صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

چندی قبل مسموع و احساس شد در مرکز در اطراف تجدد نسوان و رفع حجاب اقداماتی به عمل آمده

تاریخ سند: 30 دی 1314


چندی قبل مسموع و احساس شد در مرکز در اطراف تجدد نسوان و رفع حجاب اقداماتی به عمل آمده


متن سند:

13141030
(ارکان حرب کل قشون)
مرموزات
کشف تلگراف لشگر ۳ از رضاییه2
نمره وارده 6228
تاریخ اصل30 /10ماه 1314
تاریخ مخابره لیله 1 /11ماه1314
اسم کشف کننده معین انصاری3
تاریخ وصول 1 /11 /1314
تاریخ کشف-ماه ۱۳۱
مرجع۴۲۲

ستاد ارتش

عطف امریه متحدالمالی نمره 6۱۹۵ ----29 /10 /14به محض اینکه چندی قبل مسموع و احساس شد در مرکز در اطراف تجدد نسوان و رفع حجاب اقداماتی به عمل آمده، اینجانب نیز برای اجرای این قضیه علاوه بر اینکه با صدور دستورات لازم در کلیه قسمتهای تابعه و ساخلوها به انجام منظور پرداخته و از روز ۱۷ جاری نیز فرماندهان قسمتها به دعوت افسران با خانمهایشان اقدام، و برداشتن چادر را عملی نموده است. شخصا هم با خانم خود [و] کلیه افسران مرکز لشگر حتی امنیه و شهربانی را در عصر روز جمعه گذشته به کانون افسران دعوت [کردم] با مذاکرات مفصل حضوری دایر به فواید این اقدام مستحسن که ترقی و تعالی کشور شاهنشاهی و آزادی نسوان را متضمن است، آنان را ترغیب و حتی توصیه گردید که خانمهای افسران نیز باید مشوق سایر خانمها بوده و از بذل هیچ گونه مساعی فروگذار ننمایند. سپس با دعا به بقای ذات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مجلس را خاتمه و به همان قرار با خانمهای خود برای تشویق عمومی و جلب توجه اهالی به گردش در خیابان پرداخته‌اند در خاتمه به طوری که استحضار دارند سبب این هم که امر مزبور در این ایالت زودتر و بهتر عملی گردیده است همانا نتیجه صدور دستورات کافیه به افسران در شهرهای این منطقه و هم چنین تشویقاتی که از طرف افسران به عمل آمده می‌باشد که در عین حال شاید این مساعی لشگر را هم دیگران در موقع از طرف خود جلوه داده باشند.

30 /10 /14-نمره ۲۰۷۱
سرلشگر شاه بختی4
مراتب عینا به شرف عرض رسید.
12 /11 /14

توضیحات سند:

١- تغییرات کلی لشگر رضاییه (ارومیه) در پاورقی سند شماره ۶۶ گذشت. این لشگر شامل واحدهای زیر بود:
سه هنگ پیاده، که به ترتیب در ماکو، رضاییه و مهاباد مستقر بودند.
دو هنگ سوار در شاپور (سلماس) و رضاییه.
یک هنگ توپخانه شامل یک گردان توپخانه ۷۵ میلیمتری کوهستانی "بوفورس و یک گردان توپخانه ۱۰۵ کوتاه در رضاییه و یک گردان مهندسی.
لشگر فاقد ارابه جنگی و سلاح ضد ارابه و نیز فاقد هواپیما و اسلحه ضد هوایی بود.
(ر.ک: خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، سرلشگر احمد زنگنه، صفحه ۱۳).
۲- شهر ارومیه و توابع آن طبق تقسیمات کشوری که قوام السلطنه در کابینه صمصام السلطنه به وزارت داخله منصوب شده (۲۷ رجب سال ۱۳۲۹ قمری - ۴ تیر ماه ۱۲۹۰ شمسی) و آن را اجرا کرد جزء ایالت اول یعنی آذربایجان قرار داشت که شامل این شهر و تبریز و اردبیل و توابع بود. بعد از تقسیمات کشوری در سال ۱۳۱۶ این ایالت به دو استان تقسیم شد. استان سوم شامل شهرهای: رضاییه، خوی، مهاباد، مراغه و بیجار و استان چهارم شامل: تبریز، اردبیل و توابع قرار گرفت.
اصل نام این شهر از زبان آسوری گرفته شده است و از دو کلمه «اور» به معنای جا، محل و مکان و «میا» یا «ما» به معنای آب تشکیل شده و محل آب دار یا جای آب نامگذاری شده است. مانند کلمه اورشلیم و وجه تسمیه آن به جهت وفور آب در این شهر بوده است. و با توجه به اینکه نامهای غیر فارسی اول معرب شده و بعد وارد زبان نوشتاری شده، شهر باستانی «اورمیه» نیز از اورمی یا اورمیا به ارومیه تبدیل یافته است. ولی در حال حاضر نیز در زبان آذری محلی به همان ترتیب اصلی استعمال می‌شود و به کسی که اهل آن شهر باشد اورمیلی می‌گویند نه ارومی لی. شهر اورمیه در مغرب دریاچه ارومیه واقع شده و طول جلگه آن قریب هفتاد کیلومتر و عرض سی کیلومتر است. وضع جغرافیایی این شهر بسیار مهم است زیرا با کشورهای ترکیه و عراق دارای مرز مشترک است. در این شهر اقلیتهای مذهبی آسوریها، ارامنه و یهودیان ساکن هستند. در شهریور سال ۱۳۱۴ ش به موجب تصویب نامه هیئت وزیران نام ارومیه به رضاییه که منسوب به رضا پهلوی است تبدیل شد. والی این استان در سال ۱۳۱۴ ش محمد عامری بود که در اواخر بهمن همان سال تعویض شد و سید مهدی فرخ (متین السلطنه، معتصم السلطنه) به والیگری آنجا منصوب گردید. وی در این پست مامور بود که در منطقه موضوع کشف حجاب از زنان را عملی نماید... سپس در مرداد یا شهریور سال ۱۳۹۶ به تهران احضار و رئیس اداره صناعت شد و بعد در یکشنبه سوم مهر ۱۳۹۶ به عنوان وزیر صناعت و معادن به مجلس معرفی شد. (ر.ک : وزارت کشور از دیروز تا امروز، ناصر نجمی، صفحات ۳۷. ۳۹ و رهبر فرماندار، وزارت کشور، صفحات ۶۶۱ به بعد و تاریخ رضاییه، احمد کاویانپور و نظمیه در دوره پهلوی، سرلشگر یحیى افتخارزاده، صفحه ۴۵ و فرهنگ معین و زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، جلد چهارم، صفحه ۳۰۶)

۳- حسینعلی معین انصاری از شاگردان دوره سوم آموزشگاه ستوانی امنیه بود که از مهر ماه سال ۱۳۱۰ شمسی شروع به تحصیل در آن آموزشگاه نمود و در مهر ماه سال ۱۳۱۳ دوره ستوانی را خاتمه داده و به درجه ستوان سومی نایل شد. (ر.ک: تاریخ ژاندارمری ایران، سرهنگ جهانگیر قائم مقامی، صفحات ۳۸۶ و۳۸۷)
۴- محمد خان زکریا متولد سال ۱۲۷۱ شمسی و متوفی به سال ۱۳۴۱ شمسی، وی بعدها نام خانوادگی شاه بختی را اختیار کرد. او در قریه اشتهارد به دنیا آمد و در جوانی به کار مقنیگری اشتغال داشت و زیر دست برادر بزرگش کار می‌کرد... از طرز برخورد پرخاشگرانه برادر آزرده شده، به تهران می‌آید و بلافاصله وارد قزاق خانه می‌شود و به عنوان سرباز ساده شروع به خدمت می‌کند. و به تدریج رشد کرده و در خلال جنگ جهانی اول که نیروی قزاق از سطح یک تیپ به سطح یک لشگر ارتقا می‌یابد وی نیز به درجه سروانی ارتقا می‌یابد. و در خاتمه جنگ مذکور سرهنگ قزاق می‌شود. وی پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی در نظام متحدالشکل رضا خانی به فرماندهی فوج آهن که از قوای مرکز بود منصوب می‌شود. و در مراحل پایانی سرکوب نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان شرکت داشته است. و بعد از آن به درجه سرتیپی نایل می‌شود. یکی از نخستین مأموریتهای نظامی شاه بختی پس از ارتقا به درجه سرتیپی فرماندهی تیپ پیاده لشگر مرکز در عملیات سرکوب لرهای لرستانی در سال ۱۳۰۳ ش بود. که به پاس جنایت او در این مأموریت در اول سرطان (تیر) سال ۱۳۵۳ به درجه ۴ نشان ذوالفقار نایل می‌شود. سپس سرتیپ شاه بختی در سال ۱۳۰۶ بفرماندهی لشگر غرب منصوب می‌شود و چون در سرکوب عشایر لر در منطقه طرهان لرستان توفیقی بدست نمی‌آورد از فرماندهی لشگر غرب عزل شده و برای مدتی نیز مغضوب شاه قرار می‌گیرد ولی این دوران قهر و غضب به درازا نکشید و شاه بختی از نو به خدمت فرا خوانده شد و در اواخر سال ۱۳۰۷ شمسی با اوج گرفتن شورش عشایر فارس، فرماندهی تیپ فارس را به عهده گرفت. ولی در این مقام نیز شایستگی قابل توجهی نشان نداد. وی در سال ۱۳۱۱ به فرماندهی لشگر رضاییه منصوب شد. در مورخه ۱ فروردین ۱۳۱۲ عده زیادی از صاحب منصبان قشون ترفیع درجه گرفتند که در این زمان شاه بختی نیز از درجه سرتیپی به درجه سرلشگری ارتقا یافت. سرلشگر شاه بختی مردی قلدرمآب بود و در این زمان در تمام امور لشگری و کشوری خطه آذربایجان مداخله می‌کرد و عبدالله مستوفی استاندار وقت جلوی او را می‌گرفت در نتیجه برخوردهای شدیدی میان او و استاندار ظاهر گردید. رضاخان هر دو را به تهران احضار و به کارهای دیگر گمارد. وی آن چنان مغرور و متکبر بود که گفته شده به جای دست دادن به مقامات به هنگام معارفه یا انجام بعضی امور پشت دستش را به طرف اشخاص دراز می‌کرد که آن را ببوسند(!) در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۲۰ که در آن زمان فرمانده لشگر خوزستان بود به درجه سپهبدی ارتقا و فرماندهی سپاه غرب به او داده شد. بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که مشاغل حساس و کلیدی به عوامل کودتا سپرده شد سپهبد شاه بختی نیز به استانداری آذربایجان منصوب شد. در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۳۳ وی از استانداری آذربایجان کناره گیری کرد و محمود جم نخست وزیر زمان رضاشاه به تغییر لباس و کشف حجاب‌استانداری آن ولایت منصوب شد. وی در ۱۶ بهمن ۱۳۴۱ درگذشت. رابطه او با رضاشاه و محمدرضا پهلوی آن چنان قوی و مستحکم بود و او آنچنان در خدمت بی‌چون و چرای این دو دیکتاتور بود که همیشه جزء مقربین آنها محسوب می‌شد. به عنوان نمونه با اینکه شاه بختی در جریان سرکوب لوها، جنایات بی‌شماری انجام داده و مقدار قابل توجهی از وجوه بیت المال را حیف و میل کرده بود ولی رضا شاه فقط به گفتن این جمله که: «باید بررسی شود که حیف و میل شده است و ... در ضمن سعی کنید از این پس با مردم کمال خوشرفتاری و حسن سلوک بشود تا آثار و علائم جنگ و خونریزی هر چه زودتر از بین برود!» اکتفا کرده و به عنوان قدردانی از جنایات او شمشیر مرصع جواهر نشان به شاه بختی اهدا می‌کند(!). همچنین در طول سی سال فقط هشت نفر به درجه سپهبدی ارتقا یافتند که سرلشگر شاه بختی یکی از آنها بود. وی که در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۳۱ اجبارا بازنشسته گردیده بود بعد از کودتای ننگین، چنان که گذشت مجددأ بوسیله محمدرضا پهلوی به کار گرفته شده و به استانداری آذربایجان منصوب شده و در ادوار دوم و سوم مجلس سنا از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ جزء سناتورهای آن مجلس بود.(ر.ک : عملیات لرستان، اسناد سرتیپ محمد شاه بختی، کاوه بیات، صفحه ۶، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، ناصر نجمی، صفحات ۱۰۴ و ۱۰۵ و ۱۱۰ و تاریخ رضاییه، محمد تمدن، صفحه ۴۳۱، تقویم نظامی پهلوی سال ۱۳۰۴ ش، گرجی خان، صفحه ۱۶۵، رضاشاه کبیر را بهتر بشناسیم، سرتیپ بیگلری، صفحات ۲۳۷ و ۲۳۸ و روزشمار تاریخ ایران، دکتر عاقلی جلد اول، صفحات ۱۷۰، ۱۷۵، ۱۸۹، ۲۰۷، ۲۴۱، ۲۷۱ و ۳۳۷ و جلد دوم، صفحات ۱۰، ۱۴، ۳۷ و ۱۵۰)

منبع:

کتاب تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 189


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.