صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رونوشت برداشته ‌شده قسمتی از گزارش شماره (4921/ م/ الف/11- 18/10/39) تقدیمی به ساواک مرکز

تاریخ سند: 18 دی 1339


رونوشت برداشته ‌شده قسمتی از گزارش شماره (4921/ م/ الف/11- 18/10/39) تقدیمی به ساواک مرکز


متن سند:

تاریخ:18 /10 /1339
رونوشت برداشته ‌شده قسمتی از گزارش شماره (4921/ م/ الف /11- 18 /10 /39) تقدیمی به ساواک مرکز
پرونده کلاسه شماره 113-1117

بند 6- از سال 36 که ساواک خراسان تشکیل شد مرتباً همه‌ساله به مناسبت 17 دی جشن‌هایی ترتیب داده می‌شود و از خدمات برجسته اعلی‌حضرت ‌فقید ‌‌رضاشاه1 کبیر که حقوق اجتماعی بانوان و آزادی زنان را تأمین فرمودند به نیکی یادشده به نحو شایسته‌ای تجلیل می‌گردد و در سال جاری جشن17 دی به‌ بهترین‌ نحو در سالن رازی دانشگاه مشهد برگزار گردید و جراید، مقالات مخصوصی بدین مناسبت انتشار داده‌اند که دو نمونه از آن به پیوست تقدیم می‌گردد.
این موفقیت‌ها در شهر مذهبی مشهد با تشریک‌مساعی و مساعدت محافل روحانی انجام و با حسن تفاهم کامل بدون اینکه ابراز مخالفتی بشود انجام‌یافته است. فقط آیت‌الله قمی در بعضی موارد مخالفت‌هایی ابراز می‌کنند که چون در اقلیت است بلااثر می‌باشد، کما اینکه به مناسبت جشن 17دی تلگرافی که رونوشت آن به ‌ضمیمه تقدیم است به پیشگاه شاهنشاه مخابره کرده که از انعقاد جشن جلوگیری شود. استحضاراً به عرض رسید.
رونوشت با اصل بند (6) برابراست ـ آذری

توضیحات سند:

1. رضاخان (رضاشاه) فرزند عباسقلی خان سوادکوهی‌، مشهور به داداش بیک‌، در سال 1256 خورشیدی در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران‌ متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و درنتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه‌، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به‌عنوان قزاق به خدمت قزاق خانه درآمد. هنگامی‌که جنبش مشروطه‌خواهی در ایران پا گرفت‌، علیه آزادی‌خواهان می‌جنگید. پس از واقعه‌ی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلی شاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی‌، رضاخان فرمانده یکی از دسته‌های قزاق بود که تحت فرماندهی عین الدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت‌. در مدتی که در قزاق خانه خدمت می‌کرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینه‌چینی دولت انگلیس‌، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی‌، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت‌. درباره‌ی چگونگی روی کار آمدن رضاخان‌، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به کمک دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمدشاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت‌. هنوز چند ماهی از عمر کابینه‌ی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت‌فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه‌ی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت‌، در کابینه‌های قوام‌السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی‌الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه‌چینی، هر کابینه‌ای را که روی کار می‌آمد، ساقط می‌کرد تا پست رئیس‌الوزرایی را به چنگ آورد،. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک‌الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی‌که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت‌.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس‌الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستان‌ها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علی‌اکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاج‌گذاری کرد.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاشاه پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده‌اش ایران را به‌سوی جزیره‌ی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت‌. سرانجام رضاشاه پهلوی در روز چهارشنبه 4 مردادماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ وفات یافت و جنازه‌اش در همان سال به قاهره انتقال یافت‌. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاشاه را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. (زندگینامه رجال و مشاهیر ایران‌، حسن مرسلوند، ج2، صص 181 تا 188)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 42

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.