صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه منزل شیخ حسین لنکرانی

تاریخ سند: 24 دی 1349


موضوع : جلسه منزل شیخ حسین لنکرانی


متن سند:

از: 20 ه3 به: 316 شماره: 10719 /20 ه3 در ساعت 1930 روز یکشنبه 13 /10 /49 جلسه ای با شرکت دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی.
عطائی صاحب کتابفروشی خیابان ناصر خسرو.
نقاش زاده کارمند ثبت.
محمدحسن توسلی خادم مسجد ارگ و کارمند روزنامه ندای حق.
احمد انتصاری.
حاج محمود میرافشار.
مهندس امیر حسینی پور.
و چند نفر دیگر در منزل شیخ حسین لنکرانی تشکیل گردید.
در این جلسه مطالبی راجع به موذی بودن یهودیان مطرح شد.
دکتر صاحب الزمانی گفت حضرت موسی خودش از قوم یهود نبوده و قبطی بوده است.
لنکرانی نیز گفت قطب1 عرب گفته که مرگ ناصر2 موجب آشنائی بیشتر جوانان عرب با قرآن خواهد شد و این موضوع امروز مصداق پیدا کرده است.
مشارالیه سپس مطالبی بر علیه یهودیان بیان کرده و افزود آنچه موجب اتحاد ملت است نه زبان مشترک و نه ملیت مشترک است بلکه دین مشترک می باشد و این موضوع را اعراب امروز حس کرده اند.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
آسای نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
ارائه شود.
316 ـ 27 /10 /49 58301

توضیحات سند:

1ـ سید قطب، متفکر اسلامی مصر (1324 ـ 1387 ق)، در روستای «موشا» در اسیوط مصر متولد شد.
در روزنامه الاهرام، مشغول به کار شد.
مجله «الرسالۀ» و «الثقافۀ» را، منتشر کرد.
مدتی کارمند وزارت معارف بود.
در سال 1948، به عنوان نماینده در انقلاب نظام آموزشی مصر، به آمریکا سفر کرد.
بعد از بازگشت، فعالیت سیاسی و فکری خود را افزود و نظام آموزشی اسلامی را پیشنهاد کرد.
با گسترش فعالیت اخوان المسلمین، به آن گروه پیوست و به همراه گروهی از اخوان، دستگیر و زندانی شد.
در زندان، کار تحقیق و نوشتن را پی گرفت.
در زمینه مسائل سیاسی، اجتماعی، ادبی و اعتقادی اسلام، کتابهای مقدماتی نگاشت.
او از منتقدان جدی رژیم مصر بود.
و در سال 1966، بار دیگر دستگیر و پس از محاکمه، محکوم به اعدام شد.
از آثار اوست : 1ـ آینده در قلمرو اسلام ؛ ترجمه سید علی خامنه ای 2ـ اسلام و مبلغ جهانی ؛ ترجمه سید هادی خسروشاهی 3ـ ما چه می گوئیم ؛ ترجمه سید هادی خسروشاهی 4ـ ادعانامه ای علیه تمدن غرب؛ ترجمه سید محمد خامنه ای، سید هادی خامنه ای 5ـ عدالت اجتماعی در اسلام ؛ ترجمه سید هادی خسروشاهی 6ـ گفتاری در باب استعمار ؛، ترجمه سید هادی خسروشاهی 7ـ تفسیر قرآن ؛، ترجمه احمد آرام.
8ـ هنر در قرآن ؛ 9ـ اسلام آئین فطرت : ترجمه سید ابراهیم سید علوی 10ـ اسلام و دیگران : ترجمه سید علی شیرازی 2ـ عبدالنّاصر، جمال رهبر پیشین مصر، در 15 ژانویه 1918، در اسکندریّه مصر به دنیا آمد.
او، در قاهره، از آکادمی علوم نظامی فارغ التّحصیل شد.
او در 1942 ـ که افسر ارتش مصر بود ـ با همکاری افسران همدوره ایش، قصد سرنگون کردن حکومت ملک فاروق را داشت.
هدف او از این تصمیم، اقدام به اصلاحات اجتماعی بود.
وی، معتقد بود که انجام این اصلاحات، در زمان حیات این رژیم، شدنی نیست.
او، در جنگ 1948 اعراب علیه اسرائیل، شرکت داشت.
پس از شکست اعراب در جنگ، ناصر، جنبش افسران آزاد را پی ریزی کرد و ژنرال محمّد نجیب، به رهبری این جنبش برگزیده شد.
جنگ 1948 اعراب و اسرائیل، سبب بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت ملک فاروق شد و همین امر، پایه های حکومت فاروق را در مصر، به شدّت متزلزل ساخت.
در ژوئیه 1952، جنبش افسران آزاد، در کودتائی، به حکومت فاروق خاتمه دادند.
رهبری این کودتا، به عهده ژنرال محمّد نجیب و دستیار وی، جمال عبدالنّاصر بود.
فاروق، به ناچار در 26 ژوئیه 1952، از مقام خود استعفا داد.
رهبران کودتا، احمد فؤاد، پسر خردسال فاروق را به نام فاروق دوم، به سلطنت رساندند.
امّا در 18 ژوئن 1953، در مصر اعلام جمهوری شد و فاروق و خانواده اش، تبعید شدند.
فاروق در 1965 در رم، بر اثر سکته درگذشت.
اوّلین رئیس جمهوری مصر، ژنرال محمّد نجیب بود که در 1954، وی را سرهنگ جمال عبدالنّاصر، برکنار کرد.
ناصر ـ که معتقد به انترناسیونالیسم عربی و اتحّاد میان آن کشورها بود ـ تا زمان مرگش، یعنی تقریبا 16 سال رئیس جمهور مصر باقی ماند.
سیاست جدائی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصا شوروی سابق، وی را در تأمین اسلحه و سایر نیازها و همچنین، ساختن سدّ عظیم آسوان بر رود نیل ـ که غربیها،از احداث آن خودداری می کردند ـ کمک کرد و این همکاری، تا زمان به قدرت رسیدن سادات، ادامه داشت.
ناصر، در ژوئیه 1956، آبراه سوئز را ملّی اعلام کرد و یک سازمان مصری، برای اداره آن، تأسیس کرد.
به دنبال این عمل، دولت اسرائیل، همراه با قوای انگلیس و فرانسه، در اکتبر 1956، به خاک مصر در شبه جزیره، سینا حمله بردند تا خلیج عقبه را به روی کشتیهای اسرائیلی، باز کنند.
این جنگ، سرانجام با تهدید شوروی سابق به دخالت نظامی، در ماه مارس 1957 پایان پذیرفت، امّا در این سال، جمال عبدالنّاصر، تمام دارائیهای دولتهای غربی را در مصر ملّی اعلام کرد و آبراه سوئز نیز، در آوریل همان سال، بازگشایی شد.
در 1958، سه کشور مصر، سوریه و یمن به نام جمهوری متّحده عرب، با یکدیگر متّحد شدند و در یک همه پرسی، جمال عبدالنّاصر، به ریاست جمهوری آن برگزیده شد.
این اتّحاد، دیری نپائید و بر اثر بروز اختلافاتی در 1961، از هم گسیخت و سه کشور از یکدیگر جدا شدند.
جمال عبدالنّاصر، در 62 ـ 1967، دهها هزار تن از نیروهایش را، برای کمک به جمهوریخواهان یمن، بدان سرزمین اعزام داشت و این امر، باعث بروز اختلافاتی با عربستان سعودی شد.
ناصر،در سومین جنگ اعراب و اسرائیل یعنی نبرد ژوئن 1967 ـ که با حمله غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی به فرودگاههای قاهره و دمشق آغاز شد ـ صحرای سینا، تمام طول شرقی کانال سوئز و رقم عظیمی از هواپیماهای نظامی خود را از دست داد.
جمال عبدالنّاصر، سرانجام در 28 سپتامبر 1970، در 52 سالگی، بر اثر سکته قلبی درگذشت.
بعضی از مفسران سیاسی، مرگ ناصر را، ناشی از توطئه می دانند.
توطئه ای که قصد داشت، سادات، معاون ناصر را ـ که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود ـ به قدرت برساند.
(ساجدی، احمد : مشاهیر سیاسی قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، تهران 1347، ص 293)

منبع:

کتاب شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 315

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.