تاریخ سند: 27 مرداد 1356
جناب آقای جمشید آموزگار نخست وزیر1
متن سند:
بی شک به عنوان یکی از وزیران هیئت دولت
سابق اطلاع دارید که در تاریخ 23 خرداد ماه
سال جاری نامه ای به امضای چهل تن از
نویسندگان و شاعران و محققان و مترجمان
خطاب به آقای هویدا نخست وزیر وقت ارسال
گردید، با آنکه نسخه هائی از آن نامه برای
روزنامه ها و مجلات تهران و همچنین برای
رادیو تلویزیون ملی ایران فرستاده شد،
متأسفانه به علت سانسور شدید خلاف قانونی
که سالهاست اعمال می شود، وسایل خبری
نامبرده اجازه نیافتند آن را به اطلاع عامه
برسانند و دولت سابق نیز که، برخلاف
ادعاهای زبانی، همیشه در عمل بی اعتنائی کاملی به افکار و خواستهای مردم نشان می داده
است از پاسخ بدان سرباز زد و همین موجب شد که بار دیگر در روزهای اول مرداد ماه، یعنی
چند روز پیش از استعفای آقای هویدا نامه ای با امضای نود و هشت تن از روشنفکران و
نویسندگان و شاعران برای ایشان ارسال و همان خواست های نامه اول مبنی بر رفع موانع خلاف
قانون در راه فعالیت آزاد رسمی کانون نویسندگان ایران تکرار شود.
این نامه ها، با آنکه در ایران با سکوت رسمی روبرو گشت، در اروپا و آمریکا انعکاس گسترده ای
یافت و مردان صاحب قلم، ناشران، روزنامه نگاران و گروهی از دانشوران و آزادگان به تائید و
پشتیبانی از خواستهای مشروع و کاملاً قانونی نویسندگان ایران برخاستند و مشکل اندیشه و
قلم را که سالهاست در کشور ما زیر فشار سانسور و تهدید مستمر زندان و شکنجه بسر می برد به
اطلاع افکار عمومی جهان رساندند، از آن جمله انجمن قلم آمریکا در نامه ای که از جانب هزار و
پانصد عضو خود به جناب آقای هویدا نوشت از تجدید فعالیت کانون نویسندگان ایران صمیمانه
پشتیبانی نموده و شگفت آن که آقای هویدا، که در داخل کشور از دادن پاسخی مستقیم و صریح
به گروهی از نخبگان اندیشه و هنر ایران تا به آخر سرباز زدند بی درنگ به وسیله مشاور
نخست وزیر به رئیس انجمن قلم آمریکا2
چنین توضیح فرمودند که «انجمنی که بدان
اشاره کرده اید هرگز به ثبت نرسیده است» با
همه لحن معصومانه ای که این عبارت
می خواهد داشته باشد، خود اعتراف صریحی
به قانون شکنی دولت سابق است که برخلاف
اصل بیست و یکم متمم قانون اساسی ده سال
است که مانع کار قانونی و مشروع کانون
نویسندگان ایران شده با وجود تقاضای مکرر
از ثبت رسمی آن استنکاف ورزیده است.
در همان پاسخ که به خامه مشاور نخست وزیر
و خطاب به مقامی خارجی است ایشان باز
تجاهل العارف شیرینی می فرمایند که گویا در
سراسر کشور بیش از سیصد انجمن ادبی و
فرهنگی وجود دارد، شاید چنین باشد ولی
حرف در این است که کانون نویسندگان ایران در عداد آن انجمن ها نیست و تنها برای طبع
آزمائی و تتبع ادبی یا اقتدا به گویندگان سلف به وجود نیآمده است، تشکیل کانون نویسندگان
ایران بدین نیت بوده و هست که به مقتضای حقی که در قوانین اساسی ایران و در اعلامیه
جهانی حقوق بشر برای همه افراد مقرر شده است از آزادی اندیشه و بیان و آزادی نشر و توزیع
آفریده های فکری و هنری دفاع کند، کانون نویسندگان ایران خواستار آن است که اهل قلم در
چنان شرایط حقوقی و قانونی بسر برند که بدون بیم از دخالت قبلی سانسور ـ که طبق اصل
بیستم متمم قانون اساسی ممنوع اعلام شده است ـ و بدون دغدغه زیانهای مادی و معنوی و یا
تهدید به شکنجه و زندان بتوانند آزادانه بکار آفرینش هنری و فرهنگی و نشر اندیشه های خود
بپردازند.
جناب آقای نخست وزیر
دولت سلف جنابعالی آنجا که خطاب به رئیس انجمن قلم آمریکا می گوید :
«تمام فعالیت های ادبی و فرهنگی در ایران آزاد است و دولت هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از
این آزادی به عمل نیآورده» متأسفانه دانسته و سنجیده از جاده صداقت انحراف جسته است، آری
چگونه می توان دم از آزادی فعالیت های ادبی و
فرهنگی در ایران زد و حال آنکه بیش از هزار
عنوان کتاب هم اکنون در تارهای سانسور دولتی
گرفتار مانده است و چندین نویسنده و شاعر
مترجم و هنرمند هنوز در زندان بسر می برند؟
آقای نخست وزیر، اکنون در آغاز کار دولت جدید
از شما انتظار داریم که از روش طفره و تعلل
سلف خویش تبری جسته هر چه زودتر به حل
مشکل زندگی معنوی ملت یعنی اعاده آزادی
اندیشه و بیان و رفع موانع نشر و توزیع آثار
هنری و فرهنگی اقدام فرمایند و در نخستین
قدم موافقت خود را با خواست هایی که در دو
نامه قبلی خطاب به نخست وزیر وقت به تفصیل
آمده و به قرار زیرین است اعلام دارید: 1ـ
تقاضای ثبت رسمی کانون نویسندگان ایران که
رونوشت اساسنامه آن به ضمیمه نامه نخستین، تقدیم شده است به جریان بیفتد و کانون، چنان که
حق قانونی آن است امکان فعالیت آزاد رسمی بیابد.
2ـ هرگونه مانعی در راه تأسیس محل یا باشگاهی برای اجتماع اعضای کانون در تهران و
شهرستانها رفع شود.
3ـ برای انتشار نشریه ای از سوی کانون نویسندگان ایران و توزیع بلامانع آن در سراسر کشور
تسهیلاتی قانونی فراهم گردد.
کانون نویسندگان ایران به نشانه حسن نیت جنابعالی در آغاز زمامداری خویش انتظار دارد متن
نامه های کانون که رونوشت آن در اختیار مطبوعات و رادیو تلویزیون قرار گرفته است و می گیرد و نیز
رونوشت تلگرافهای پشتیبانی از خواسته های کانون و پاسخ تلگرافی مشاور نخست وزیر که بپیوست
فرستاده می شود بی کم و کاست منتشر گردد.
کانون نویسندگان ایران
پیوستها :
1ـ فتوکپی نامه 23 خرداد چهل نفر از نویسندگان به آقای هویدا ـ 3 صفحه
2ـ فتوکپی تلگراف آقای ریچارد هوارد رئیس انجمن قلم آمریکا
3ـ فتوکپی نامه 28 تیرماه 98 نفر از نویسندگان به آقای هویدا ـ 3 صفحه
4ـ فتوکپی تلگراف مشاور نخست وزیر به رئیس انجمن قلم آمریکا
5 ـ فتوکپی نامه هفت تن از وکلای مجلس نمایندگان آمریکا آقایان فورتنی ه ـ استاریک دون
ادوار ـ پونالدولوم ـ توماس دونی ـ جان ل بورتن ـ توبی موفت ـ جان کونیررزبه پشتیبانی از
خواستهای کانون نویسندگان ایران
6ـ فتوکپی نامه چهل نفر از استادان و نویسندگان آمریکائی و ایرانی مقیم آمریکا در پشتیبانی از
خواستهای کانون نویسندگان ایران
توضیحات سند:
1ـ جمشید آموزگار در سال 1302 ه ش در تهران تولد یافت.
در ایام جنگ دوم جهانی به امریکا رفت و در رشته
مهندسی بهداشت، دکترا گرفت و در سال 1330 به ایران بازگشت.
در اصل 4 ترومن در تهران مشغول شد و پس از
معاونت بهداشت تا سال 1334، از سال 1336 که فشار آمریکا برای واگذاری مسئولیت های کشور به تحصیل کردگان
امریکا فزونی یافت، آموزگار نیز به وزارت کار کابینه اقبال نایل آمد.
در گیرودار اصلاحات به اصطلاح ارضی
شاهانه،آموزگار وزارت کشاورزی را تصرف نمود و در اسفند 1342 در کابینه منصور، وزیر بهداری شد و در دولت هویدا،
وزیر دارائی گردید و پس از 9 سال در سال 53 وزیر کشور شد.
در سال 54 به دست کارلوس به همراه وزرای نفت اوپک به
گروگان درآمد.
در سال 55 دبیر کل حزب فراگیر! رستاخیز شد و بالاخره در مرداد 1356 به آرزوی دیرین خود رسید و
نخست وزیر شد.
رجوع شود به کتاب جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی ـ 1381
2ـ انجمن قلم آمریکا
باشگاه بین المللی قلم با حروف اختصاری ـ pen از سه واژه poet (شاعر) ـ Essayit (مقاله نویس) ـ Nowlet
(داستان نویس)، در سال 1921 میلادی در هتل فلورانس شهر لندن توسط خانم س ـ ا ـ دادسون اسکات و چهل
نویسنده دیگر با هدف ایجاد رابطه و دوستی، همکاری و همفکری هنری بین نویسندگان و حمایت از حقوق آنان بوجود
آمد.
چنین باشگاهی با همین هدف در سایر کشورها از جمله آمریکا نیز در سال 1938 بوجود آمد.
انجمن قلم آمریکا دارای 1500 عضو می باشد.
این گونه انجمنها که در رابطه با مبارزه با سانسور کار می کنند عمدتا دارای اهداف سیاسی بوده و تنها در کشورهایی به
سرزنش سران آن می پردازند که منافع آمریکا اقتضا کند و خود که بزرگترین سانسورها را در مطبوعات خویش داشته و
تنها منافع سرمایه داران و تجاوزگران بین المللی را توجیه می کنند اگر چنانچه در کشوری دیگر، منافع آمریکا اقتضا کند
به راه می افتند.
در سال 56 و 57 که انقلاب اسلامی می رفت تا بنیادهای رژیم شاهنشاهی را برباد دهد و جریان اسلام گرایی حاکم شود
چنین بنیادهایی به حمایت از جریان های لائیک پرداختند و مبارزه با سانسور را در راستای انحراف در انقلاب اسلامی
بود به عنوان مسئله اصلی کشور مورد حمایت قرار دادند.
منبع:
کتاب
کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 231