تاریخ سند: 5 اردیبهشت 1344
متن سند:
شماره : 164
فرات گزارش می دهد در ملاقاتی که بین میلانی و قمی1 صورت گرفته دو
نفر مزبور تصمیم گرفته اند که با استاندار ملاقات و از وی بخواهند که از ساواک
بخواهند که نسبت به آنها سختگیری نشود و اجازه داده شود که در ماه محرم و
صفر در منازل خود مجالس سوگواری برگذار نمایند و در صورت امکان از
تیمسار سپهبد نصیری2 بخواهند که چنین دستوری به ساواک خراسان بدهند
منظور روحانیون مزبور از برگذاری مجالس سوگواری اعمال قدرت و
جمع آوری وجه از بازاریان است
زیرا در وضع حاضر قمی مقدار قابل ملاحظه ای مقروض و دیگر قادر به کمک
طلاب نیست و میلانی هم که قبلاً به طلاب 300 ریال در ماه پرداخت می نمود
صد ریال تقلیل داده و چون /250 هزار ریال به نجف برای طلاب حواله داده
تولید نفرت در بین طلاب مشهد نموده و ساواک هم تبلیغات لازم در این باره
معمول داشته :
ساواک خراسان تا موقعی که دو نفر مزبور شخصا به شهربانی تعهد نسپارند با
برقراری مجالس روضه در منازل آنها موافقت نخواهد نمود.
سرتیپ بهرامی.
توضیحات سند:
1ـ همان طور که کرارا در اسناد
گذشته و از جمله در
سند23 /1 /44ـ132 ملاحظه
فرمودید، عمده تلاشهای
سیاسی ساواک بر این نکته
متمرکز بوده که حتی الامکان
تضییقات شدیدی را علیه علماء
متعهد، به وجود آورد، بدان امید
که نتیجه فشارها منجر بدست
کشیدن آنان از مبارزه، و تسلیم
خواسته های ساواک گردد، لیکن
مرحوم آیت الله العظمی میلانی،
تا آخرین نفس، دست یأس بر
چهره رژیم پهلوی و عناصر
ساواک زدند.
شدیدترین
فشارها را تحمل فرمودند و
تسلیم طرح های ساواک نشدند.
در اسناد ساواک، در خصوص
درخواست ملاقات آیت الله
میلانی با استاندار خراسان، به
منظور رفع محدودیتها از منزل
ایشان، سند کتبی مشاهده نشده
است، و آن چه گزارشگر ساواک
نقل کرده است، ظاهرا خلاف
واقع می باشد.
2ـ ارتشبد نعمت اللّه نصیری،
فرزند محمد نصیری (عمید
الممالک)، در سال 1289 در
سمنان متولد شد.
تحصیلات را
در زادگاه خود به پایان رساند و
سپس به دانشکده افسری راه
یافت و در سال 1313 به درجه
افسری رسید.
مدتی فرمانده
گردان 2 هنگ 18 کرمان شد.
در
سال 1329 فرماندهی هنگ
پیاده پهلوی و سپس فرماندهی
گارد شاهنشاهی را به عهده
گرفت.
در 22 مرداد 1332، از
سوی محمدرضا پهلوی، مأمور
پیک «انفصال مصدق» و
«انتصاب زاهدی» شد.
در
جریان کودتا نقش فعال داشت،
در سال 1337 به درجه
سرلشگری رسید.
در مهر
1339، ژنرال آجودانی گردید و
سپس به ریاست شهربانی کل
کشور منصوب شد.
در مرداد
1341 به درجه سپهبدی رسید و
در سال 1342، فرماندار نظامی
تهران شد و در سال 1343 به
سمت معاونت نخست وزیر و
رئیس ساواک کشور منصوب و
در سال 1350 به درجه
ارتشبدی نائل شد.
وی در طول
زندگی، بیش از 40 مورد
نشانهای داخلی و خارجی
گرفت.
با قیام اسلامی در ایران،
در تیر 1357 از ریاست ساواک
بر کنار و مدتی سفیر ایران در
پاکستان شد.
اوج قیام باعث شد
که شاه دستور دستگیری و
بازداشت وی را در
16 /8 /1357 صادر کند.
وی
در 22 بهمن 1357 توسط مردم
اسیر و در 27 بهمن همان سال،
پس از محاکمه اعدام گردید.
(خاطرات فردوست، ج 2)
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 319