تاریخ سند: 6 خرداد 1342
گزارش
متن سند:
گیرنده : مقامات ساواک به ترتیب سلسله مراتب
فرستنده : 335 (اداره بررسیها)
عصر دیروز به مناسبت عزیمت و انتصاب آقای دکتر ارسنجانی1 به رم یک
میهمانی از طرف آقای پوروالی مدیر بامشاد در رستوران فرید برپا شده بود.
در
این میهمانی آقایان وزیر کار ـ شهردار ـ مدیرکل بانک ملی ـ وزیر دادگستری و
کلیه روزنامه نگاران حضور
داشتند.
در این جلسه موضوع شایعه
انتشار و جعل چک های
تضمینی ده هزار ریالی با
آقای مدیر کل بانک ملی در
میان گذاشته می شود و
ایشان این شایعه را تائید
می کند و حتی اظهار
می دارند که طبق اطلاع
تاکنون در حدود 3 میلیون
تومان منتشر شده و فعلاً
بانک ملی مشغول
جمع آوری است.
در همین جلسه اظهار
می شود که 3 نفر از افسران
شهربانی به جرم جعل چک تضمین شده بازداشت می گردند که نام یکی از سروان
رزم جو است.
همچنین اظهار شده که میزان جعل اسکناسهای تضمین شده ده هزار ریالی تا
حدود 20 میلیون تومان است.
شایعه دیگری که در این دو روزه منتشر شده موضوع شرفیابی هیئت مدیره
کانون مترقی2 است در این شرفیابی شاهنشاه نسبت به اعضاء هیئت مدیره ابراز
مرحمت فرموده و اظهار داشته اند که من می خواهم کانون به عنوان مغز متفکر
اقتصادی مملکت و مشاور اینجانب در امور اقتصادی باشد و در همین زمینه
دستور صادر می فرمایند و در اجرای دستور صادره روز گذشته فرمان شاهنشاه
در این زمینه طی نامه ای از طرف دربار شاهنشاهی به کانون مترقی ابلاغ
می شود.
در هر حال وضع کانون و به قول معروف بورس کانون بسیار ترقی کرده و این
شرفیابی مورد توجه محافل مختلف قرار گرفته و درباره آن بحث و
اظهارنظرهایی شده است.
6 /3 /42
204 ـ ر بایگانی شود داوری
توضیحات سند:
1ـ حسن ارسنجانی در سال
1301 ه ش در تهران در یک
خانواده روحانی به دنیا آمد.
پدرش سیدمحمد حسین
ارسنجانی یک روحانی اهل
ارسنجان فارس بود و در جوانی
به اتفاق خانواده به تهران
مراجعت کرد او 6 ساله بود که
پدر خود را از دست داد.
او
دوره ابتدایی را در دبستان
پهلوی و دوره دبیرستان را در
دارالفنون و سن لویی فرانسویها
به پایان رساند.
او سپس وارد
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
شد و لیسانس گرفت.
او در
شهریور 1320 وارد کار
روزنامه نگاری شد و روزنامه
داریا را منتشر کرد و در سال
1324 حزبی به نام آزادی
تأسیس کرد اما کار او نگرفت و
در سال 1325 در زمان حزب
دموکرات قوام جزو مؤسسین آن
بود.
ارسنجانی در سال 1326
پس از رد شدن اعتبارنامه اش
یک بار دیگر به کار
روزنامه نگاری مشغول شد و
اداره روزنامه دمکرات از
طرف قوام به او واگذار شد.
در زمان سپهبد رزم آرا
ارسنجانی یکی از مشاوران او
بود و طرحی درباره تعاونی های
روستایی و فروش املاک خاصه
به کشاورزان به رزم آرا داد.
دکتر حسن ارسنجانی در 19
اردیبهشت 1340 در کابینه دکتر
امینی به عنوان وزیر کشاورزی
معرفی شد و قانون اصلاحات
ارضی را تهیه و به مورد اجرا
گذاشت پس از آنکه امینی
استعفا کرد او در مقام خود ابقا
شد.
اما پس از مدتی علم بنای
ناسازگاری با ارسنجانی
گذاشت و ارسنجانی 20
اسفند 1321 از وزارت
کشاورزی استعفا داد و در 17
فروردین 1342 او را به سمت
سفیر ایران در ایتالیا منصوب
کرد.
ارسنجانی از عاملین
انگلیسها در ایران بود و با
نزدیک کردن خود به شاه و
آمریکاییها اقدامات خود را به
نفع انگلیسیها تمام کرد.
او از
سابق با مقامات انگلیس در
تهران مرتبط بود.
او در روز
جمعه دهم خرداد 1348 در اثر
سکته قلبی درگذشت.
«تاریخ رجال ایران، مهدی
بامداد، ج 6، ص 78
«ظهور و سقوط پهلوی،
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای
سیاسی، ج 2، ص 36»
2ـ کانون مترقی در اوایل سال
1340 توسط حسنعلی منصور و
تعدادی از جمله : محسن
خواجه نوری، منوچهر شاهقلی،
فتح اللّه ستوده و امیرعباس هویدا
تأسیس شد و حیات سیاسی
منصور با تأسیس و ریاست بر
کانون مترقی آغاز شد.
کانون
مترقی در سال 1342 به «حزب
ایران نوین» بدل شد.
درباره کانون مترقی، برنامه و
اهداف آن در کتاب ظهور و
سقوط می نویسد :
تأسیس «کانون مترقی»، و سپس
«حزب ایران نوین» و علم کردن
حسنعلی منصور به عنوان رهبر
«نخبگان» و تحصیل کردگان
غربگرای ایران، طرحی بود که
توسط شاپور ریپورتر و اسداللّه
علم و با همدستی گراتیان
یاتسویچ، رئیس «سیا» در
ایران، ریخته شد.
امروز، پس از
گذشت قریب به 30 سال از
حوادث فوق اسناد و قرائن کافی
در دسترس ما است تا چارچوب
و حتی جزئیات این طرح را
بازسازی کنیم تصویری که
کندوکاو در انبوه اسناد این دوره
به ما نشان می دهد بطور خلاصه
چنین است :
1ـ «کانون مترقی» با شرکت
عناصر تحصیل کرده وابسته به
«خانواده اردشیر ریپورتر»
تأسیس شد.
2ـ «کانون مترقی» به عنوان
سمبل یک جریان «آمریکایی» و
به عنوان تشکلی از «نخبگان»
هوادار «شیوه زندگی
آمریکایی»
America WAY OF) (Life
در محافل سیاسی و روشنفکران
واشنگتن «لانه» شد.
3ـ این کانون توانست در
چارچوب اعمال نفوذها و القائات
لندن و روچیلدها و عناصر
صاحب نظر «سیا» چون ریچارد
هلمز و گرایتان یاتسویچ، ذهن
کندی و «شورای امنیت ملی» او
را به سوی خود جلب کند و خود
را بهترین مجری طرح های کندی
جلوه گر سازد.
4ـ با تحریک و تشجیع جناح های
مختلف سیاسی علیه امینی، ذهن
کندی و «دموکرات»های «کاخ
سفید» از دکتر علی امینی یا
«جبهه ملی» منحرف گردید و با
القاء این تحلیل که بقاء امینی و
دوام وضع فعلی سبب فروپاشی
شیرازه امور و توسعه کمونیسم
در ایران خواهد شد، حسنعلی
منصور و کانون او به عنوان
بهترین و عاقلانه ترین جایگزین
در قبال امینی تثبیت شد.
5 ـ با برکناری امینی، اسداللّه علم
قدرت را به دست گرفت و به
عنوان یک دولت «محلل»
زمینه های صعود «نخبگان»
محبوب کندی را به رأس
دیوانسالاری ایران فراهم
ساخت.
6ـ بدین ترتیب، هم دولت کندی،
هم لندن و روچیلدها و هم دربار
پهلوی به اهداف خود دست
یافتند و طرح اصلاحات روستو ـ
کندی توسط نسلی که در مکتب
اینتلجنس سرویس پرورش یافته
و چهره های مطیع و
«بی شخصیت» در برابر شاه
محسوب می شدند، اجرا گردید و
اساس سلطنت مطلقه او نه تنها
تضعیف نشد، بلکه به اوج خود
رسید.
برپایه این طرح است که در دهه
1340 شاهد «استحاله» رجال
کهنسال انگلوفیل و فرزندان آنها
به سوی سیاست های امپریالیسم
آمریکا هستیم و در واقع،
«نخبگان» جدید حاکم بر ایران را
از نظر وابستگی اجتماعی،
ساخت فرهنگی و حتی پیوندهای
خویشاوند باید مولود «رجال»
انگلوفیل نسل پیشین محسوب
داریم.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج
دوم، موسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، ص 356 و
357
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله بامشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 139