بازجویی از:غلامحسین فرزند: محمد شهرت: حقانی
متن سند:
بازجویی از:غلامحسین فرزند: محمد شهرت: حقانی1
س ـ هویت شما « غلامحسین ـ فرزند: محمد ـ شهرت: حقانی » محرز است لطفاً ضمن تعیین هدف و انگیزه خود از خروج غیرمجاز از کشور و معرفی همراهان و افرادی که در این زمینه ایجاد تسهیلاتی نمودهاند کلیه دیدارها، مذاکرات، اقدامات و مبادلات خودتان در آن کشور با ذکر جزئیات بنویسید؟
ج ـ همانطور که به عرض رساندم در حدود 8، 9 سال قبل که تاریخ دقیق آن یادم نیست دو نفر از آقایان تهرانی به نام آقای حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی امام جماعت مسجد ملاجعفر واقع در خیابان ری بازارچه نایبالسلطنه مقابل حمام قبله و آقای حاج میرزا علی آقای سعیدیان که از رفقای آقای مجتهدی است و امام جماعت یکی از مساجد نزدیک همان مسجد ملاجعفر است. قم آمده به قصد زیارت عتبات عالیات و وارد منزل آقای سجادی تهرانی شدند، من هم که شنیدم چون فوقالعاده علاقهمند و عشق به زیارت اعتاب مقدسه داشتم و خیلی مایل بودم که وسیلهای فراهم شود تا به آستان قدسشان مشرف گردم تا اینکه آقایان که قم آمدند و از سال اول طلبگی من با آقای مجتهدی مربوط بودم چون مقداری نزد ایشان درس خواندم و مدتی در مسجد ایشان بودم و در همان مسجد معمم شدم و کاملاً با هم آشنا و مربوط بودیم، به اطمینان این دو نفر آقایان با شوق فراوان عازم آبادان وارد مدرسه علمیه آنجا شدیم آنجا که وارد شدیم دیدیم عدهای قبل از ما آنجا هستند که آنها هم منتظر قاچاقبر هستند و عازم عتبات بودند و آنطور که یادم میآید همه آنها خراسانی بودند و یکی از آنها اهل علم بود به نام آقای ثقفی که امام جماعت رواق مطهر حضرت رضا علیهالسلام بود. آقای مجتهدی با آقای قائمی که امام جماعت شهر آبادان است در اینباره صحبت کردند، به ایشان گفتند صبرکنید شاید فردی پیدا شود. بالاخره یک روز شخصی به نام شیخ رجب وارد مدرسه شد و گفت من نفری چهارصد تومان میگیرم و شماها را به کربلا میرسانم همه حاضر شدیم. ما را از آنجا حرکت داد به جانب اهواز و همه را برد در یکی از مسافرخانههای اهواز آنجا که وارد شدیم دیدیم عدهی زیادی هم در همان مسافرخانه هستند و عازم زیارت میباشند. چند روزی ما را آنجا نگاه داشت و بعد از سه چهار روز به وسیله ماشینی ما را برد بیرون شهر در یکی از دهات و مجموعاً جمعیت ما در حدود 4 نفر میشد، در آنجا چند سواری آمدند و به وسیله آنها ما را از مرز عبور دادند و با هزار مکافات و درد سر بعد از چند شبانه روز عبور از شط و توقف در بین راهها ما را به نجف اشرف کنار مرقد مطهر اول[...]2
توضیحات سند:
1. شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانى: در سال 1320ﻫ ش در قم به دنیا آمد. پدرش حجتالاسلام شیخ محمد حقانى بود. او تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان برد و به تحصیل علوم دینى روى آورد و در حوزه علمیه قم از محضر آیات عظام محقق داماد، عباسعلى شاهرودى، شیخ مرتضى حائرى و حضرت امام خمینى(ره) استفاده برد و به درجه اجتهاد رسید. از ابتداى شروع نهضت اسلامى در 15 خرداد 1342 در میدان مبارزه حضور داشت و به همین دلیل در آن زمان به جرم تحریک مردم به شورش، به زندان افتاد. در سال 1350 بار دیگر توسط مأموران ساواک دستگیر شد و به زندان رفت. در 1354 نیز دستگیر و به مدت 12 سال حبس محکوم گردید. وى با همکارى عدهاى از مدرسان حوزه علمیه قم مؤسسه در راه حق را بنیان نهاد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى با کمک جمعى از فضلاى حوزه، دفتر تبلیغات قم را تأسیس کرد و مسئولیت آن را بر عهده گرفت. در اسفند 1357 از طرف رهبر انقلاب مأموریت یافت به استان هرمزگان برود و در رفع مشکلات و محرومیتهاى آن منطقه تلاش کند و در اولین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى به نمایندگى از مردم بندرعباس به مجلس راه یافت.
وى از فعالترین اعضاى شوراى تبلیغات اسلامى به شمار مىرفت و دبیر شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامی بود. همچنین در حزب جمهورى اسلامى و دفتر تحکیم وحدت یزد فعال بود. سرانجام بر اثر انفجار دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى در هفتم تیر1360 به دیدار معبود شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2. متن این بازجویی 26 صفحه میباشد که دو صفحه اول آن به موضوع این کتاب ارتباط داشت. (ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سی و چهارم، شهید حجتالاسلام غلامحسین حقانی، ص 288)
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 148