محرمانه
متن سند:
1ـ نام عباس
2ـ شهرت ـ لقب مسعودی
3ـ نام و شهرت پدر
4ـ نام مادر
5ـ تاریخ تولد یا سن با ذکر محل تولد در حدود 50 سال
6ـ شماره شناسنامه و محل صدور
7ـ علائم مشخصه موهای سر و صورت تا اندازۀ سفید
8ـ شغل و رتبه سناتور ـ روزنامهنگار
9ـ محل سکونت با ذکر شمارۀ تلفن خیابان پهلوی ـ کوچه اتفاق تلفن 42734 ـ شمیران.
تیغستان کوچه درب دوم سفارت ـ تلفن 81087
10ـ خانۀ مسکونی شخصی است یا اجارهای (در صورت دوم میزان اجاره) شخصی است
11ـ مذهب
12ـ متاهل است یا خیر؟
13ـ خانم او از کدام خانواده است (چنانچه خارجی است مشخصات کامل او)
14ـ تعداد اولاد (ذکور – اناث) با ذکر اسامی 6 فرزند ذکور و اناث دارد.
15ـ شغل هریک از اولاد
16ـ اقوام درجه 1 نسبی و سببی حسن مسعودی (برادر) محمدعلی و قاسم مسعودی (پسر برادر)
17ـ با کدام یک از خانوادههای مشهور قرابت دارد
18ـ دوستان و معاشرین نزدیک وی تقیزاده،1شمس ملکآرا،2حکیمالملک3
19ـ وضع مزاجی
20ـ اعتیادات سیگار
21ـ میزان تمول و ثروت منقول و غیرمنقول از ثروتمندان درجه 1 تهران
22ـ در کدامیک از نقاط کشور املاک دارید
23ـ مدارج تحصیلی
24ـ به چه زبانهایی آشنایی دارد.
انگلیسی
25ـ تألیفات
26ـ آثار علمی و هنری ندارد
27ـ به چه نوع کتب و مجلات و روزنامهها بیشتر علاقهمند است
28ـ اوقات بیکاری خود را چگونه میگذراند.
29ـ به چه چیزهایی بیشتر علاقهمند است.
افزایش ثروت
30ـ صفات برجسته و نقاط حساس به نظم و ترتیت در کارها علاقهمند است
31ـ نقاط ضعف
32ـ حسن شهرت و معروفیت
33ـ میزان نفوذ در فامیل، جمعیتها و در اشخاص زیاد است
34ـ سوابق خدمتی و مشاغل قبلی بیشتر خدمات وی در عالم مطبوعات بوده و هماکنون علاوه براینکه سناتور میباشد امتیاز روزنامههای اطلاعات ـ ژورنال دو تهران ـ اطلاعات هوایی و مجلات اطلاعات هفتگی و اطلاعات ماهیانه را دارد.
35ـ امتیازات
36ـ محکومیتهای کیفری ـ خلاف ـ جنحه ـ جنایت با ذکر علت ـ مدت و نوع محکومیت
37ـ مسافرتهای خارج از کشور با ذکر تاریخ ـ مدت ـ علت و همراهان در سال 1313 به سمت خبرنگار در معیت رضاشاه4 فقید به ترکیه ـ پس از شهریور 20 یک سفر به لندن یک سفر به امریکا و یک سفر به مسکو یک بار با هیئت مطبوعاتی به ترکیه و پاکستان و آلمان ـ یک بار در معیت اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی به هندوستان
38ـ سوابق و تمایلات سیاسی.
ظاهراً با تودهایها مخالف بوده ولی در باطن با سیاست کجدار و مریض[یز] رفتار کرده و مطالب مندرجه در روزنامه اطلاعات را با اوضاع و احوال روز وفق داده و هر روز به رنگی در میآید.
39ـ در حال حاضر به کدام سیاست بیشتر تمایل دارد طرفدار دول غربی
40ـ بستگی به احزاب و جمعیتها بستگی ندارد
41ـ سایر اطلاعات متفرقه وی مبتکر طرح رأی دادن با سوادها در مجلس سنا بوده و ضمناً ایدهای جز افزایش تیراژ روزنامه و ازدیاد ثروت ندارد.
توضیحات سند:
1.
سیدحسن تقیزاده در شهریور 1256 در تبریز به دنیا آمد.
در دارالفنون تهران تحصیل کرد و از جوانی رشتههای مختلف تحصیلی را در کنار زبانهای عربی و انگلیسی فراگرفت.
او با عضویت در تشکیلات فراماسونری و با توجه به نفوذ گستردهی آن در بین منورالفکران ایرانی و خصوصاً مشروطه خواهان در جنبش مشروطه نقش فعالی را ایفا کرد.
تقیزاده در اکثر دورههای اولیهی مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد.
وی از عوامل دستگیری و محاکمه و شهادت شیخ فضلالله نوری بود.
تا قبل از مشروطه وی سفرهای زیادی به اروپا داشت و در خلال جنبش مشروطه مجری سیاست انگلستان شد.
هنگام به توپ بستن مجلس توسط نیروهای محمد علیشاه به سفارت انگلیس پناه برد و چون رژیم محمد علیشاه قصد جان وی را کرده بود، مسئولان سفارت او را تحت نظر از کشور خارج کردند.
تقی زاده ابتدا به قفقاز و سپس به وین، پاریس، لندن و دیگر شهرهای اروپا رفت.
پس از سرنگونی حکومت محمد علیشاه وی به تهران بازگشت و در انتخابات دورهی دوم مجلس به وکالت برگزیده شد.
وی در آن زمان در مجلس به حزب دمکرات که طرفدار سیاست اصلاحات و محو نفوذ روسیه در ایران بودند، پیوست.
این حزب که مورد حمایت انگلیس بود، نقش مؤثری در مبارزه با نفوذ روحانیت در داخل و خارج مجلس ایفا کرد.
تقی زاده یک بار نیز در مجلس دوم از سوی مراجع نجف تکفیر شد.
او به دلیل جاه طلبی مورد نفرت رهبران نهضت مشروطه قرار گرفت و در سالهای قبل از جنگ جهانی اول به دلیل تنفر عمومی مردم از ایران خارج شد و به کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، هلند و آلمان غربی رفت.
تقی زاده پس از انقراض سلسلهی قاجاریه و اوایل حکومت رضاخان در 1307 والی خراسان شد و تا تیر ماه سال بعد در این سمت ماند.
سپس از شهریور 1308 تا فروردین 1310 سفیر رضاخان در انگلیس شد.
وی در مرداد 1310 به سمت وزیر دارایی منصوب شد و در این سمت با امضای «قرارداد دارسی» در خرداد 1312 سلطه بریتانیا را بر منابع نفتی و سرمایههای ایران استمرار بخشید.
این معاهده وی را به شدت بدنام ساخت، به گونهای که از دی همان سال با سمت سفیر ایران در فرانسه از ایران خارج شد و تا مرداد سال بعد در این سمت باقی ماند.
او تا سال 1320 سرپرستی هیاتهای اعزامی ایران به کنفرانسها و مجامع اروپایی و جهانی را عهدهدار گردید.
در زمان محمد رضا پهلوی بار دیگر به عنوان سفیر ایران عازم لندن شد و تا سال 1326 در این سمت باقی ماند، سپس به تهران بازگشت و وارد مجلس پانزدهم شد.
تقی زاده با تاسیس مجلس سنا در 1328 ریاست آن را به عهده گرفت و در جریان حوادث ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از بریتانیا و انحلال شرکت نفت ایران و انگلیس در 1329 بیش از پیش چهرهی وابسته خود را به مردم نشان داد.
با سرنگونی حکومت مصدق در کودتای 28 مرداد 32 و بازگشت شاه به کشور، مجدداً مجلس سنا تأسیس و تقیزاده به ریاست آن برگزیده شد.
او سپس به دلیل افشا شدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایران توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ انگلیس و تقویت نفوذ آمریکا صورت گرفت، به بهانهی کهولت سن خانه نشین شد.
وی که از اعضای فعال فراماسونری و از مؤسسان لژ بیداری ایرانیان بود، سرانجام در 17 بهمن 1348 در 92 سالگی درگذشت.
سید حسن تقیزاده از بانیان اصلی وابستگی ایران به سیاستهای انگلستان در جریان مشروطیت و پس از آن به حساب میآید.
ر.ک : سید حسن تقیزاده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی .
و ر.ک: مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، ص 131.
2.
اسداله میرزا شمسالملکآرا (شهابالدوله) وی حاکم کرمانشاه بود و در سال 1313 ه ش از کار منفصل و در تابستان سال 1314 ﻫ ش محمد علی رکنی (رکن الدوله) به جای ایشان منصوب شد.
ملک آرا پس از انفصال از حکومت کرمانشاه در 10 مرداد 1314 به حکومت کردستان رسید.
(ر.ک : تاریخ مفصل کرمانشاهان و فصلنامه گنجینه اسناد، سازمان اسناد ملی ایران، شماره 15، صفحات 42 و 43).
3.
ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) فرزند میرزا ابوالحسن حکیم باشی در سال 1248 ﻫ ش در تبریز متولد شد.
پدرش طبیب دربار مظفرالدین میرزا ولیعهد قاجار و حاکم تبریز بود.
پس از فوت پدر تحت سرپرستی برادر بزرگ خود نصرتالحکما قرار گرفت.
بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن زبان فرانسه برای تحصیل طب عازم پاریس شد و پس از اخذ درجه دکترا به دستور شاه به ایران بازگشت و در دربار مظفرالدین شاه شغل پدر را که حکیم باشی دربار بود به عهده گرفت و از اعضای خلوت شاه شد.
در سفرهای مظفرالدین شاه به اروپا جزو همراهان وی بود، اما به علت دسیسه های درباری و همچنین اشتباهی که در مقدار دارو به شاه مرتکب شد ناگزیر از سمت خود به کلی برکنار گردید.
او در زمان مشروطیت در دوره اول مجلس شورای ملی از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت و در مدت نمایندگی تحت تأثیر تقی زاده قرار گرفت و مرید او شد.
حکیمالملک در جریان به توپ بستن مجلس به سفارت فرانسه پناهنده شد و با گرفتن تأمین جانی به وسیلهی سفیر فرانسه از تحصن خارج شد.
بعد از فتح تهران به دست مجاهدین به عضویت مجلس عالی که جانشین مجلس شورای ملی بود انتخاب شد.
او در انتخابات دورهی دوم مجلس از آذربایجان به وکالت، در اولین کابینه مستوفی الممالک در سال 1289 ﻫ ش به وزارت مالیه و در دورهی سوم و پنجم مجلس شورای ملی از تبریز و دورهی چهارم از تهران به وکالت مجلس شورای ملی رسید.
او در دورهی اول انتخابات سنا وکیل انتخابی تهران و در دورهی دوم سنا وکیل انتصابی بود، که در دورهی دوم به ریاست مجلس سنا انتخاب شد ولی بعد از انتخاب تقی زاده از تبریز استعفا داد و تقیزاده به ریاست مجلس سنا رسید.
حکیمی در سال 1320 در کابینهی قوام به عنوان وزیر مشاور و در اردیبهشت 1324 به عنوان نخست وزیر معرفی شد، اما موفق به رای اعتماد از مجلس نشد و کناره گیری کرد.
کابینهی دوم او در آبان 1324 تا بهمن 1324 دوام آورد و در دی ماه 1326 به دلیل وابستگی شدید که به انگلستان داشت با حمایت آنها دوباره به نخست وزیری رسید و تا فروردین 1327 کابینهی او بر سر کار بود.
ابراهیم حکیمی از فراماسونرهای قدیمی ایران با 53 سال قدمت و استاد اعظم لژ بیداری ایران تابع لژ گرانداوریان فرانسه بود.
او در زمان کهولت، کلیهی اسناد و مدارک محرمانه راکه مدت زیادی نگه داشته بود، به مسعود فروغی که در لژ مولوی بود تحویل داد.
حکیمی در سال 1338 درگذشت.
4.
رضاخان (رضاشاه) فرزند عباسقلی خان سوادکوهی، مشهور به داداش بیک، در سال 1256 خورشیدی در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولد شد.
در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش نیز محروم ماند.
رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد.
هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان میجنگید.
پس از واقعهی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دستههای قزاق بود که تحت فرماندهی عینالدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت.
در مدتی که در قزاقخانه خدمت میکرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 خورشیدی رئیس آتریاد همدان شد.
در سال 1299 خورشیدی با زمینهچینی مفصل دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت.
دربارهی چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به کمک دولت انگلیس اتفاق افتاد.
پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 خورشیدی فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت.
هنوز چند ماهی از عمر کابینهی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینهی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینههای قوام السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد.
او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینهای را که روی کار میآمد، ساقط میکرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد،.
یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود.
هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد.
این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت میگرفت.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 خورشیدی فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 شمسی مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد.
در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند.
با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علیاکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاشاه پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانوادهاش ایران را به سوی جزیرهی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت.
سرانجام رضاشاه پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 خورشیدی در شهر ژوهانسبورگ وفات یافت و جنازهاش در همان سال به قاهره انتقال یافت.
در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاشاه را به ایران منتقل کرد.
بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند.
ر.ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 38