تاریخ سند: 17 شهریور 1344
موضوع: شایعات
متن سند:
شماره: 124 /300 تاریخ:17 /6 /1344
موضوع: شایعات
در بعضی از محافل خاص سیاسی بخصوص در نخستوزیری شایع گردیده که آقای هویدا1 روز 2 شنبه گذشته استعفای کابینه خود را به حضور شاهنشاه تقدیم داشتهاند ولی اعلیحضرت همایون شاهنشاه امر فرمودهاند که تا پایان برگزاری جشن به کار خود ادامه دهند.
مطلعین به امور اینطور اظهار نظر میکنند که کابینه آقای هویدا تا اواخر آبان ماه جاری و پایان جشنها که روز دهم آبان ماه خواهد بود به فعالیت خود ادامه میدهد تا اولاً وضع جنگ بین هندوستان و پاکستان معلوم شود و هم تکلیف تأسیس کارخانه ذوب آهن معین گردد و هم نظر قطعی سیاست جدید آمریکا نسبت به ایران آشکار و روشن شود.
پس از انتشار این شایعات گفته میشود نام اللهیار صالح و دکتر معظمی از نظر سیاست امریکا و نام پروفسور یحیی عدل2 از نظر مجلسین و دکتر علی امینی از نظر نقش بازی کردن برای کاندیدای نخست وزیری برده میشود.
طی شماره 29468 /322 – 22 /6 /44 به بخش 325 ارسال شد. اقدام دیگری ندارد. این اطلاعیه در پرونده دکتر اللهیار صالح به کلاسه -- بایگانی شود.
ریاست بخش 325 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
توضیحات سند:
1. امیرعباس هویدا فرزند حبیب الله (عین الملک) در سال 1298 ش در تهران متولد شد. در کودکی به همراه خانواده به شامات رفت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند. وی در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد که این آشنایی در زمان اشغال آلمان و حضور این دو در آنجا و ارتباط با آمریکاییها مستحکمتر شد. در سال 1329 عبدالله انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بمدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبدالله انتظام مدیر عامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمرۀ موسسان کانون مترقی، تحت نظر گراتیان یاتسویج و به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور، درآمد و در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور به قتل رسید. شاه برای جلب رضایت آمریکائیان، امیر عباس هویدا را که یکی از همکاران نزدیک منصور بود، به جانشینی او انتخاب کرد و او که کاملاً مطیع شاه بود، همان اعضای کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه امریکا را گوشزد نمود، اما نامه امام بی جواب ماند. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی و حضور در نمایشهای انتخاباتی حضور داشت. هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد. دکتر کلالی حزب را به صورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرد، تا جایی که کمکم خود شاه را به وحشت انداخت تا آنکه شخص هویدا دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد. علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد. شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرد. با اوج گیری انقلاب اسلامی و آغاز حرکت های مردمی تحت رهبری امام خمینی(ره)، کم کم ستارۀ بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه که برای برون رفت از این بحران نیازمند قربانی بود، به هویدا تکلیف کرد تا استعفا دهد و او را به جای اسدالله علم که گرفتار بیماری سرطان بود، وزیر دربار کرد. در جابهجایی دولتها در این سالها، زمانی که نوبت به دولت نظامی رسید، ازهاری، هویدا را مقصر همۀ فجایع کشور معرفی کرد و برای فرونشاندن خشم مردم، به ظاهر او را بازداشت کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357، امیرعباس هویدا نیز که موفق به فرار نشده بود، به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از چند جلسه محاکمه، در روز شنبه 18 فروردین 1358 اعدام شد. هویدا در خانوادهای از کمّلین بهائی به دنیا آمد و پدربزرگ و پدرش، از مبلغان و داعیان تشکیلات بهائیت بودند. وی همچنین در زمانی که در کمیساریای عالی پناهندگان اشتغال داشت، با سازمانهای فراماسونری نیز ارتباط برقرار کرد و به عنوان یکی از اعضای برجستهی فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه به بیگانگان خدمت کرد. ر.ک: امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک. دوره 2 جلدی
2. یحیی عدل، فرزند یوسف (مکرم الملک) در 1287ش در تهران متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد. دوره متوسطه را در دو رشته فلسفه و ریاضی به پایان رساند، سپس وارد دانشگاه شد و در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت. در 1318 به ایران مراجعت و در دانشکده پزشکی به عنوان استاد به تدریس پرداخت و ریاست بخش جراحی بیمارستان سینا را به عهده گرفت. مشاغل وی عبارتند از: سناتور انتصابی و رئیس هیأت مدیره باشگاه ورزشی شاهنشاهی و همچنین دبیرکل و سپس رئیس کل و رئیس دفتر سیاسی حزب مردم، مؤسس و رئیس سازمان مالکین آپارتمانها و واحدهای ساختمانی سامان. او دارای تألیفات پزشکی بوده و همسرش فرانسوی است و از سهامداران عمده کارخانه سیمان تهران بوده و در بانکهای پاریس و داخل کشور وجه نقد بسیاری داشته است. طبق گزارش ساواک، در سال 1339 یادشده تمایل انگلیسی داشته، ولی در عین حال با آمریکاییها هم مربوط بوده است.
عدل، دوست و همبازی قمار شاه بود. وی که دکتر جراح بود، برای ایفای نقش رهبری حزب اقلیت یعنی حزب مردم در مواقع لازم استفاده میشد و معمولا سناتوری آلت دست به حساب میآمد. وی در سال 1381 درگذشت.
مجله دنیای علم، شماره 11، 1345 ش؛ اطلاعات، شماره 11185، 1342 و اسناد ساواک ، پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 272