صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مراجعت اسفندیار اشجعی به آلمان

موضوع: مراجعت اسفندیار اشجعی به آلمان


متن سند:

از: ۲۰ / ۱ تاریخ:۱۶/۱۰/۴۹
به: ۳۱۱ شماره ۶۰۱۸/۲۰ ه‍۱
موضوع: مراجعت اسفندیار اشجعی به آلمان
عطف ۸۳۸۶/۳۱۱ – ۸/۱۰/۴۹

اسفندیار اشجعی فرزند و جیهاله پدرش از مالکین طالش بوده که سالها است در بندر پهلوی ساکن است مادرش اهل لاهیجان و در آنجا دارای باغ چای و مستغلات می‌باشد . اسفندیار اکثر دوران تحصیلی خود را در پهلوی گذرانده ولی یک الی دو سالی در تهران در دبیرستان البرز بوده است. گویا دیپلم خ ود را از یکی از دبیرستانهای بندر پهلوی گرفته باشد. اواخر سال ۱۹۶۰ تا اوایل سال ۱۹۶۱ برای ادامه تحصیل به اطریش رفت و تا سال ۱۹۶۶ در شهر گراتس در رشته زمین شناسی به تحصیل اشتغال داشت در تمام طول این مدت هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته و در انجمن دانشجویان مونیخ عضویت نداشته است. در سال ۱۹۶۶ چون عده‌ای از دوستانش مانند موسی رادمنش و اردشیر فرید برای ادامه تحصیل به مونیخ رفته بودند او نیز به مونیخ رفت. برادر دیگرش که دو یا سه سال بعد از او به اطریش‌آمده بود به نام خشایار اشجعی هنوز هم در گراتس در رشته مهندسی راه و ساختمان تحصیل می‌نماید و اصولا در فعالیت‌های دانشجویی و سیاسی شرکتی نداشته و همیشه از این گونه اجتماعات دوری می‌جسته، اسفندیار پس از‌آمدن به مونیخ تا سال ۱۹۶۸ باز هم از‌آمدن و شرکت کردن مرتب و دائمی در جلسات انجمن خودداری می‌نمود و فقط در اواخر سال شرکت او در انجمن دانشجویی مکرر‌تر گردید تا بالاخره گویا از آن پس یک دوره کاردار انجمن دانشجویی مونیخ گردید و سپس نیز فعالانه با انجمن همکاری داشت. وی در سال ۱۹۶۸ یا ۶۹ با دختری آلمانی که چند سال با او آشنا بود ازدواج کرد. از دوستان صمیمی او در مونیخ اردشیر فرید، موسی رادمنش، عباس اردیبهشت، محمود صادقی و هوشنگ صناعی‌ها و پرویز پاکزاد بودند زمانی که بین افراد سازمان انقلابی اختلاف افتاد و به دو گروه یعنی گروه مهدی تهرانی و گروه کوروش لاشائی تبدیل شدند و این موضوع علنی گردید فعالیت گروه تهرانی در مونیخ بیشتر گردید چنآن که افرادی نظیر اسد و لطف الهی به مونیخ‌آمدند تا سر و سامانی به اوضاع آنجا بدهند در این هنگام دیگر موسی رادمنش، اردشیر فرید و محمود صادقی و عباس اردیبهشت و بیژن قدیمی مدتی بود که به ایران‌آمده بودند گویا افرادی نظیر پرویز پاکزاد، ایرج آقازاده، فرزانه بیانی، جواد کامکار، و بالاخره اسفندیار اشجعی، از طرفداران تز مهدی تهرانی گردیده و گروهی در مونیخ آورده بودند و گاهی جلساتی نیز داشتند که بعداً به علت اختلاف سلیقه از هم پاشیده شد و معلوم نیست که بعدها چه پیش‌آمده است. اسفندیار اشجعی در تابستان سال ۴۸ به اتفاق همسرش به ایران‌آمد و در حدود سه ماه در ایران بود. موسی، محمود و عباس و فرزانه بیانی سفری به اتفاق او به شمال کردند و چند روزی در لاهیجان و بندر پهلوی میهمان او بودند و سپس به اتفاق حسین آیت اله زاده، ایرج آقازاده، منصور تدین و همسرش و پرویز پاکزاداشجعی، و سایران وسیله سه اتومبیل که از آلمان آورده بودند - مجدداً عازم مونیخ گردیدند نامبرده در تهران گفته بود که پس از مراجعت به مونیخ تغییر رشته خواهد داد و در مدرسه مهندسی مشغول خواهد شد و خود را سخت با [درس] مشغول خواهد ساخت تا هر چه زودتر تحصیلات خود را به پایان رسانیده و به ایران بازگشت نماید.

نظریه شنبه: خبر بالا تأیید می‌شود.
نظریه یکشنبه. به احتمال قوی خبر بالا صحت دارد و با توجه به شماره معطوفی می‌بایست به مراقبت از اسفندیار اشجعی و سایرین وسیله نمایندگی‌های مربوطه اقدام لازم صورت گیرد. عکس وی نیز پس از بهره برداری اعاده خواهد گردید.
نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه تأیید می‌گردد.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه مورد تأیید است. مهدی خان‌بابا

منبع:

کتاب چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 334


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.