تاریخ سند: 30 اردیبهشت 1349
موضوع : جلسه عمومی کانون ناسیونالیست ایران
متن سند:
از : 20 ج
به : 20 ه 4 شماره : 245 /20 ج
ساعت 2000 روز 28 /2 /49 جلسه عمومی کانون ناسیونالیست ایران با
حضور عده ای در حدود 33 نفر در محل کانون واقع در خیابان بهجت آباد کوچه
نونهالان تشکیل گردید ابتداء رضا شایگان1 رئیس هیئت مدیره کانون از این که
دکتر آزمون دعوت کانون را
پذیرفته بود اظهار تشکر
نمود بعد منوچهر اشتهاردی
مختصری درباره بیوگرافی
دکتر آزمون صحبت کرد.
پس از آن دکتر آزمون گفت
مطلبی که می بایست من در
پیرامون آن صحبت کنم
راجع به نقش جوانان در
امنیت ملی است که واقعا
مطلب بسیار مهمی است.
ابتداء اجتماعات امروزی را
با اجتماعات قرن دهم.
هجدهم و نوزدهم و حتی
نیمه اول قرن بیستم مقایسه
می کنیم.
می بینیم تمام
عوامل مختلف صور دیگری به خود گرفته اند.
اقتصاد : در قرن گذشته هر
کشوری می توانست سیاست اقتصادی مختص به خودش داشته باشد بدون اینکه
راجع به اقتصاد ممالک همجوار خود فکر کند.
اما امروزه در نیمه دوم قرن بیستم
نمی توان اینکار را کرد.
حتی بزرگترین غول اقتصاد دنیا مانند آمریکا نمی توانند بدون در نظر گرفتن
شرایط دور افتاده ترین ممالک دست به اقدامات اقتصادی مستقل بزند.
آمریکا
مجبور است با دقت بسیار ارتباطات اقتصادی و همبستگی خود را در بازارهای
دنیا در نظر بگیرد تا بتواند برنامه های اقتصادی قابل بهره برداری را پیاده کند.
از
امریکا که بگذریم می بینیم روسیه شوروی نیز با تمام استقلال اقتصادی که دارد
باز هم مجبور است بازارهای بلوک خود را از نظر اقتصادی در نظر بگیرد و اخیرا
این امر ظریف تر شده با غرب هم وارد مذاکرات اقتصادی شده تا خود را از شر
محدودیت نجات دهد.
پس می بینیم دنیا چه غرب و چه شرق از نظر اقتصادی به
طرف یک واحد اقتصادی پیش می رود.
آمریکا و شوروی که یک روز خود را از
هم جدا می دانستند امروز بر سر یک میز می نشینند و با هم تشریک مساعی
می نمایند.
دنیا از لحاظ
سیاسی نیز به طرف یک
واحد پیش می رود.
مرزها
دارند اهمیت خود را از
دست می دهند.
شما امروز
اگر بخواهید به ترکیه و
آلمان بروید احتیاج به ویزا
ندارید و همینطور
قراردادهای شبیه این، بین
سایر ممالک دیگر برقرار
شده و یا کوچک شدن دنیا
به وسیله ارتباطات مرزها و
محدودیت ها معنی خود را
از دست می دهند.
دنیا دارد
به طرف بشریت یعنی بشر
دوستی پیش می رود.
ملیت
و ملی بودن هم به آن معنی دیروز نیست.
در قرون گذشته ملی بودن یعنی انسان
راجع به مملکت خود متعصب باشد و ملتهای دیگر را فدای آمال و آرزوهای
خود کند.
اما امروزه این مطلب صحیح نبوده و عملی هم نمی باشد.
امروزه یک
ناسیونالیسم توأم با انترناسیونالیسم حکمفرما می باشد، یعنی در حالیکه به ملیت
خود احترام می گذاریم به ملیت دیگران هم احترام می گذاریم.
در زمان حال
برخلاف ایده های غلط مارکس و انگلس که می گفتند کاپیتالیسم و کارگری هیچ
وقت آشتی ناپذیر نیستند و نخواهند بود.
ما می بینیم که این دو قدرت روز بروز با
هم مخلوط تر و به یک واحد نزدیک می شوند.
چرا وقتی در خاورمیانه عربی
اشکالات زیاد می شود ملتهای آمریکای جنوبی اظهار همدردی کرده و دست به
تظاهرات می زنند، مگر ارتباط آنان چیست؟ بجز اینکه بشریت به صدا در می آید
و حس بشر دوستی مردم برانگیخته می شود چیز دیگری است.
بدین طریق تمام
ملتها به یکدیگر نزدیک شده و درد والم یکدیگر را حس می کنند.
پس ملاحظه می کنید که مرزها و تمام موانع با اجبار برداشته می شود و دنیا به
سوی یک واحد بشری پیش می رود.
بعد ناطق افزود حالا می بینیم تمام این
انقلابات و واژگونیها به
وسیله چه کسانی در دنیا
صورت می گردد.
امروزه
دنیا، دنیای جوان است
بیشتر کارهائی را که دیروز
پیران انجام می دادند امروز
جوانها انجام می دهند و این
دگرگونیهای شگرف به
وسیله جوانان صورت
می گیرد خوشبختانه در
مملکت ما هم به رهبری
شاهنشاه آریامهر روزبروز
بیشتر از قدرت جوانها
استفاده می شود ولی به علت
اشکالات موجود تا به حد
ایده آل نمی شود این کار را
کرد.
بیشتر جوانهای ما به معنای اجتماعی فقیرند و حس همکاری در آنها وجود
ندارد، به جای اینکه جوانهای ما متشکل شده و برای هدفهای مشخص و معینی
گام بردارند.
آنها پراکنده و بدون جهت روزگار خود را می گذرانند من در مرحله
اول سیستم آموزش و پرورش را مقصر می دانم، سیستم آموزش و پرورش باید از
مرحله کودکستانی در جوانها ایمان راسخ و میل به دانستن هدفهای مقدس را به
وجود بیاورد و این خواص را مرحله به مرحله تقویت نماید تا جوانها وارد
اجتماع شوند و برای ملت و مملکت زحمت بکشند.
ولی در حال حاضر می بینیم
که هیچ چیز وجود ندارد.
جوانهای ایرانی بسیار حساس، خوش قلب و با حرارتند اگر خوب آموزش
ببینند به جرأت می توان گفت که در نوع خود بی نظیرند ولی متأسفانه هیچگونه
برنامه ای برای آنها وجود ندارد.
من دیروز به قدری متأثر شدم که خدا می داند، حتما شما راجع به آن جوان
کمونیست (دکتر پارسانژاد) که خودش را معرفی کرده در روزنامه ها خوانده اید.
این جوان بسیار فهمیده و مطلع و با بینش عمیق تشنه خدمت به مملکت می باشد.
ولی به جای این که سیستم
آموزش و پرورش ما او را
ببلعد به علت عدم برنامه و
نبودن مسئولین او را به حال
خود رها کرده.
آقایان جوان
جویا، متحرک و دنبال
عطشهای خود می رود.
در
اینجاست که گروههای
مخالف او را جلب کرده و با
دروغهای آبدار منحرفش
می کنند و از این همه هوش
حرارت و استعداد
استفاده های غلط می کنند.
بعد افزود تشکیلات سیاسی
موجود در مملکت باید
جوانها را متشکل کرده و
آنها را هدایت نماید.
باز هم متأسفانه در مملکت ما احزاب و تشکیلات سیاسی
سابقه خوبی ندارند در گذشته احزاب به وسیله خارجیها به وجود می آمد بعد هم
شخصیت های شاغل احزاب را به وجود آوردند و حقیقتا حزبی که متشکل کننده
آرمانهای جوانان باشد وجود نداشته و بالنتیجه جوانهای ما از هر چه حزب و
تشکیلات است بری و وحشت زده می باشند امروزه یکی از افتخارات جوانهای
ما این است که عضو هیچ حزب یا دسته ای نبوده اند اگر در فرانسه جوانی چنین
حرفی بزند به او می خندند و فکر می کنند حتما دیوانه است چون حزب در آنجا
از واجبات زندگی است و برای ملت کار می کند.
در هر صورت ما باید پس از
سیستم آموزش و پرورش صحیح حتما تشکیلات های سیاسی منظمی داشته
باشیم تا جوانان را برای قبول مسئولیت آماده کنیم تا در راه خدا حفظ امنیت ملی
مؤثر و مفید واقع گردند بعد چند نفر از اعضاء سئوالات از دکتر آزمون نمودند و
پاسخهای لازم داده شد و جلسه ساعت 2200 پایان پذیرفت.
افراد شناخته شده
عبارتند از : محسن آقازاده، علاءالدین زرین پور2، منصور تقی زاده3، ایرج
صدیق، علی بیات، همایون همایونی، حبیب اله طالقانی، هوشنگ شفقی، حسین
طلائی، کیاپور کیامنش، جباری، فاطمی، مهین خسروی، سرهنگ سیاس، دکتر
نورمنش، علی اکبر صابرشیخ، شجاعی، ملک محمدی، عباس زند، تورج
فرازمند4، مهدی قاسمی،5 لشکری، محمود یمین، دکتر فرهوش، امیر ناصر
ماکوئی، گودرز قوام زاده، ارین پور.
نظریه منبع : منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش خبر توسط نامبردگان فوق عنوان گردیده
است.
بدایع
توضیحات سند:
1ـ رضا شایگان، فرزند
هدایت الله در سال 1308 در
تهران متولد شد.
نامبرده از سال
1336 به بعد متصدی
آزمایشگاه در دانشگاه
ویرجینیا، رئیس اداره آموزش
و برنامه ها، رئیس انتخابات
ورودی و معاون هنرسرایعالی
(سال 41)، کارشناس بانک
مرکزی و بانک اعتبارات
صنعتی، مأمور خدمت در
وزارت اقتصاد (سال 42)، قائم
مقام مدیرکل، رئیس هیئت
مدیره و مدیرعامل مؤسسه
استاندارد و تحقیقات صنعتی
ایران، مدیرعامل کشتیرانی ملی
آریانا(سال 50)، عضو هیئت
امنای دانشگاه بلوچستان (سال
53) و معاون وزارت راه و
ترابری در سال 54 بوده است.
برابر سوابق موجود یاد شده
هنگام تحصیل در دبیرستان
نظام، با حزب توده مرتبط بوده
و در جلسات محرمانه آنان
شرکت داشته و روزنامه مردم را
پخش می کرده است به همین
جهت در سال 1330 از
دبیرستان نظام اخراج گردید.
وی سپس برفعالیت خود در
حزب مذکور افزوده و در بعضی
از میتینگهای متشکله از طرف
جمعیتهای وابسته به حزب
شرکت داشته و در سال 33 از
طرف اداره امور دانشجویان
اعزامی، به امریکا عزیمت
نموده و در رشته مهندسی
مشغول تحصیل گردید.
یاد شده
مجری هیئت عملیات اقتصادی
آمریکا در ایران، نماینده دولت
در کمیته شیمی وابسته به
شورای همکاریهای گمرک
بروکسل، عضو شورای
تحقیقات علمی دانشگاه تهران،
عضو کمیته حمایت صنعت
قالیبافی ایران، مجری طرح
بهبود صنایع پوست و چرم
سازمان خواروبار کشاورزی
جهانی سازمان ملل در ایران،
عضو کانون مترقی، کمیته روابط
حزب «ایران نوین» و معاون
سازمان جوانان ایرانیان مقیم
کالیفرنیا در سانفرانسیسکو،
رئیس شورای مرکزی کانون
ناسیونالیستها و عضو حزب
سوسیالیستهای ایران بود.
یاد
شده از اعضای شبکه جهانی
فراماسونری بوده و در تشکیل
حزب دهقانان نقش داشته است.
مشارالیه دارای نشانهای درجه
4 تاج، درجه 3 و چهار همایون
و درجه یک آبادانی و پیشرفت
می باشد.
لازم به تذکر است که
نامبرده به عنوان منبع با شماره
رمز 1028 در هدف ماسونی ـ
ناسیونالیست از سال 46 تا 52
با ساواک همکاری داشته است.
پرونده انفرادی ساواک.
2ـ سید علاءالدین زرین پور:
فرزند میرعبدالباقی، در سال
1309 در شهر آمل متولد شد.
وی فارغ التحصیل از دانشگاه
کالیفرنیای آمریکا بود.
برابر
سوابق موجود، نامبرده مشاور
عالی سازمان رهبری جوانان
وابسته به نخست وزیری،
رئیس اداره امور دانشجویان،
مدیرکل دفتر امور بین المللی و
معاملات خارجی، کارشناس
امور اجتماعی و اقتصادی و
بازرسی و مشاور نخست وزیر
و مشاور افتخاری شاهپور
غلامرضا در کمیته های المپیک
و نماینده مجلس شورا، رئیس
سازمان دانشجویان و
دانش آموزان در دوران تحصیل
دبیرستان، مدیرکل کانون
ناسیونالیست ایران، مدیر و
صاحب امتیاز روزنامه ندای
ناسیونالیست، رئیس انجمن
دانشجویان ایرانی مقیم غرب
آمریکا و به مدت یک سال نیز
رئیس کلوپ بین المللی
دانشجویان خارجی بوده است.
مشارالیه در سال 1336 به
دستور شاه به منظور ادامه
تحصیل به آمریکا عزیمت نمود.
وی در مسافرتهای شاه به کشور
مذکور برنامه هایی به نفع رژیم
ترتیب می داد و مورد تقدیر شاه
قرار می گرفت.
در سال 43 نیز
در بازگشت به ایران چندین
مرتبه به نمایندگی از جانب
دانشجویان ایران مقیم آمریکا
به نزد شاه رفته است.
وی نماینده دوره 23 مجلس از
آمل بود و از موقعیت خویش
سوءاستفاده نموده و به وسیله
ایادیش باعث نارضایتی و
ایجاد تشنج بین اهالی شد.
از
جمله سوء استفاده هایی در زمینه
فروش اراضی مزروعی
کشاورزی و نیز فروش پوست و
روده به قصابان داشته است.
ساواک در سال 44 با تأسیس
کانون ناسیونالیست ایران توسط
وی و کمک مالی به کانون
مزبور، جهت اجاره محلی برای
تشکیل جلسات، در سال 46 با
واگذاری تالار فرهنگ جهت
برگزاری کنفرانس کانون مذکور
در سال 47 با تشکیل سازمان
نگهبانان انقلاب وابسته به کانون
و در سال 48 با ادغام کانون و
حزب ایران نوین موافقت کرد.
مشارالیه در سال 56 در سمت
مسئول کمیته سیاستهای داخلی
حزب رستاخیز مشغول بود.
سپس
در سال 57 از طرف جمشید
آموزگار به سمت مشاور دبیرکل
حزب مزبور منصوب گردید.
اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
3ـ منصور تقی زاده نجفی،
فرزند محمد، متولد 1309 تهران
است.
مشارالیه تحصیلات خود
را در سال 1337 در رشته
لیسانس زمین شناسی در آمریکا
طی نمود.
نامبرده کارشناسی اداره کل
اکتشافات و کارشناسی صنایع و
معادن، رئیس اداره رنگ فلزات
گرانبها، مدیر ترولوژی و عضو
هیئت مدیره مؤسسه استاندارد و
تحقیقات صنعتی ایران، معاون
ترویج استاندارد، عضو شورای
مرکزی و نائب رئیس شورای
مرکزی کانون ناسیونالیست ایران
و عضو انجمن فارغ التحصیلان
دانشگاهها بوده است.
یاد شده
مأموریتی به کشورهای فرانسه و
انگلستان به منظور بازدید از
ادارات رنگ فلزات گرانبها
داشته و یک بار نیز با استفاده از
بورس کارآموزی به منظور
مطالعه در مورد آبهای زیرزمینی
به آلمان غربی رفته است.
اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
4ـ تورج فرازمند، فرزند
شمسعلی، متولد 1307 تهران
است.
مشارالیه در دانشگاه پاریس
تحصیل کرده و کار مطبوعاتی را
از سال 1323 آغاز نموده است.
نامبرده عضو حوزه کمیته محلی
حزب توده از فرانسه و مدیر
اخبار رادیو و مفسر سیاسی
رادیو و مطبوعات، دبیر مجله
سخن، اطلاعات جوانان،
اطلاعات کودکان، سردبیر کل
روزنامه اطلاعات، مسئول بخش
فارسی رادیو فرانسه و مدیر
روزنامه (اخبار ایران) در اروپا
و مشاور وزیر اطلاعات و
جهانگردی، کارمند سازمان
رادیو تلویزیون و آموزش و
پرورش (در سمت مشاور وزیر)
و عضو حزب رستاخیز ملت ایران
(از بدو تأسیس) بوده و ساواک با
ادامه خدمت نامبرده در مشاغل
حساس وزارتی موافقت نموده و
نشان تاج دریافت داشته است.
مشارالیه در سفر هویدا به بلژیک
و رومانی به عنوان مشاور
وزارتی و مفسر خبرگزاری
پارس از ملازمان وی بوده و بعد
از انقلاب اسلامی سرپرستی
رادیوی تیمسار اویسی در عراق
را به عهده داشته است.
اسناد ساواک، پرونده انفرادی و
مدارک انقلاب اسلامی.
5ـ مهدی برادران قاسمی، فرزند
حسن، متولد 1307 تهران.
نامبرده آموزگار دبستانهای
تهران، سردبیر مجله فرهنگ
استان تهران، کارمند اداره
انتشارات و کنترل کننده
برنامه های رادیوئی، نویسنده و
گوینده گفتارهای رادیوئی،
رئیس نظارت بر اجرای
برنامه های رادیو ایران، تهیه و
تنظیم کننده برنامه های رادیوئی،
عضو شورای نویسندگان رادیو
و تهیه گفتار، (در سال 49 به
وزارت اطلاعات و جهانگردی
منتقل شده) مشاور رادیوئی و
مفسر رادیو و تلویزیون ملی
ایران، رئیس گروه اجتماعی مرکز
مطالعات و تحقیقات ملی،
مدیرکل وزارت اطلاعات،
مشاور وزیر اطلاعات و
جهانگردی، عضو هیئت تحریریه
مجله امید ایران و مجله رادیو
ایران، سردبیر نشریه اندیشه های
رستاخیز و نشریه تئوریک ایران
(وابسته به حزب رستاخیز) و
داوطلب نمایندگی مجلس
شورای ملی در سال 54) بوده
است.
یاد شده تا سال 1332 عضو فعال
حزب توده بود که در همین سال
دستگیر و به 6 ماه زندان محکوم
گردیده است.
وی در همین رابطه
در سال 1339 به ساواک احضار
گردیده و کلیه اطلاعات حزبی
خود را در اختیار گذارده است.
ساواک در سالهای 54 و 55 با
شرکت وی در مراسم تشریفات
موافقت نموده است.
پرونده انفرادی ساواک.
منبع:
کتاب
منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 198