تاریخ سند: 10 مهر 1336
مستخرجه از پرونده و ت 4555 شهربانی
متن سند:
[تاریخ:10 /7 /1336]
مستخرجه از پرونده و ت 4555 شهربانی
در سال 34 طبق اطلاعیهای که به ستاد ارتش واصله میشود صدراله پاشا کارمند سازمان برنامه در زمان قدرت تودهایها حزبی به نام پیشه [ور] در کلات نور مازندران تشکیل میدهد و شعبهای هم در تهران به وسیله جعفر درویش تشکیل میشود که در غیاب شخص اخیرالذکر مصطفی الموتی عهدهدار امور این حزب میگردد.
مستخرجه از پرونده و ت – 6152 شهربانی
طبق اطلاعیههایی که چه در سال 28 حسن ارسنجانی1 در اطراف گرفتن بعضی از تصمیمات بر علیه ارتش و وزیر کشور و تیمسار ریاست ستاد ارتش میگیرد که مصطفی الموتی هم جزو افرادی که ارسنجانی تشکیل جلسه دادهاند بوده است.
مستخرجه از و ـ ت ـ 6792 شهربانی
در نامهای که در سال 33 آقای عبدالکریم عمویی به شهربانی مبنی بر برائت خود از اتهامات منتسبه مینویسد مصطفی الموتی را شریک شرکتهای تجاری خود معرفی مینماید. بهرهبردار محتشمی
توضیحات سند:
1. دکتر سید حسن (خسرو) ارسنجانى: فرزند سید محمدحسین، در سال 1301 ﻫ ش در یک خانوادهی روحانى در تهران به دنیا آمد. دورهی ابتدایى را در دبستان پهلوى و دورهی دبیرستان را در دارالفنون و سنلوئى در فرانسه به پایان رساند، سپس وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران شد و لیسانس گرفت. او در شهریور 1320 کار روزنامهنگارى را آغاز و روزنامه «داریا» را منتشر کرد. در سال 1324 حزبى به نام «آزادى» تأسیس کرد، اما کارش نگرفت و در سال 1325 در زمان حزب دموکرات احمد قوامالسلطنه، جزو مؤسسین آن بود. ارسنجانى در سال 1326 پس از رد شدن اعتبارنامه نمایندگی مجلس شورای ملی یک بار دیگر به کار روزنامهنگارى مشغول شد و ادارهی روزنامهی دموکرات از طرف قوام به او واگذار گردید. وى همچنین یکى از مشاوران رزمآرا بود که طرحى دربارهی تعاونىهاى روستایى و فروش املاک خاصه به کشاورزان را به او ارائه کرد. دکتر حسن ارسنجانى در 19 اردیبهشت 1340 در کابینهی دکتر امینى به عنوان وزیر کشاورزى معرفى شد و قانون اصلاحات ارضى را تهیه کرد و با هیاهوى فراوان به مورد اجرا گذاشت. پس از آنکه امینى استعفا داد او در مقام خود ابقا شد، اما در تاریخ 20 اسفند 1341 به علت ناسازگاریهاى علم، از وزارت کشاورزى استعفا داد و در 17 فروردین 1342 به سمت سفیر ایران در ایتالیا منصوب شد. ارسنجانى از عاملین انگلیسی و مرتبط با جریان صهیونیسم در ایران بود و با نزدیک کردن خود به شاه و آمریکاییها اقدامات خود را به نفع انگلیسیها تمام مىکرد. وى، غوغاسالار و بلواچى معروفى بود که در جریان نهضت امام خمینى(ره)، به همراه شاه در چهارم بهمن 1341، به قم رفت و در برابر حرم حضرت معصومه(س) سخنرانى کرد و از شاه به عنوان بتشکن بزرگ در ردیف حضرت ابراهیم، حضرت موسى و حضرت عیسى نام برد و مخالفان وى را نمرود و فرعون نامید. وی در دهم خرداد 1348 بر اثر سکته قلبى درگذشت.
ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات فردوست، ج 2، ص 36 ؛ مهدى بامداد، تاریخ رجال ایران، ج 6، ص 78.
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 21