گزارش بازجوئى
متن سند:
گزارش بازجوئى
مشخصات متهم:
غلامحسین شهرت حقانى فرزند محمد شناسنامه شماره 261 صادره قم متولد 132 قم شغل طلبه حوزه علمیه قم در کلاسهاى درس آیتالله شریعتمدارى و حائرى شرکت مىنماید، صاحب همسر و 5 فرزند، خدمت نظاموظیفه عمومى را انجام نداده، داراى معافیت از خدمت زیر پرچم مىباشد، دین اسلام، مذهب شیعه اثنى عشرى، تبعه دولت شاهنشاهى ایران، میزان تحصیلات حدود سیکل اول، ساکن فعلى شهرستان قم خیابان دورشهر کوچه زاهدى اواسط کوچه دست راست منزل شخصى تلفن 469
موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور
سابقه:
نامبرده بالا در سال 1345 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در شیراز دستگیر و به سه ماه حبس عادى محکوم و دادستان ارتش با دادنامه شماره 183ـ9 /1 /49 دادگاه تجدیدنظر شماره 8 شیراز مبنى بر محکومیت وى موافقت نموده و به انگیزه پذیرفته نشدن فرجامخواهى محکوم و قطعیت آن اعلام گردیده است.
گردشکار:
بدنبال کشف یک گروه خرابکار و برانداز تحت عنوان گروه به اصلاح مجاهدین خلق ایران در تهران و شهرستانها که اعضاء آن به نفع گروه مزبور در زمینه تهیه اسلحه و مهمات و مواد منفجره از داخل و خارج کشور و اعزام افراد به خارج به منظور برقرارى ارتباط با عناصر مخرب و فعال و طى دوره چریکى جنگهاى چریکى شهرى در پایگاههاى سازمانالفتح،1 شناسائى اماکن دولتى و ملى جهت ایجاد خرابکارى، تهیه طرح ترور شخصیتها و نظامى و سیاسى داخلى و خارجى اقداماتى داشتند و دستگیرى و انجام تحقیقات لازم از اعضاء بازداشت گردیده که عدهاى از طلاب علوم دینى حوزه علمیه قم از جمله نامبرده بالا ضمن برقرارى ارتباط با اعضاء فعال گروه باصطلاح مجاهدین خلق ایران اقداماتى در زمینههاى فوقالذکر نمودهاند که بدین سبب یاد شده در شهرستان قم دستگیر و به مرکز اعزام و برابر قرار بازداشت روز 3 /2 /54 شعبه یک بازپرسى دادستانى ارتش زندانى و قرار صادره را متهم رویت و هیچگونه اعتراضى ننموده است مضافا به اینکه در بازرسى از منزل وى مدارکى به شرح صورت جلسه پیوست کشف و ضبط گردیده است.
خلاصه اظهارات متهم:
متهم فوقالذکر در بازجوئیهاى معموله ضمن اعتراف به عضویت و فعالیت خود در گروه باصطلاح مجاهدین خلق ایران و ارتباط با اعضاء فعال این گروه اظهار مىدارد، چون فردى هستم روحانى لذا در ماههاى مبارک رمضان و محرمالحرام براى سخنرانى به شهرهاى شیراز و بندرعباس مىرفتم و در منابر بطور مخفى اشاراتى مىنمودم و مردم را تشویق به جمعآورى وجوهات و تأسیس کتابخانه مىکردم و به سئوالات افراد جواب داده و سعى داشتم جوانان را هدایت نمایم، اخیرا هنگامى که در بندرعباس بودم باتفاق چند نفر سفر به سیرجان جهت دیدار از آقاى غیورى (سید على غیورى امام جماعت پل سیمان شهررى که از روحانیون مخالف است و به اقامت اجبارى در سیرجان تبعید شده) و سئوال از ایشان در مورد چگونگى ثبت نام در حزب رستاخیز ملت ایران نمودیم که ایشان به آنان جواب دادند و نتیجهگیرى شد که باید فرد بىطرف باشد و در آن شرکت نکند، گاهگاهى در اثر احساسات مذهبى منبرهاى داغى مىرفتم از آن جمله منبرى در سرخه سمنان بود که باعث شد ژاندارمرى سمنان مانع از ادامه منابر شود و به من ابلاغ شد که محل را ترک و به تهران مراجعت نمایم. متهم اضافه مىنماید یک بار دو نفر از آقایان به اسامى حاج شیخ احمد مجتهدى تهرانى امام جماعت، [مسجد] ملاجعفر و حاج میرزاعلى آقا سعیدیان به قم آمده و گفتند عازم عراق هستیم من هم با آنها با قطار به آبادان رفتم و به وسیله قاچاقى بنام شیخ رجب با پرداخت نفرى چهارصدتومان به نجف اشرف رفتیم و در آنجا به دیدن آیتالله خمینى و حکیم رفته با ایشان ملاقات کردیم و پس از زیارت قصد بازگشت نمودم و من با دریافت برگ عبور از مرز خسروى وارد ایران شدم، من در ذیل بعضى از اعلامیهها از جمله اعلامیهاى درباره تبعید آقاى خمینى را امضاء کردم و چون شاگرد او بودم آشنائى داشتم، در حوزه علمیه قم عدهاى از طلاب و محصلین سرسختانه از سازمان مجاهدین طرفدارى و تبلیغ و ترویج مىکردند بطورى که مرا تحت تاثیر قرار دادند تا اینکه شخصى بنام سیدعلى موسوى گرمارودى (از افراد فعال گروه باصطلاح مجاهدین خلق ایران و مرتبط با فعالین خارج از کشور) براى تدریس ادبیات فارسى به قم آمد و من هم در کلاس شرکت مىکردم تا یک روز مجدانه از افراد تجلیل و تکریم و شعرى را که درباره آنها سروده بود (على موسوى گرمارودى فردى است که اکثرا اشعار باصطلاح انقلابى و تعریف و تمجید از خرابکاران را سروده است) خواند و فوقالعاده آنان را به عظمت یاد کرد تا روزى از من خواستار شد که به سود مجاهدین تظاهراتى که عدهاى از طلاب در مدرسه فیضیه انجام داده بودند مطالبى بنویسم تا آن را به فرانسه ارسال دارد و چون من شاهد جریان نبودم به او وعده دادم که از یکى از ساکنان مدرسه براى او تهیه نمایم که به مدرسه فیضیه رفتم و با سید میرلوحى اصفهانى ملاقات و جریان را با او در میان گذاردم او نیز آماده همکارى شد بعد از چند روز نوشتههایى در همین زمینه به من داد و من هم به سیدعلى موسوى دادم و این فعالیت به پیروى از مشى آنان بود که عبارت بود از برانداختن رژیم مشروطه سلطنتى و ایجاد برقرارى حکومت واحد اسلامى در کشور ایران.
متهم مىافزاید، در دین اسلام حکومت وجود دارد که زمان پیامبر اسلام حق خود حضرت و بعد امامان به عقیده ما رهبر و رئیس حکومت لازم بود، باشند و در زمان غیبت کبرى امام زمان علیهالسلام امر حکومت و اجرا حدود الهى مثل بریدن دست دزد و امر قصاوت مطابق روایاتى که داریم زیر نظر مجتهدین جامعالشرایط باید صورت گیرد و منظور از براندازى حکومت مشروطه و برقرارى حکومت اسلامى دخالت مستقیم مجتهدین از طریق مبارزه مسلحانه و به دست گرفتن حکومت با توجه به مبانى دینى و اسلامى جهت پیشبرد مقاصدشان تهیه اخبار مدرسه فیضیه براى ارسال به خارج از کشور بود که انجام دادهام و بنا به تشویق موسوى بنفع سازمان مجاهدین اقدام و فعالیت نمودم و اتهام خودم را که علیه امنیت کشور مىباشد قبول دارم.
نظریه:
باتوجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعترافات صریح متهم باستحضار مىرساند : عضویت و فعالیت نامبرده بالا در یک گروه خرابکار و برانداز معتقد به مبارزه مسلحانه با هدف نهایى براندازى رژیم مشروطه سلطنتى و برقرارى حکومت واحد اسلامى همچنین کسب، تهیه و جمعآورى اخبار از داخل کشور براى افراد مخرب خارج مملکت محرز و مسلم است. با عرض اینکه وى فردى است فوقالعاده متعصب که با اقدامات و فعالیتهاى خود در منابر و جوامع سعى در پیشبرد مقاصد خرابکاران و تحریک افکار عمومى داشته و اطلاعات کامل خود را در اختیار قرار نداده است.2 اینک که پرونده امر تکمیل گردیده در صورت تصویب جهت هرگونه اقدام قانونى به اداره دادرسى نیروهاى مسلح شاهنشاهى ارسال گردد.
_______________________
1. سازمان الفتح در نخستین روز ژانویه 1965 یک سازمان فلسطینى جدید به نام «جنبش آزادى بخش ملى فلسطین» نخستین اعلامیه خود را منتشر و در آن اعلام کرد که شب 31 دسامبر 1964 افراد منتسب به این جنبش در داخل خاک اسرائیل به عملیات تخریبى موفقیتآمیزى دست زده و بدون دادن تلفاتى به مراکز خود بازگشتند. این سازمان کلمه «فتح» را که شامل نخستین حروف کلمه نام خود به عربى «حرکت التحریر الوطنى الفسلطینى» مىباشد جهت اختصار براى خود انتخاب نمود. البته حروف اول این کلمات «حتف» به معناى مرگ مىباشد که از آخر یعنى فتح است.
سازمان فتح یا «جنبش ملى آزادیبخش فلسطین» یکى از مهمترین و قدیمترین سازمانهاى مقاومت فلسطینى به شمار مىرود. نشریه این سازمان به نام «فلسطینىها» اصول اساسى این سازمان را چنین بیان کرده است :
عمل انقلابى باید از هرگونه حزب یا دولتى مستقل باشد و خشونت انقلابى تنها وسیله آزاد کردن فلسطین است این عمل را باید تمام تودهها انجام دهند و هدف آن محو آثار صهیونیزم به هر شکلى است. شعبه نظامى فتح به نام عاصفه نخستین عملیات نظامى خود را علیه اسرائیل در سى و یکم دسامبر 1964 انجام داد.
عملیات اولیه فتح مخالفت اکثر رژیمهاى عرب از جمله رژیم ناصر را برانگیخت. در آن موقع فقط سه کشور عربى الجزایر و عربستان و سوریه به فتح کمک مىکردند. الجزایر همان سال 1964 دفترى در الجزیره در اختیار سازمان قرار داد و اردوگاهى براى آموزش آنها مهیا کرد. عربستان سعودى از همان آغاز کار فتح به آن کمکهاى مادى نموده است. سوریه یک اردوگاه آموزشى در نزدیکى دمشق در اختیار فتح گذاشت. اما در سطح بینالمللى، نخست هیچ گونه پشتیبانى از این سازمان به عمل نیامد مگر بیانیه تحسینآمیز جمهورى خلق چین از عملیات فتح که در سال 1964 به هیئت نمایندگى سازمان (عرفات و ابوجهاد) که از آن کشور بازدید مىکردند ارائه شد. بعد از شکست 1967 که باعث از بین رفتن حیثیت و محبوبیت رژیمهاى عربى مخصوصا ناصر شد، کنگره فوقالعاده سازمان فتح که بلافاصله پس از جنگ 6 روزه در دمشق تشکیل جلسه داد، تجدید عملیات علیه اسرائیل را تأکید کرد و در 29 اوت همان سال عملیات نظامى علیه اسرائیل از سر گرفته شد تا این که در 21 مارس سال بعد در نبرد معروف «کرامه» سازمان فتح قدرت مبارزه خود را به خوبى نشان داد. این نبرد نخستین مقابله نظامى مقاومت فلسطین و اسرائیل بود. بر اثر همین نبرد تعداد بیشمارى داوطلب شرکت در سازمان فتح شدند. پس از نبرد کرامه، فتح، یاسر عرفات را به عنوان سخنگوى رسمى خود معرفى نمود و در مجلس ملى فلسطین شرکت جست و یاسر عرفات به عنوان رئیس کمیته اجرایى سازمان آزادیبخش فلسطین انتخاب شد.
این سازمان علاوه بر آن که عضو مؤثر داخلى حرکت مقاومت فلسطین در سال 1969 بود به طور رسمى رهبری عمل فلسطین را به دست گرفت. بعد از سپتامبر سیاه (197 م) که 15 هزار رزمنده فلسطینى در اردن شهید شدند نیروهاى فتح از اردن خارج و در لبنان مستقر شدند و دامنه عملیات آنان در اراضى اشغالى توسعه پیدا نمود و با حمایت بىدریغ امام موسى صدر توانستند موقعیت بهترى پیدا نموده و از کمکهاى مادى و معنوى شیعیان لبنان و جهان استفاده نمایند.
مبارزان فتح به صدها عملیات در داخل اراضى اشغالى دست زدند که مشهورترین آنها «عملیات ساوى» بود که در آن انتقام موفقى از ترور برخى رهبران مقاومت در بیروت (آوریل 1973) گرفته شد.
اسرائیل در این عملیات شکست سختى را متحمل شد. رهبران فتح با مشخص نکردن مواضع خود در مسایل مطروحه دست خود را در تاکتیک و جهتگیرى باز مىگذارد. فتح رهبرى کمیتههاى منبعث از «شوراى انقلاب» را بر عهده دارد که رهبران مؤسس نقش سنگینى در آن دارند. معروفترین رهبران آن «یاسر عرفات (ابو عمار) صلاح خلف (ابو ایاذ) فاروق قدومى (ابو لطف) و از شهداى معروف یوسف نجار (ابو یوسف) و کمال عدوان، ممدوح صیوح (ابو صبرى) و خلیل الوزیر (ابو جهاد) هستند.
[وضعیت فعلى «تاریخ قرارداد با اسرائیل»]پس از فراز و نشیبهاى بسیار به واسطه دورى از خط اصیل جهاد اسلامى سرانجام یاسر عرفات در سپتامبر سال 1993 اسرائیل و ساف در نروژ گفتگوهاى محرمانهاى انجام دادند و بالاخره در چهارم مه 1994-(13 /2 /1373) در قالب توافقنامه غزه و اریحا در قاهره به سازش روى آوردند و لیکن این خط مشى مورد قبول مردم مسلمان فلسطین قرار نگرفت و انتفاضه پاسخى به خیانت ساف بود که هم اکنون نیز ادامه دارد.
(ر. ک: فرهنگ سیاسى لبنان، ه علیزاده، ص 89 ـ 91 لبنان و جهان عرب، منصور قدر، ص 37
لبنان، بنیاد شهید دکتر مصطفى چمران، ص 12 ـ 122)
2. این جمله از گزاررش بازجویى شهید حقانى که «اطلاعات کامل خود را در اختیار قرار نداده است» حاکى از آن است که شکنجهگران ساواک پس از بازجویىهاى متعدد، تنها موفق به اخذ بخشى از اطلاعات وى شدهاند که آن هم باتوجه و شواهد و قرائن اطلاعات سوخته و فاقد ارزش بوده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 237



