تاریخ سند: 3 خرداد 1355
موضوع: شیخ احمد جنتی لادانی1 فرزند هاشم
متن سند:
شماره: 1457 تاریخ: 3 /3 /2535[1355]
از: ژاندارمری کشور ـ رکن2
به: تیمسار ریاست شهربانی کشور
موضوع: شیخ احمد جنتی لادانی1 فرزند هاشم
غیرنظامی یادشده بالا که از روحانیون اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که وضعیت او در کمیسیون امنیت اجتماعی قم مطرح و طبق رأی کمیسیون به سه سال اقامت اجباری در اسدآباد همدان محکوم گردیده و در محل تبعید به سر میبرد. تقاضای ده روز مرخصی [به] شهرستان تهران خیابان خراسان خیابان زیبا منزل آقای سیدجواد علمالهدی را نموده که مراتب از طریق منطقه همدان به ساواک محل اعلام و ساواک نیز با ده روز مرخصی وی موافقت نموده است. علیهذا با توجه به اهمیت موضوع نامبرده با مأمور ویژه اعزام و معرفی میگردد. خواهشمند است دستور فرمائید در مدت مرخصی مشارالیه را تحت کنترل قرار داده و پس از خاتمه مرخصی به قرارگاه ژاندارمری کشور معرفی نمایند. ف-ژ-کشور- ارتشبد عباس قرهباغی2
از طرف ـ سپهبد رفعتجو
گیرندگان:
تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور جهت استحضار
توضیحات سند:
1. در اصل: لاوانی.
2. عباس قرهباغی، فرزند کریم در سال 1297 ﻫ ش در تبریز متولد شد. دارای تحصیلات نظامی و غیرنظامی بود و لیسانس حقوق را از دانشگاه تهران و دکترای حقوق از دانشگاه پاریس گرفت. او در اسفند 1342 رئیس دادگاه تجدیدنظر در محاکمه سران نهضت آزادی ایران (آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و غیره) بود و با تائید رأی دادگاه بدوی محاکمهشوندگان را به حبس های طولانی محکوم کرد. وی پس از گذراندن دوره دانشکده افسری به درجه افسری نائل شد و در سال 1354 به درجه ارتشبدی رسید. قره باغی در سمت هایی همچون فرمانده گروهان مستقل ضدهوایی لشگر یک، فرمانده گروهان سوم گارد شاهنشاهی، معاون گارد جاویدان، استاد دانشکده فرماندهی و ستاد، فرمانده تیپ دانشجویان و دانشآموزان، فرمانده دانشگاه نظامی، فرمانده لشگر گرگان، فرمانده لشگر یک گارد، رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی، فرمانده سپاه یکم، جانشین فرمانده نیروی زمینی و فرمانده ژاندارمری فعالیت داشت. وی از سوی دولت شریفامامی و ارتشبد ازهاری در سال 1357 با سمت وزیر کشور وارد کابینه شد. قره باغی آخرین رئیس ستاد مشترک ارتش بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پس از مدتی به فرانسه گریخت و در مهر 1379 در پاریس درگذشت.
منبع:
کتاب
آیتالله احمد جنتی به روایت اسناد ساواک صفحه 315
