موضوع: شیخ[سید] محمد بهشتی
متن سند:
به: عرض میرسد تاریخ: ۹/۷/۱۳۵۷
از: ۳۲۲
موضوع: شیخ[سید] محمد بهشتی
قبل از وقایع پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ و بعد از آن با راهنمائی فردی به نام ابوالفضل حیدری جلساتی در منازل کوچههای غریبان و سید اسماعیل تشکیل میشد که در آن واعظی به نام دکتر محمد بهشتی سخنرانی و با ذکر احادیث و روایات نظر حاضرین را نسبت به خود جلب میکرد و نیز از حیدری شنیده شده بود که غیر از جلسات علنی جلسات پنهانی سیاسی هم وجود دارد که همین دکتر بهشتی یکی از گردانندگان اصلیش میباشد. در فروردین سال ۱۳۴۴ دکتر مذکور به هامبورگ مسافرت و پنجشنبهها در خانهاش جلسهای برای دانشجویان ترتیب میداد و بنا به اظهار خودش با تشکیل جلسات دانشجویان اسلامی و عضو جبهه به اصطلاح ملی در نظر داشت که مانع نفوذ مرام کمونیستی و کمونیستها در بین دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور بشود. بهشتی موصوف در آلمان ساختمان نیمه تمام مسجد را به پایان رساند و چندین بار در انجمن فرهنگی ایرانیان هامبورگ به رهبری دانشجویان وابسته به اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم هامبورگ که پیوستگی به کنفدارسیون داشتند شرکت کرده و با سخنرانیهای خود توانست در بین دانشجویان محبوبیتی حاصل نماید.
دو ماه پیش و به هنگام اوج تظاهرات اخیر کشور شنیده شده دکتر بهشتی به تهران آمده و در سازماندهی یکی از گروههای مذهبی که وابسته به خمینی میباشد شرکت داشته و کوشش میکند با تحصیل گروههای خارج از کشور که فعلاً در دانشگاههای داخلی مشغول به کار میباشند تماس حاصل نماید. یکی از افراد دار و دسته بهشتی عنوان میکرد بهشتی در خارج از کشور تعداد زیادی دانشجویان اسلامی را میشناسد و معتقد است در صورت ساقط شدن رژیم این افراد قادر به اداره مملکت میباشند و مشکلی هم به وجود نخواهد آمد. شنیده شده رابطه بین بهشتی و دیگر فعالین این گروه مذهبی با مهندس مهدی بازرگان محرز و مسلم است نظریه و ملاحظات بخش ۳۲۲: صحت خبر مورد تأیید بوده نحوه فعالیت بهشتی در بخش ۳۱۲ منعکس میباشد.
به طوری که بعرض میرساند از یکی از همکاران در زندان شنیدم دکتر بهشتی در تهیه اعلامیه تجمع و راهپیمائی روز پنجشنبه ۱۶/۶/۵۷ ۱ دخالت داشته و با عدهای از روحانیون فعال و طرفدار خمینی جلسات خصوصی دارد و از مذهبیون روشنفکر و با سواد بوده و مورد توجه مهندس بازرگان و سایر گردانندگان نهضت آزادی است و در این ماجراها دخالت دارد.
۱۳/۷
با استفاده از ۱۵۸۵ و عنداللزوم سایر منابع فنی و رخنه منابع زنده از وی و عناصر مرتبط با او مراقبت جدی به عمل آید. ثابتی ۲۲/۷/۵۷
_____________
۱- «... ماجرای پنجشنبه قبل از هفده شهریور بود مردم از قیطریه حرکت کرده بودند و پلیس با گاز اشک آور دخالت کرده بود سرانجام من به ایشان تلفن زدم و خدمتشان رسیدم و یادم است که آنروز من با لباس مبدل بودم وارد منزل ایشان شدم شهید اجاره دار هم آنجا بود بعد گزارش لحظه به لحظه میرسید و بالاخره هماهنگ کردن مردم را شهید بهشتی به شهید اجاره دار محول کرد و ایشان گفتند خود ما هم برویم و بعد حرکت کردیم و در خیابان شریعتی به مردم ملحق شدیم از آنجا به پیچ شمیران آمدیم و نماز ظهر را به امامت ایشان خواندیم عدهای میخواستند با سوء نیت برای بهره برداری سیاسی مسیر راهپیمایی را به سمت میدان شهدا بکشانند ولی با هوشیاری شهید بهشتی که جریانها را زیر نظر داشت جمعیت را به سمت میدان آزادی کشیدیم که ایشان تمام، این مسیر را پیاده تا میدان آزادی طی کردند و یادم هست که نیروهای مسلح آن روز تانکها و تیر بارها میدان آزادی را گرفته بودند و ایشان با پنج نفر فاصله با لوله تیربارها روی بلندی رفتند که وقتی مردم پیشنهاد کردند که ایشان به روی ماشین بروند شهید بهشتی گفتند این عمل مشروع نیست و ماشین مال مردم است بعد یک بشکهای آوردند و ایشان بالای آن قرار گرفت و خطاب به مردم نیروهای مسلح و به نظامیان گفتند که به مردم ملحق شوید و سخنان بسیاری ایراد کردند.»
(آقای علی اکبر ناطق نوری) روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۸۸۸ سوم تیر ۱۳۶۱ص ۲ در پی راهپیمایی عظیم عید فطر و تظاهرات امروز که به آرامی برگزار شد، راهیپمایی روز هفدهم شهریور که معلوم نبود از جانب چه کسی اعلام شده است از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران مورد مخالفت قرار گرفت. این مطلب توسط حجتالاسلام و المسلمین دکتر بهشتی اعلام شد لیکن به علت کثرت جمعیت به گوش همه نرسید. هفت هزار روز - جلد دوم - ص ۹۰۷ مهندس مهدی بازرگان در مصاحبه با یکی از مقامات ارشد ساواک: در مورد تظاهرات آرام عید فطر روز پنجشنبه ۱۶/۶/۵۷ گفت: این تظاهرات را مذهبیون به خصوص جوانان طرفدار خمینی اداره میکردند ما دخالت نداشتیم و در وضع کلی، کار طوری است که گردانندگی آمر دست طرفداران خمینی است. دولت چرا در برنامه خود این همه مارکسیستها را بزرگ کرده؟ (فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک، ص ۱۲۶)
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی صفحه 323
