تاریخ سند: 8 آبان 1339
موضوع : حزب ایران
متن سند:
شماره : 2 ـ 3 ـ 4030
دکتر کریم سنجابی1 اخیرا در صدد تجدید تشکیلات حزب ایران برآمده و
تصمیم دارد بطور کاملا علنی فعالیت حزب را آغاز کند و روی همین اصل ضمن
تشکیل جلسات هفتگی منزل خود در عصر روزهای پنجشنبه هر هفته
بوسیله ایادی و دوستان خویش اشخاص را به پر کردن آنکت و قبول عضویت
حزب ایران دعوت مینماید و
آنکت ها پس از پر کردن
بدکتـر شاهپـور بختیـار2
تحـویل میگردد تا بعـدا
درباره تجدید فعالیت و
توسعه تشکیلات حزب
تصمیم کلی گرفته شود.
در ذیل آنکت هائی که اخیرا
برای عضویت حزب ایران
تهیه و کپیه شده آن با کارت
پرداخت حق عضویت و
کمک های مالی ارائه گردیده
سوگند یاد شده که اعضاء
نسبت به معتقدات حزبی و
قانون اساسی وفادار باشند.
دکتر سنجابی و دکتر بختیار
فعلا تنها اعضاء سابق حزب ایران میباشند که برای تجدید تشکیلات و فعالیت
حزب ایران اقدام مینمایند و تا حال هیچگونه حق عضویت و کمک مالی هم از
کسانیکه آنکت های جدید را پر نموده اند مطالبه نگردیده و شرط دریافت و پر
کردن آنکت هم تنها معرفی دو نفر از اشخاص مورد اعتماد دکتر کریم سنجابی و
یا دکتر شاهپور بختیار میباشد و آنکت ها بایستی بلافاصله توسط دریافت
دارنده پر و تحویل گردد.
دکتر سنجابی و دکتر بختیار تصمیم گرفته اند فعالیت خود را بصورت کاملاً علنی
و آشکار آغاز و از اقدام بهر عملی که صورت محرمانه داشته و موجب سوء ظن
مقامات انتظامی و مردم نسبت به حزب ایران با توجه بسابقه گذشته حزب مزبور
شود خودداری کنند و روی همین اصل نامبردگان با کمال دقت و مراقبت اطراف
و جوانب کار میباشند که مبادا مخالفین بنحوی از انحاء آنها را در مظان اتهام و یا
مورد سوء ظن مقامات انتظامی و مردم قرار دهند و تا حال عده ای در حدود
یکصد نفر آنکت های حزبی را پر نموده اند و از طرف سنجابی و بختیار کوشش
زیادی بمنظور جمع آوری اعضاء سابق در حزب بعمل نمیآید.
توضیح آنکه دکتر کریم سنجابی و دکتر شاهپور بختیار حساب حزب جدید
ایران را از جبهه جدید ملی جدا میدانند و ضمن حفظ ارتباط و تماس خود با
سران جبهه ملی جدید جداگانه برای احیاء تشکیلات حزب ایران شروع بفعالیت
نموده اند.
در دانشگاه تهران تا کنون عده ای از کارمندان انستیتو مالاریالوژی
مامور تهران و شهرستانها روی اصل سابقه دوستی و آشنائی و یا با توصیه دکتر
سنجابی آنکت های جدید حزب ایران را پر نموده اند.
اصل در پرونده حزب ایران بایگانی شود رونوشت ضمیمه پرونده افراد فوق شود.
توضیحات سند:
1ـ کریم سنجابی فرزند قاسم
سنجابی (سردار ناصر، رئیس
ایل سنجابی) در سال 1283
شمسی در سنجابی از محلات
کرمانشاه متولد شد.
تحصیلات
ابتدایی را در قصر شیرین و
دوره اول متوسطه را در
کرمانشاه و دوره دوم متوسطه
را در تهران و دوره لیسانس را
در مدرسه عالی حقوق گذارند.
وی در سال 1307 جزو اولین
گروه محصلین اعزامی به
فرانسه رفت و در آنجا مجددا
دوره لیسانس حقوق را در
دانشگاه نانسی و دوره دکترای
حقوق را در دانشگاه پاریس
گذارند و رساله خود را راجع به
کشاورزی و روستاییان و
مالکیت ارضی در ایران به زبان
فرانسه در سال 1313 گذارند و
در همان سال به ایران بازگشت.
سنجابی مشاغلی را در اداره کل
اوقاف، وزارت فرهنگ و
وزارت دارای به عهده داشت و
در حین حال ابتدا دانشیار و
سپس استاد دانشکده حقوق
دانشگاه تهران شد.
در سال 1322 به سمت رئیس
دانشکده حقوق برگزیده شد.
و
در سال 1325 جزو هیأتی بود
که اولین برنامه هفت ساله
صنعتی ایران را تدوین کرد.
در
سال 1330 در کابینه مصدق
وزیر فرهنگ بود، امّا برای
شرکت در انتخابات دوره هفدهم
از این سمت استعفا داد.
وی در
سفرهای مصدق به شورای
امنیت سازمان ملل و دیوان
داوری لاهه با وی بود و در لاهه
به عنوان قاضی اختصاصی
ایران در دادگاه شرکت کرد.
در
آغاز انقلاب به پاریس رفت و
در نوفل لوشاتو به دیدار
حضرت امام (ره) رفت و
با اعلام موافقت با مواضع امام،
با حرکت انقلاب اسلامی همگام
گشت و در کابینه بازرگان مدتی
کوتاه سمت وزارت امور
خارجه را داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
جبهه ملی در یک موضع گیری
سیاسی اعلام کرد که حکومت
اسلامی به بن بست رسیده است.
حضرت امام (ره) با مرتد
دانستن افرادی که چنین بیانی
دارند، باعث برچیده شدن این
گروه از کشور شد و سنجابی از
ایران گریخت.
وی نهایتا در اول
تیر ماه سال 1374 در سن 90
سالگی در گذشت.
2ـ شاهپور بختیار پسر یک خان
ایل بختیاری است که در سال
1914 (1293 ه ش) متولد شد.
او تحصیلات ابتدایی را در
اصفهان به پایان رساند و سپس
در یک کالج فرانسوی در
بیروت به تحصیل پرداخت،
جایی که اولین لیسانس را
دریافت نمود، و لیسانس
دیگری از سوربن دریافت کرد و
در سال 1939 (1318 ه ش)
مدرکهایی از دانشگاه حقوق و
علوم سیاسی دانشگاه پاریس
دریافت کرد.
او تا سقوط
فرانسه در ارتش فرانسه خدمت
نمود.
در سال 1964 دکترایی در
حقوق بدست آورد.
در بازگشت
به ایران به وزارت کار پیوست و
در سال 1946 در حالی که
رئیس اداره کار خوزستان بود،
در اعتصابی علیه شرکت نفت
ایران و انگلیس شرکت جست.
مخالفت او با شرکت نفت ایران و
انگلیس و سیاستهای کارگری او
محبوبیت زیادی در میان
کارگران خوزستان برایش فراهم
آورد.
در سال 1327 ش با عدم
موافقت برای نمایندگی
مجلس روبرو شد و متهم به
داشتن حمایت ضمنی حزب توده
گردید.
شکایت های شرکت نفت
ایران و انگلیس منجر به بر کناری
او از وزارت کار در سال بعد شد.
او در 1951 کاندیدای حزب
ایران در انتخابات به تعویق
افتاده مجلس بود.
در 1952 به
معاونت وزارت کار منصوب شد
و پس از آن به عنوان مشاور
عالی امور کارگری مصدق تا
1359 (1332 ه ش) خدمت
نمود.
بختیار بدنبال سقوط
مصدق به نهضت مقاومت ملی که
یک ائتلاف طرفدار مصدق از
احزاب جبهه ملی و گروههای
مختلف دیگر بود پیوست.
او برای
نمایندگی اصفهان از طرف
نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد،
ولی شکست خورد و بعدا برای
فعالیت هایی ضد دولتی در
1954 (1333 ه ش) دستگیر شد.
او از کمیته مرکزی نهضت
مقاومت ملی حذف گردید و در
1955 به 3 سال زندان محکوم
شد، ولی یکسال بعد مورد عفو
قرار گرفت.
او در 1956 برای
عضویت در کمیته مرکزی حزب
ایران انتخاب شد.
وی همچنین به
سمت رئیس کمیته های سازمانی
و دانشگاهی جبهه ملی نیز رسید.
شاپور بختیار پسر عموی رئیس
اسبق ساواک ـ ژنرال تیمور
بختیار ـ است.
وی در دوران پیروزی انقلاب
پیشنهاد محمدرضا پهلوی را
برای تشکیل کابینه دولت
پذیرفت که این کابینه 38 روز
طول کشید و توسط انقلاب
سرنگون شد.
فردوست درباره وی چنین
می نویسد:
«دوران دولت بختیار کوتاه بود،
ولی او در همین 37 روز بیش از
بسیاری از نخست وزیران
دوران پهلوی دزدی کرد.
پرویز
ثابتی (یکی از رؤسای ساواک
در زمان نصیری) از طریق
ساواک که از سابق در محلهای
حساس نخست وزیری گمارده
شده بودند کسب اطلاع کرد که
بختیار حدود 60 میلیون تومان از
هزینه سری نخست وزیری را به
نفع خود برداشت کرده، که حدود
10 میلیون تومان را بابت
باخت های خود در قمار پرداخته
و حدود 10 میلیون تومان هم به
منوچهر آریانا (وزیر کار خود)
داده و بقیه را به جیب زده
است...
.
ولی این دزدی بختیار در
برابر خیانتی که او کرد، هیچ است
و آن لغو سفارشات وسایل
نظامی با آمریکا و انگلیس بود.
مسلما یکی از ماموریتهای هایزر
همین بود.
زیرا واسطه لغو قرار
داد باید نظامی باشد.
»
در منابع بسیاری وی را عضو
تشکیلات فراماسونری می دانند.
بر اساس مدارک موجود بختیار
در لژ امید اصفهان که اکثر
اعضای آن امریکاییان مقیم
اصفهان بودند، عضویت داشت.
بختیار در 15 مرداد 1370 در
پاریس به قتل رسید.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 1 صفحه 227