موضوع: مجلس ختم سید محمدرضا سعیدی واعظ
متن سند:
موضوع: مجلس ختم سید محمدرضا سعیدی واعظ
به مناسبت شب هفت درگذشت سید محمدرضا سعیدی واعظ که قرار بود در بعدازظهر روز 2۹/۳ /4۹ در مسجد نو واقع در خیابان خراسان تشکیل شود پس از پایان نماز جماعت، قاری شروع به خواندن قرآن نمود و جمعیت پشت سر هم وارد مسجد میشدند و با هیجان خاصی صلوات میفرستادند که در آن اثنا یک نفر افسر شهربانی به داخل مسجد نظر انداخت و پشت سر او مأمور دیگری با اشاره، قاری را به بیرون مسجد دعوت کرد. در همین موقع حضار با عصبانیت به مأمور چندین بار خطاب کردند برو بیرون. قاری به قرائت قرآن پایان داد و بلندگوی بیرون را هم قطع کردند ولی قاری محل خود را تغییر داد و آمد در قسمت انتهای مسجد و با صدای بلند شروع به خواندن قرآن نمود و بلندگوی داخلی وصل شد. لیکن افسر شهربانی از در آخر مسجد ظاهر شد و به پاسبان دستور داد آن پدر سوخته (قاری) را بکش بیرون تا صدایش کوتاه شود۱ در این هنگام صدای جمعیت که اغلب آنها طبقه جوان بودند بلند شد و با غیظ تمام به آن افسر میگفتند برو بیرون و از جای خود بلند شدند و عدهای از مسجد خارج گشتند، سپس چراغها خاموش شد. بعد از چند لحظه که چراغها مجدداً روشن شد حدود بیست نفر در مسجد حضور داشتند که شش نفرشان معمم بودند. یکی از شرکت کنندگان سئوال نمود مگر این مسجد سابقه دارد که اینطور شلوغ است؟ در پاسخ گفتند: پدر آقا شیخ حسین فومنی را بردند در زندان کشتند و این بچهها هم بچه یتیم آن مرحوم میباشند. در پایان به چند نفر افراد حاضر چای داده شد و در ساعت ۲۱:۱۰ جلسه ختم شد ولی مأمورین در اطراف مسجد مراقب اوضاع بودند. تعداد افراد حاضر ابتدا حدود پانصد نفر میشد ولی مأمورین از ورود افراد به داخل مسجد ممانعت به عمل میآورند.
نظریه منبع: منبع نظری ندارد.
توضیح رهبر عملیات: یک برگ دعوتنامه مربوط به برگزاری شب هفت سید محمدرضا سعیدی به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه ۲۰ه ۳: ۲۰ه ۳ نظری ندارد.
توضیحات سند:
١- دامنه اعتراضها و تظاهرات مردم مسلمان بر ضد رژیم ستمشاهی پس از شهادت آیتالله سعیدی به قدری گسترده شده که مزدوران رژیم از لحاظ روحی در وضع نابهنجاری قرار گرفتهاند. در این میان، رؤسا و افسران کلانتریها بیش از دیگران در تنگنا واقع شدهاند. ساواک رأسا از دخالت در جلوگیری از برپایی مجالس گرامی داشت شهید سعیدی خودداری میکند و این وظیفه شوم را به کلانتریها واگذاشته است. کلانتریها نیز به عنوان آلت دست ساواک باید به گونهای عمل کنند که بتوانند پاسخگو باشند، اما از آنجا که تعداد مراسم زیاد است و هر روز بر شمار جمعیتی که در این مراسم حضور مییابند افزوده میشود، نمیتوانند کار خود را به شکل مطلوب انجام دهند و از فرط عصبانیت و خشم به ناسزاگویی متوسل میشوند، چه بسا که بسیاری از افسران و مأموران در خلوت خویش، این ناسزاها را - شدیدتر۔ نثار شاه و دار و دستهاش کنند که آنان را به این روز و حالانداخته و رویاروی مردم و احتمالاً خویشان و بستگانشان قرار دادهاند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 546