گزاش بازجویی
متن سند:
گزاش بازجویی
الف ـ مشخصات متهم:
نام عبادالله شهرت خدارحمی فرزند فرجالله شماره شناسنامه 141 متولد 1328 نهاوند، مجرد، شغل محصل کلاس ششم طبیعی دبیرستان ابنسینا نهاوند، مسلمان (شیعه اثنیعشری) تبعه دولت شاهنشاهی ایران، ساکن نهاوند خیابان سعدی کوی گلشن، فاقد سابقه محکومیت کیفری و اتهامی (از نظر امنیتی) میباشد.
ب ـ موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور
پ ـ گردش کار:
به دنبال کشف یک گروه خرابکاری برانداز به نام گروه ابوذر در شهرستان نهاوند که اعضا آن در سال 51 مبادرت به قتل یکی از ثروتمندان شهرستان نهاوند به نام دوخامحمود به منظور سرقت پول وی جهت تهیه اسلحه و مواد منفجره و همچنین شناسایی مراکز حساس برای خرابکاری و آتش زدن سینماها و ماشینهای ژاندارمری و ادارات دولتی و منفجر کردن سازمان زنان نهاوند و تهیه مواد منفجره و مطالعه کتب و اعلامیههای مضره نموده و به موازات این اقدامات نیز سه تن از اعضاء فعال گروه به اسامی عبادالله خدارحمی و ولیالله سیف و حجتالله عبدلی بنا به تصویب کادر مرکزی به منظور ربودن و تهیه اسلحه از پاسبانان گشت که قبلاً مورد شناسایی واقع شده بودند به شهرستان قم مسافرت و در ساعت 12 شب 25 /4 /52 یک نفر پاسبان گشت را مورد حمله قرار داده و پس از وارد نمودن 18 ضربه کارد به وی و به قتل رسانیدن او یک قبضه سلاح کمری پاسبان مزبور را نیز ربوده و مبادرت به فرار مینمایند که در نتیجه توسط سایر مأمورین گشتی محاصره و عبادالله خدارحمی توسط سلاح کمری ربوده شده مبادرت به تیراندازی به سوی مأمورین مینمایند که در اثر تیراندازی دو نفر پاسبان دیگر و همچنین عبادالله خدارحمی و ولیالله سیف از ناحیه شکم و پا به سختی مجروح و ضاربین نیز دستگیر میشوند لذا با توجه به اینکه یاد شده بالا (عبادالله خدارحمی) در جریان قتل پاسبان مورد بحث و تیراندازی به سوی مأمورین و مجروح نمودن آنان دخالت مستقیم داشته و از اعضاء اصلی و جزء کادر رهبری گروه مزبور بوده و فعالیتهایی نیز به نفع گروه موصوف انجام داده بود با قرار تأمین مورخ 17 /5 /52 و بازپرسی شعبه 12 دادستانی ارتش بازداشت و در بیمارستان شهربانی کل کشور بستری و قرار صادره به رویت وی رسیده و نسبت به آن اعتراضی ننموده است.
ت ـ خلاصه اظهارات متهم:
در تحقیقاتی که از نامبرده بالا به عمل آمده مشارالیه ضمن اعتراف به عضویت خود در گروه ابوذر اظهار داشته که با حجتالله آورزمانی همکلاس بوده و آورزمانی همیشه وی را به جلسات مذهبی میبرده است تا اینکه او را با بهمن منشط و ولیالله سیف آشنا کرده و پس از چندی در حمامی که متعلق به خودش بوده با افراد گروه از جمله حجت آورزمانی و بهمن منشط و ولیالله سیف و علیرضا کرمعلی جلسهای تشکیل و در این جلسه بهمن منشط ضمن صحبت پیرامون فعالیتهای چریکی و خرابکاری در مورد تشکیل گروه نیز بحث و اظهار داشته که ما باید همگی متحد شویم و شروع به فعالیت نماییم که در نتیجه کلیه افراد قبول کرده و گروه ابوذر را تشکیل میدهند. یاد شده افزوده پس از اینکه گروه تشکیل شد یک شب به اتفاق حجتالله عبدلی و ماشاءالله سیف به بیابانهای اطراف نهاوند رفته و تصمیم میگیرند که ماشینهای ژاندارمری و ادارات دولتی را آتش بزنند و سرانجام عبادالله خدارحمی و ماشاءالله سیف و روحالله سیف وسیله بنزین ماشین ژاندارمری و بهمن منشط نیز ماشین شرکت تعاونی را آتش میزنند یاد شده میافزاید اکثراً در بیابان به اتفاق افراد گروه جلسه تشکیل و پیرامون فعالیتهای چریکی و خرابکاری به بحث و گفتگو میپرداختهاند و در یکی از این جلسات چون افراد گروه احتیاج به پول جهت تهیه اسلحه و مواد منفجره داشتهاند تصمیم میگیرند که به منزل شخصی دوخامحمود یکی از ثروتمندان شهرستان نهاوند دستبرد بزنند که به همین منظور عبادالله خدارحمی و روحالله سیف و ماشاءالله سیف و بهمن منشط شبانه به منزل دوخامحمود رفته و چون شخص مزبور از دادن پول خودداری میکند لذا یادشدگان وی را وسیله چوب و چاقو به قتل میرسانند و فقط 32 تومان پول از منزل شخصی موصوف سرقت مینمایند و پس از این اقدام همگی به بیابانهای اطراف نهاوند رفته و لباسهای خونی خود را آتش زده و سپس به حمام عباد رفته و خود را شستشو میدهند. مشارالیه اضافه کرده ده روز پس از تشکیل جلسه و اخذ تصمیم قرار میگذارند که سازمان زنان شهرستان نهاوند را وسیله دینامیت منفجر کنند که برای این اقدام نیز یاد شده بالا به اتفاق بهمن منشط و ماشاءالله سیف و ولیالله سیف و حجتالله عبدلی و ولیالله کشفی انتخاب و دستجمعی شبانه به طرف سازمان زنان رفته وتوسط دینامیت که ولیالله کشفی تهیه نموده بود سازمان مزبور را نیز منفجر مینمایند.
متهم موصوف میگوید یکی از وعاظ قم به نام محمدرضابیک یزدی معروف به فاکر خراسانی را جهت سخنرانی به نهاوند دعوت و چند شبی میهمان طالبیان بوده و در یکی از این شبها طالبیان در مورد وجود گروه مذکور در نهاوند با فاکر خراسانی صحبت و مشارالیه را در جریان فعالیتهای گروه قرار میدهد که هنگامی که فاکر خراسانی قصد مراجعت به قم را داشت به منشط میگوید که به قم نزد وی بیاید که به همین جهت چند روز بعد بهمن منشط و رضا کرمعلی به قم به ملاقات فاکر خراسانی رفته و پیرامون اخذ کمک و تهیه اسلحه با فاکر گفتگو نمودهاند که بدون نتیجه به نهاوند مراجعت مینمایند و برای بار دوم نیز یاد شده بالا به اتفاق بهمن منشط به دیدن فاکر به قم میروند که در این ملاقات نیز در مورد تهیه اسلحه و مواد منفجره با فاکر صحبت نموده که فاکر جواب داده فعلاً در این مورد نمیتواند اقدامی انجام دهد و میگوید بروید و خودسازی کنید و با هیچکس در این زمینه صحبت نکنید و هنگام مراجعت نیز یک جلد کتاب تکامل مبارزه ملی را جهت مطالعه در اختیار متهم قرار داده است و او نیز کتاب مزبور را به منشط داده و منشط هم کتاب را برای مطالعه به افراد گروه میدهد. نامبرده بالا افزوده چون از ناحیه فاکر خراسانی ناامید میشوند خودشان به فکر تهیه اسلحه افتاده و به همین منظور یاد شده بالا به اتفاق ماشاءالله سیف و ولیالله سیف به قم و درود و بروجرد مسافرت لیکن موفق به تهیه اسلحه نمیشوند و پس از مراجعت به نهاوند ضمن تشکیل جلسه تصمیم میگیرند که برای تهیه اسلحه به قم مسافرت و اسلحه پاسبانان گشت را که قبلاً مورد شناسایی واقع شده بودند بربایند، لذا برای این کار عبادالله خدارحمی و ولیالله سیف و حجتالله عبدلی انتخاب و سه نفر موصوف به قم مسافرت و در ساعت 12 شب به بازار قم مراجعه و با مشاهده یک نفر پاسبان قصد خوردن آب را داشت به طرف وی حمله و او را از عقب و جلو با ضربات کارد به قتل رسانده و سلاح پاسبان را برداشته و به اتفاق حجتالله عبدلی که سرکوچه منتظر آنان بوده مبادرت به فرار مینمایند یاد شده اضافه کرده هنگام فرار توسط مأمورین گشتی پلیس محاصره و او نیز با سلاح کمری پاسبان مقتول مبادرت به تیراندازی به سوی مأمورین مینماید که در نتیجه دو نفر پاسبان دیگر را هم از ناحیه شکم و پا مجروح نموده و خودش نیز در اثر تیراندازی مأمورین از ناحیه شکم و ولیالله سیف از ناحیه پا مجروح میگردند. مشارالیه میافزاید قبل از مسافرت به قم و به قتل رسانیدن پاسبان گشت چندین به بار به قم مسافرت و با عبدالرحیم ربانی شیرازی واعظ در قم ملاقات و با وی نیز در مورد گروه و تهیه اسلحه و مواد منفجره صحبت و ارزیابی تقاضای کمک نمودهاند لیکن ربانی به آنان گفته نمیتواند کاری انجام بدهد و فقط میتواند واعظی را برای آنان به نهاوند بفرستد یاد شده اضافه کرده در یکی از جلسات پیرامون شناسایی و خرابکاری در شبکه برق ملایر و دکل تلویزیون همدان و کاخ جوانان همدان گفتگو به همین جهت نیز ماشاءالله سیف و روحالله سیف شبکه برق ملایر را شناسایی لیکن اقدامی در این مورد به عمل نیاوردهاند و افزوده منشط برای اینکه افراد گروه ورزیده شوند برنامه خودسازی از جمله ورزش، کوهنوردی، خواندن قرآن و نماز و نهجالبلاغه و کم غذا خوردن برای افراد تهیه و متذکر گردیده که حتماً به این برنامهها عمل نمایند. یاد شده به دنبال اقاریر خود میگوید منظور از تهیه اسلحه این بود که بتوانند به فعالیتهای چریکی خود ادامه داده و بانکها را نیز سرقت و کارمندان سازمان امنیت را به قتل برسانند و برای اینکه بتوانند اقدامات خود را با اعلامیه منتشر کنند دست به سرقت ماشین تحریر و پلیکپی مدارس نهاوند و ملایر و بروجرد زده لیکن موفقیتی حاصل ننمودهاند. مشارالیه افزوده بنا به توصیه بهمن منشط اکثراً رادیو عراق را میگرفته و برنامه نهضت روحانیت و دفاعیات افراد خرابکار را که از رادیو عراق پخش میشده گوش میداده است و دفاعیه مهدی رضایی معدوم مربوط به گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران را نیز از حجتالله آورزمانی اخذ و مطالعه کرده است.
نظریه:
با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعتراف صریح متهم عضویت و فعالیت یاد شده به عنوان یکی از اعضا اصلی و کادر رهبری گروه ابوذر در گروه مزبور و همچنین شرکتش در قتل دوخامحمود و منفجر کردن سازمان زنان نهاوند و آتش زدن ماشینهای ژاندارمری نهاوند محرز و مسلم بوده و یاد شده عامل اصلی به قتل رسانیدن یک نفر پاسبان و مجروح نمودن دو نفر پاسبان دیگر در قم میباشد. اینک که پرونده اتهامی یاد شده تکمیل گردیده است در صورت تصویب جهت هرگونه اقدامی قانونی به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی احاله گردد.
منبع:
کتاب
گروه ابوذر نهاوند صفحه 170