تاریخ سند: 22 بهمن 1345
موضوع : علی اکبر صفی پور نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله امید ایران
متن سند:
در پاورقی دستگله؟
از : 20 /ه /4
به : 321 شماره : 29254/ ه4
قبلاً شایع شده بود قرار است آقای صفی پور از حزب ایران نوین مستعفی و به
فراکسیون منفردین بگراید لکن حزب ایران نوین در مورد عکسی که در مجله
امید ایران چاپ و سروصدائی ایجاد نموده بود جلسه ای با حضور آقای
خسروانی1 تشکیل و مقرر می شود موضوع را تا ریشه اصلی تعقیب نمایند مجله
لایف که وی از این مجله اقتباس نموده ملاحظه سپس توسط آقای خواجه
نوری2 رئیس فراکسیون حزب ایران نوین از آقای صفی پور در مورد چگونگی
چاپ عکس سئوالاتی می شود.
آقای صفی پور اظهار می دارد منظور از علامت
ضربدر در بالای عکس علامتگذاری مترجم بوده که با این نشان می خواسته
بداند که تا آنجا ترجمه نموده لکن خود عکس هیچگونه ارتباطی به یک
شخصیت عالی ایرانی ندارد بلکه تشابه نزدیکی با هم دارند.
چون عده ای از
نمایندگان حزب که عمل صفی پور را ولو اینکه منظوری نداشته یک عمل بی
مورد و دردسری به حساب آورده اند از هیئت اجرائی حزب خواستار اخراج وی
از حزب ایران نوین شده اند.
آقای خواجه نوری و دکتر رشتی و سایرین با اخراج
صفی پور که ممکن است سوژه ای به دست سایرین و بخصوص حزب مردم بدهد
مخالفت می کنند.
ولی نمی توانند آقای خسروانی و سایر مخالفین صفی پور را در این مورد قانع
نمایند
حتی عده ای از نمایندگان مانند بالاخانلو3 معتقدند که بایستی صفی پور از
مجلس نیز مستعفی و اخراج شود.
چون صحبت از ...
اخراج وی از حزب ایران
نوین در محافل حزبی و پارلمانی پدید آمده لذا مقرر شد روز 22 /11 /45
ساعت 1700 آقای خواجه نوری به اتفاق صفی پور خدمت آقای نخست وزیر
برسند و از ایشان تقاضا نمایند به آقای خسروانی توصیه نمایند که هیئت اجرائی
حزب از اخراج صفی پور منصرف و باعث ایجاد سروصدای بیشتری نگردند.
اما برابر اطلاع قرار است مجله امید ایران به طور غیر محسوس و طوری که
شایعاتی بوجود نیاورد توقیف و از انتشار آن جلوگیری حتی امتیاز مجله نیز لغو
گردد ضمنا آقای مهندس ریاضی ریاست مجلس شورای ملی با آقای خواجه
نوری معتقدند فعلاً از اخراج صفی پور خود داری و اگر هم قرار است وی مقصر
شناخته شود موکول به بعد از خاتمه دوران فعلی و به بهانه های دیگری مجازات
شود.
(رونوشت برابر اصل است)
این نسخه در پرونده علی اکبر صفی پور بایگانی شود.
20 /1 /46
ص ـ ف ـ 276
اصل در ج 451
توضیحات سند:
1ـ پرویز خسروانی فرزند هاشم
در سال 1301 ش بدنیا آمد.
او در سال 1319 وارد دانشکده
افسری شد.
برادر بزرگ او،
شهاب خسروانی از چهره های
سیاسی سالهای 1320 ـ 1332
و نماینده مجلس بود که با دکتر
مصدق روابط حسنه داشت.
برادران دیگر او مرتضی و
عطاءاللّه از دولتمردان لشکری و
کشوری پس از کودتای 28
مرداد 1332 بودند سرگرد
پرویز خسروانی در زمان دولت
مصدق باشگاه ورزشی تاج را
به راه انداخت و به گفته حسین
فردوست در جریان قیام 30 تیر
1331 ورزشکاران خود را به
سود مصدق و علیه قوام به
خیابانها ریخت.
ولی مدت
کوتاهی بعد، خسروانی را یکی
از ارکان بسیج دستجات اوباش
وابسته به دربار می یابیم که در
جریان توطئه 9 اسفند 1331 در
رأس اوباشی چون شعبان
جعفری (بی مخ) و ملکه
اعتضادی به خانه مصدق حمله
کردند و لذا به دستور مصدق
مدت کوتاهی بازداشت شد.
خسروانی در حوادث 25 ـ 28
مرداد 1332 در رأس باشگاه
ورزشی تاج به سرقت اموال
مردم و غصب اراضی اشتغال
داشت و به علت وابستگی به
دربار، در سالهای 43ـ1340
در درجه سرتیپی فرمانده
ژاندارمری تهران (ناحیه یک
مرکز) را عهده دار بود.
در سال
1343 خسروانی در پی دسیسه
برای تصدی سمت ریاست
شهربانی بود و شاه به این
جاه طلبی او پاسخ مثبت داد و
وی در کابینه هویدا به معاونت
نخست وزیر و سرپرست سازمان
تربیت بدنی رسید و قریب 5
سال در این سمت به چپاول
ورزش کشور پرداخت.
همسر خسروانی به نام ملیحه
نعیمی، دختر عبدالحسین نعیمی،
از مأمورین قدیمی اینتلیجنس
سرویس و از کارگزاران اصلی
بهائیت در ایران بود.
در تاریخ
10 /7 /1345 ساواک تهران
چنین گزارش می دهد : «دختر
آقای نعیمی که سرلشکر
خسروانی است در چند سال قبل
توانست بطور محرمانه شوهرش
را به دین بهائی گرایش دهد.
سرلشگر خسروانی در حضور
آقای دکتر محمدعلی ورقا استاد
دانشگاه که از بهائیان متعصب و
یکی از روحانیون بهائیان است،
با حضور آقای نعیمی رسما به
دین بهائی گرویده و قرار بر این
شده که از لحاظ حفظ پرستیژ و
شئون نظامی و برخی پستهائی
که به وی محول گردیده بهائی
بودن وی از چهارچوبه دیوار
خانوادگی تجاوز نکند.
ـ ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، جلد 2، نشر اطلاعات،
ص 452 ـ 456.
ـ اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی.
2ـ محسن خواجه نوری فرزند
یکی از سران مشروطه این
کشور یعنی حاج محمدعلی حاج
حبیب (شالفروش) نماینده
مجلس شورای ملی در ادوار
اول است.
وی در سال 1295 در تهران به
دنیا آمد و پس از آنکه
تحصیلات ابتدایی را در ایران
به پایان رسانید عازم فرانسه
گشت و در آنجا دوران متوسطه
را گذراند.
سپس عازم سوئیس
شد و در دانشگاه لوزان سوئیس
تحصیلات عالی را در رشته
علوم عالی تجارت و اقتصاد
شروع کرد وی پس از آنکه از
دانشگاه لوزان سوئیس
فارغ التحصیل شد به تهران
بازگشت و در دانشگاه تهران
مجددا به تحصیل پرداخت و
رشته حقوق قضائی را در
دانشکده حقوق تهران به پایان
رساند.
در آغاز کار به سمت مشاور مالی
اقتصادی وزارت دارائی به کار
پرداخت و یکی از اشخاص با
نفوذ و صاحب قدرت آن زمان
گردید.
هنگامی که وزارت کار
تأسیس شد محسن خواجه نوری
عضو هیئت عالی مستشاری این
وزارتخانه شد و در تنظیم و
تدوین قانون اولیه کار نقش
مؤثری به عهده گرفت.
در همین
وزارتخانه بود که مشاغل و
مقامات گوناگونی از قبیل
ریاست اداره مدیر کلی و
مدیریت عامل صندوق تعاون و
بیمه کارگران را طی کرد.
محسن خواجه نوری اولین مدیر
عامل سازمان بیمه های اجتماعی
بود که در تشکیل این سازمان
نقش عمده ای داشته است.
در
دور بیست و یکم و بیست و دوم
قانونگذاری خواجه نوری پست
نمایندگی مردم شمیران ـ
لواسانات ـ رودبار و قصران در
مجلس شورای ملی اشغال کرد.
پس از آنکه منصور نخست وزیر
شد به عنوان لیدر اکثریت مجلس
توسط نمایندگان عضو فراکسیون
انتخاب شد.
او عضو هیئت امنای
دانشگاه ملی و عضو شورای
باشگاه خلبانی کشوری و عضو
هیئت امنای بنگاه دریائی تراب و
مدیر عامل باشگاه ورزشی نور
می باشد.
3ـ نصرت اللّه (امیر) بالاخانلو
فرزند محمدحسین (سالار اسعد)
از خوانین نهاوند بود.
نامبرده
پس از سپری نمودن دوره
ابتدایی، در دبیرستان فنی نظامی
تحصیل کرد و در رشته بانکداری
تحصیلات دانشگاهی داشت.
نامبرده در سال 1319 در بانک
کشاورزی استخدام شد و در
مسئولیت های زیادی از جمله،
رئیس ناحیه همدان، سرپرست
شعب بانک در استان خراسان و
مشاور عالی بانک بکار
پرداخت.
مشارالیه همچنین در
سال 1340 شهردار تهران و در
سال 1341 شهردار همدان بود و
در دوره 21 مجلس شورای ملی
به عنوان نماینده به مجلس راه
یافت وی از سهامداران کارخانه
قند هگمتانه بود که به دلیل
سوءاستفاده های مالی مجبور به
استعفاء گردید.
نامبرده در مناصب مختلف تبانی
و سوء استفاده مالی زیادی داشت
که در همین زمینه پرونده ای
تشکیل ولی دستگله قضایی
پیگیری نکرد.
نصرت اللّه بالاخانلو در حزب
وطن ضیاءالدین طباطبائی و
ملیون اقبال عضویت داشت،
نامبرده دارای فساد اخلاق بود و
ساواک در یک ارزیابی وی را
فردی تریاکی، شرابخور معرفی
کرده است.
مشارالیه درتشکیلات فراماسونری
در لژهای نور و کورش عضویت
داشت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله امید ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 336