متن سند:
بسمه تعالی شأنه العزیز
خدمت سلالۀ السادات العظام1 استاد و بزرگ دانشمند عصر آقای برقعی واعظ دامت برکاته
مرقومه شریفه قرائت شد ولی بسیار، موضوعی که عرض می شود ، موجب تأسف همه هست.
و
بنا نیست که شما طوری رفتار کنید که باعث دلسردی جماعتی و گفتگو در اطراف وضع آقای
خمینی بشود.
از طرفی شرکت در جلسه مربوط به عنوان کشاورزان2 و از یک طرف که بسیار با
اهمیت است شرکت در جلسات آستانه مقدسه که به دست پلید قرن روسیاه دنیا و آخرت اداره
می شود.
3 برادر عزیز مگر چند روز از عمر من و شما مانده است.
بحمده و تعالاه شما را ملت به
بهترین وجه اداره می کرد و دیگر عذری هم که ندارید.
من نمی دانستم این قضایا را به نحو تفصیل تا
آن که قبل از چندماه پیش زمزمه اش به گوش رسید و معلوم شد که شما آهسته آهسته مشغول به
بعضی از مشاغل گذشته شده اید.
4 قربانت، خیلی شما را دوست دارم.
نمی دانید که به شما چه
مقدار علاقه دارم و این علاقه است که مرا وادار می کند که گستاخانه چیز بنویسم.
پدر عزیزم5 و
بزرگوارم شما ارشاد کنید مردم را تا خدا جزای خیر و خوب عطا کند.
با آن که معلوم است آستانه را
دست کسی نداده اند جز آن که می خواستند محدودیت ایجاد کنند در روحانیت چنان که شده است.
و بدانید که در آتیه نزدیک ممکن است طلاب مدرسه را به عنوان استقبال شاه سپهسالار (ببرند) و
شما را وادار کنند خطابه بخوانید در آن دیگر خر بیار معرکه باشید.
زیاده معذرت می گویم.
منتظر اثر
خوب این نامه هستم.
6مصطفی الموسوی
توضیحات سند:
1ـ سلالۀ السادات العظام: ازنسل سادات بزرگ و گرامی.
سادات برقعی قم از نوادگان امامزاده موسی مبرقع فرزند حضرت
امام محمد تقی علیه السلام می باشند و اکثرا از علماء و بزرگان برجسته و شریف قم بوده اند.
ذکر این تعبیر به قصد یادآوری
اصل و نسب سید مرتضی برقعی و تنبه وی ازخطای ارتباط با رژیم شاه، عامدا توسط شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
صورت پذیرفته است.
تعابیر و القاب دیگر نیز ضمن رعایت ادب، به منظور توجه دادن وی به جایگاه و قدر واقعی اش برای
اجتناب از لطمه زدن به آن، ذکر شده است این نامه چون در بردارنده عتاب و انتقاد و نصیحت است.
لحن آن محترمانه و
بزرگوارانه است که جز آن از شخصیت والا و مکرم شهید آیت الله سید مصطفی خمینی انتظار نمی رفت.
2ـ بنا به سند شماره 166 در مراسمی که از طرف رژیم شاه برگزار شده بود و کشاورزان نیز در آن شرکت داشتند (احتمالاً
مربوط به تبلیغات اصلاحات ارضی و اعطای سند به کشاورزان) سید مرتضی برقعی به نفع رژیم شاه سخنرانی می کند.
در اصل سند زیر عبارت «جلسه مربوطه به کشاورزان» توسط ثابتی خط کشیده شده است که ماجرای کج فهمی وی در
پانوشت سند قبل اشاره شده است.
3ـ تولیت آستانه مقدسه قم در رژیم گذشته منصب اختصاصی شخص شاه بود و فردی به عنوان نایب التولیه انتخاب
می شد و از طرف شاه به اداره آستانه مقدسه می پرداخت.
4ـ سید مرتضی برقعی در تاریخ 9 آبان 1339 به مناسبت تولد فرزند پسر شاه به دربار رفت و با ادعای نمایندگی حوزه
علمیه قم تولد ولیعهد را به شاه تبریک گفت.
این مراسم با عکس و تفصیلات در مطبوعات منتشر شد.
حضرت امام
خمینی(ره) وی را احضار می نمایند و شدیدا او را توبیخ می نمایند و نصیحت می کنند که از هرگونه ارتباط با رژیم احتراز
نماید و خود را آلوده نسازد.
سید مرتضی برقعی تحت تأثیر گفتار پندآمیز حضرت امام (ره) در حضور ایشان به گریه
می افتد و از کار ناشایست خود اظهار ندامت می کند و متعهد می شود که دیگر به چنین اعمال ناشایست دست نزند.
در
همین رابطه اطلاعیه ای با امضای دانشجویان قمی دانشگاه تهران از طرف روحانیون جوان و دانشجویان انقلابی منتشر
گردید.
(برای اطلاع از تفصیل موضوع ر.ک: بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، جلداول، ص 104 ـ 106) اشاره شهید
آیت الله مصطفی خمینی به اینکه «مشغول به بعضی از مشاغل گذشته» شده است مربوط به همین واقعه می باشد.
5ـ در زمان نگارش این نامه (1346) شهید آیت اللّه حاج سید مصطفی خمینی 37 سال سن داشتند و سیدمرتضی برقعی
54 سال بود.
ایشان برای تحریک عواطف برقعی و تشویق او به توبه و دست برداشتن از ارتباط با رژیم شاه، وی را با این
تعابیر خطاب می کند.
6ـ با نگارش این نامه خطاب به سید مرتضی برقعی، تمام طرحهای ساواک برای استفاده از وی به عنوان یک منبع نفوذی و
در ارتباط با شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی، نقش بر آب و خنثی می شود.
کیاست و درایت فرزند حضرت امام
(ره) و ارتباطات گسترده و دور از چشم ساواک ایشان با روحانیون مبارز داخل کشور و اشراف بر اخبار وقایع درونی حوزه، به
خوبی از لابه لای سطور این نامه آشکار است.
ابعاد اخلاقی و روح کریمانه و انسان سازی که در نحوه برخورد شهید آیت الله
سید مصطفی خمینی با خطا و خیانت ناشی از ضعف نفسانی، موج می زند بازتاب کوچکی از شخصیت والا و کمال یافته
ایشان را به نمایش گذارده است.
البته بدیهی است که در آن زمان شهید مصطفی خمینی از «استخدام» مرتضی برقعی به عنوان منبع و خبرچین ساواک
اطلاع نداشته و خلاف وی را در حد سخنرانی در مجالس رژیم شاه و همکاری با تولیت دولتی آستانه محسوب کرده است.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 232