صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ‌درج اعمال خلاف دکتر امینى و ابتهاج

تاریخ سند: 31 خرداد 1350


موضوع: ‌درج اعمال خلاف دکتر امینى و ابتهاج


متن سند:

گزارش خبر
به: 325 شماره گزارش: 46860 /20ﻫ 24
از: 20ﻫ 24 تاریخ گزارش: 31 /3 /50
موضوع: ‌درج اعمال خلاف دکتر امینى و ابتهاج
روز 25 /3 /50 آقاى مهندس حامى استاد دانشکده فنى ضمن تماس و مکالمه تلفنى درباره مصاحبه اخیر دانشجوى ایرانى به نام مولائى عضو سابق کنفدراسیون دانشجویان1 پیشنهاد کرد که در صورت تصویب و اجازه مقامات ذیصلاح مقالات سابق دنیاى جدید خلاصه و به صورت جزوه یا کتابى منتشر گردد. ناطق سپس افزود که مرحوم سپهبد زاهدى2 در همان موقع به جان فرزندش آقاى مهندس اردشیر زاهدى سوگند یاد نمود که سفیر وقت آمریکا به نام هندرسن آقاى ابتهاج را به شاهنشاه تحمیل کرده است.
نظریه شنبه. مدارک و قرائن مستندى در دست می‌باشد که می‌توان در صورت تعقیب آن را چاپ و یا به صورت کتابى منتشر نمود.
نظریه یکشنبه: ‌1 ـ در مورد نظریه شنبه مقرر فرمائید نظریه اعلام نمایند. 2 ـ هرگونه اقدام مستقیمى موجب شناسائى شنبه خواهد شد. نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

توضیحات سند:

1ـ کنفدراسیون دانشجویان:
پس از متوقف شدن فعالیت اتحادیه دانشجویان ایرانى در فرانسه، جمعى از نمایندگان انجمن‌هاى دانشجویان ایرانى در اروپا، در شهر هایدلبرگ (آلمان غربى) گرد آمدند و کنفدراسیون دانشجویان ایرانى را بنیان گذاردند.
کنفدراسیون با برگزارى این کنگره، با شرکت نمایندگان دانشجویان کشورهاى فرانسه، آلمان غربى، اطریش، ایتالیا، سوئیس و آمریکا، درباره، اهداف سازماندهى و فعالیت‌هاى خود، تصمیماتى اتخاذ کرد، این سازمان ازآغاز کار به علت اختلاف‌نظرهاى سیاسى و مرامى دانشجویان از هدف‌هاى اساسى خود، منحرف گردید.
به بیان دیگر، کنفدراسیون از صورت سندیکایى و دانشجویى متعهد، که مى‌توانست همه دانشجویان ایران را در برگیرد، خارج شد و گرایش سیاسى پیدا کرد و سرانجام به موضع و سنگر مبارزان سیاسى، با تاکتیک و شعارهاى رنگارنگ تبدیل گردید. نتیجه کلى سیاسى شدن هدف‌هاى کنفدراسیون دانشجویان ایرانى این بود که چون همه فعالان آن نقطه‌نظرهاى ‌مشترکى ‌نداشتند، با یکدیگر برخوردهاى عقیدتى پیدا کردند. در انتخابات کمیته‌ها، در شهرهاى مختلف، براى تعیین مسئولین رده بالا، رقابت‌هاى نامعقولى به عمل آمد و کنفدراسیون صحنه کشمکش‌هاى مرامى شده مدتى عوامل کمونیسم در آن نفوذ داشتند، زمانى ملیّون سازمان را قبضه کردند، از سال 1342 نفوذ حزب توده در کنفدراسیون به ضعف گرائید و موضع جبهه ملى قوت بیشترى پیدا کرد. ولى چون ملیّون از لحاظ سازمانى ضعیف بودند، گروه‌هاى مارکسیستى، کنفدراسیون را در اختیار گرفتند سرانجام مبارزات درونى کنفدراسیون، قدرت و اعتبار آن را پائین آورد، به طورى که در سال 1352 این سازمان به تدریج در سراشیبى پراکندگى و انحلال قرار گرفت.
کنفدراسیون در طول فعالیت خود، نشریات متعددى منتشر ساخت. از جمله: ‌نامه پارسى، 16 آذر، پیمان، ایران ریپورت، پژواک دانشجو، روشنفکر، اول بهمن.ر.ک: تاریخ سیاسى بیست و پنج ساله ایران غلامرضا نجاتى ص 456 تا458
2ـ فضل‌الله زاهدى: ‌به عنوان یکى از بدنام‌ترین نظامیان دوران پهلوى و نخست‌وزیر کودتا، چهره‌اى سرشناس است. زاهدى که در سال‌هاى جنگ اول جهانى به صفوف قشون قزاق پیوست، از زمره افسران تیپ همدان بود که براى سرکوب نهضت جنگل عازم خطه شمال شد و سپس تحت امر رضاخان، کودتاى 1299 را به فرجام رسانید. سرتیپ فضل‌الله خان در دوران اقتدار رضاخان در مشاغل مهمى جاى داشت و مأموریت‌هاى درجه اولى را به عهده گرفت. او در سال 1302 ریاست قشون فارس را به عهده داشت و در این سمت مأمور حل غائله شیخ خزعل شد و به حکومت خوزستان رسید. زاهدى در سال‌هاى 1305ـ1306 فرماندهى لشکر شمال و حکومت این خطه را به دست داشت و در اردیبهشت 1308 به فرماندهى ژاندارمرى (امنیه) کشور رسید. او در این سمت براى سرکوب شورش عشایر فارس به شیراز رفت. در سال‌هاى جنگ جهانى دوم فضل‌الله زاهدى را در قالبى ‌دیگر مى‌یابیم. او که پیشینه سیاسى‌اش مهد وابستگى قطعى به استعمار بریتانیا را نشان مى‌دهد، در این زمان ناگهان «آلمانوفیل» شد و در زمره هواداران هیتلر درآمد و به هنگام اشغال ایران توسط انگلیسى‌ها مدت کوتاهى بازداشت گردید! همان طور که فردوست تصریح کرده، این چهره جدید زاهدى را باید به ترفندهاى سرویس اطلاعاتى بریتانیا منتسب ساخت و به همین دلیل است که در سال‌هاى 1320ـ1332 سرلشکر فضل‌الله زاهدى را در ژستى «ملى گرایانه» در بازى‌هاى سیاسى روز فعال مى‌یابیم به نحوى که در کابینه اول مصدق به وزارت کشور رسید. ولى حیات سیاسى او کاملاً خاتمه نیافت. اسناد موجود نشان مى‌دهد که در سال 1336 در محافل سیاسى تهران تحریکاتى به سود زاهدى صورت گرفت که سرانجام به ورود مجدد او به ایران در اردیبهشت 1337 انجامید.
زاهدى مجدداً به اروپا رفت و تا زمان مرگش در شهریور 1348 به عنوان سفیر کبیر شاه و نماینده دائم ایران در اروپایى سازمان ملل در ژنو اقامت داشت. وى سرانجام در سوئیس فوت نمود.
ر.ک. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى/ ص. 251و252

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 98

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.