تاریخ سند: 1 اردیبهشت 1345
متن سند:
حضور تیمسار سپهبد نصیری ریاست معظم سازمان امنیت و اطلاعات کشور
اعتقاد و ایمان راسخ بخدمتگزاری و فداکاری در راه شاهنشاه معظمی که از بدو سلطنت
فرخنده خود برای اعتلا و عظمت این آب و خاک و ریشه کن ساختن نفوذ فئودالیته و خانخانی و
کوتاه کردن دستهای ناپاک از دخالت در امور و مقدرات جامعه جهاد مقدس و پرمخاطره ای را
آغاز و بارها وجود عزیز و ارجمندشان بخاطر همین اهداف مهم انسانی با خطرات وحشتناک
روبرو شده مرا وامیدارد که بنوبه خود و تا آنجا که مقدورات و امکاناتم اجازه میدهد در راه
پیشرفت منویات بلندپایه و آرمانهای مقدس ملی شهریار بزرگ و عالیقدر جانفشانی نمایم.
چنانکه استحضار دارید به پیروی از همین اعتقاد و ایمان لایزال در تمام دوران زندگی اجتماعی
خود در برابر هیچیک از جریانات و وقایع و پیش آمدها و دسته بندیهائیکه خلاف مصلحت
مملکت صورت گرفته ساکت ننشسته و همواره سعی کرده ام وظیفه ملی و وجدانی خود را انجام
دهم گر چه این رویه تابحال موجب ناراحتی های فراوان و ایجاد دشمنان و بد خواهان بسیار
گردیده معهذا از پای ننشسته و مبارزه و جدال با نادرستان و خائنین و نفع طلبان و کسانی که نان را
بنرخ روز میخورند ادامه داده و خواهم داد.
برای تحقق اهداف و آرمانهای مهم و رسالت تاریخی
رهبر خردمند و فداکار ایران قبل از هر چیز باید ایمان و اعتقاد و روح از خودگذشتگی و فداکاری
و مخصوصا تقوی در مردم بخصوص مجریان و آنهائیکه بنحوی از انحاء در امور جامعه دخالتی
دارند بوجود آورد و راه بوجود آوردن چنین روحیه و ایمان جز با یک مبارزه وسیع و دامنه دار و
بیرحمانه با عوامل فساد و عناصر بدنام و کسانیکه سابقه و گذشته ننگین و مشکوکی دارند میسر
نیست.
بقول کنفسیوس فیلسوف معروف چنین میگوید که (یک جامعه بدون سرباز و بدون پول
میتواند باقی بماند ولی بدون ایمان باقی نخواهد ماند) امروز بیش از هر موقع برای اجرای طرحها
و برنامه های وسیع و تصمیمات مهم تاریخی شاهنشاه بزرگ افرادی لازم داریم که چون سرباز از
جان گذشته شب و روز در راه پیشرفت و به ثمر رسانیدن افکار عالی و تابناک رهبر معظم مملکت
جانفشانی و کوشش نمایند.
بدبختانه و متاسفانه بعللی که توجیه و توضیح آن از حوصله این مختصر خارج است چنین روحیه
و اعتقادی در اغلب کاربدستان و مسئولین وجود ندارد وقتی که در کادر بالای دستگاه اداری و
اجتماعی تزلزل و بی ایمانی و بی اعتقادی وجود داشته باشد طبعا ایمان به فداکاری و تقوی را در
سایر طبقات و مامورین پائین تر و سایر مجریان هم متزلزل میسازد.
اینجانب در این زمینه عرایض و نظریات مفصل و قابل انجامی دارم که برای احتراز از تضییع
اوقات مبارک از عرض آن خودداری مینماید.
متاسفانه این تحول و انقلاب عظیم اجتماعی که مبدأ و منشأ و مبتکر آن اعلیحضرت همایون
شاهنشاه آریامهر میباشند و سبب جلب تحسین و اعجاب تمام جهانیان شده است هنوز نتوانسته
وجدان افراد کوتاه فکر و نفع طلب و زالوصفت جامعه ما را که متاسفانه در ارکان حکومت هم راه
یافته اند بیدار کند و حداقل کمی آنها را متوجه رسالت عظیم و وظایف بسیار خطیر پیشوای
خردمند ما سازد.
بدون شک لغزش و سودطلبی و لاقیدی و سوءاستفاده های عده معدود اثرات
قاطع و موثری در سایر افراد ایجاد کرده و سبب رواج فساد و بی ایمانی میگردد.
اگر عرض شود که
اخاذی و فساد در همه سازمانها و دستگاههای اداری بکلی رخت بر بسته مسلما خلاف عرض
کرده اند.
برای مثال بعرض میرساند که در حدود چند ماه آقای محسن موقر در مجلس شورایملی محشر
صحبتی راجع به مخارج مونتاژ شرکت سهامی جیپ (متعلق به آقای جعفر اخوان) صحبت میکند
روز بعد آقایان مهندس والا و صفی پور نمایندگان مجلس باتفاق جعفر اخوان بمنزل موقر میروند
دو نفر نامبرده با تعریف و تمجید از محسن موقر و میزان نفوذ او در مجلس و مطبوعات جعفر
اخوان را متوحش و تحت تاثیر قرار میدهند بعد از مذاکرات زیادی در این زمینه مهندس والا و
صفی پور محسن موقر را باطاق دیگری میبرند و باو میگویند صحبت شما در مجلس اخوان را
خیلی نگران کرده و حاضر شده مبلغ پنج ملیون ریال حق سکوت بدهد که بین ما سه نفر تقسیم
شود.
موقر وقتی ملتفت نقشه آنها میشود میگوید شما میدانید من اهل پول گرفتن نیستم و باندازه
کافی پدرم بمن کمک میکند آقایان مهندس والا و صفی پور میگویند ما دل اخوان را کاملا خالی
کرده ایم و او خیلی میترسد زیرا ملیونها از راه مونتاژ استفاده میکنند حال که شما خودت
نمیخواهی بگیرید اقلا بگذار ما از این گنجی که پیدا کرده ایم استفاده کنیم ـ موقر میگوید بمن
مربوط نیست فقط بنام من نگیرید.
بعد از مذاکرات زیاد هر سه نفر باطاق پذیرائی که جعفر اخوان
منتظر بوده مراجعت میکنند و محسن موقر به اخوان میگوید از مطلبی که من در مجلس راجع به
مونتاژ بیان کرده ام غرض و نظر شخصی نداشته ام و احتیاجی بپول شما ندارم اگر بخواهید بآقایان
کمکی بکنید یا پولی بدهید بحساب من نگذارید.
بطوریکه گفته میشود بعدا آقای جعفر اخوان بهر یک از آقایان مهندس والا و صفی پور مبلغی در
حدود یک ملیون ریال وجه نقد و یک اتومبیل که بنام خود آنها نمیباشد میدهد.
بعد از این ماجرا آقای صفی پور چندین بار به آقای موقر مراجعه و اصرار میکند که حتما باتفاق
ایشان ملاقاتی ولو بعنوان بازدید هم که باشد از آقای جعفر اخوان بکند وقتی محسن موقر حاضر
نمیشود صفی پور میگوید این ملاقات در وضع من موثر است و سبب خواهد شد که اخوان روی
من بیشتر حساب کند و من خواهم توانست استفاده بیشتری از قبل او بکنم زیرا اینک انجام اغلب
کارهای او در وزارت اقتصاد و سایر ادارات بعهده من و مهندس والا میباشد.
بعدا بکرات مهندس
والا و صفی پور مشترکا دنبال کار اخوان بادارات مراجعه کرده اند.
** در مورد دکتر حکیم شوشتری نماینده شوشتر قطعا اطلاعات کافی بحضور تیمسار راجع به
سوءاستفاده ها و اخاذیهای او حتی از مامورین دولت رسیده است.
شخص مزبور قبل از وکالت با پول زیادی که از مردم گرفته بود یک باشگاه ورزشی درست کرد و
بعد از مدتی باشگاه را بشهرداری واگذار میکند.
موقعی که وکیل شد بشهرداری فشار میآورد و
یک ملیون و چهارده هزار ریال بعنوان اینکه از باشگاه طلب کار است پول میگیرد که پرونده امر
موجود میباشد.
*** در اوائل مجلس موقعی که اعتبارنامه ها در شعب مطرح بوده چون پرونده کشفی نماینده
کلیمی ها در شعبه ای مطرح میشود که با حضور دکتر حکیم شوشتری تشکیل میشود به کشفی
میگوید محسن موقر تصمیم دارد با اعتبارنامه شما مخالفت کند زیرا او عضو حزب مردم است و
مراداریه رقیب شما هم عضو آن حزب است و اگر شما پنجاه هزار تومان بدهید من نمیگذارم
مخالفت کند زیرا من خیلی با موقر دوست هستم و هر چه بگویم گوش میگیرد.
وقتی موقر از جریان آگاه میشود بآقای مرتضوی وکیل اهواز میگوید این آدم از اول کار میخواهد
آبروی ما را ببرد و بکشفی میگوید این حرفها دروغ است و مبادا پولی به دکتر حکیم شوشتری
بدهید.
**** در اوایل مجلس روزی سلیمان انوشیروانی مدیر روزنامه سحر بمنزل آقای موقر تلفن
می کند و خواهش می نماید که بعد از ظهر برای صرف چای و مذاکراتی بمنزل او برود وقتی موقر
وارد میشود می بیند آقایان دکتر الموتی مدیر صبح امروز و مدیر روشنفکر و مهندس والا و یکی دو
نفر دیگر حضور دارند.
آقای انوشیروانی میگوید غرض از تشکیل این جلسه تشکیل یک شرکت
محرمانه برای انجام کارهای اشخاصی که بسازمانها و ادارات دولتی کار دارند میباشد مسلما اگر
شخصی کاری در شرکت نفت داشته باشد دکتر الموتی چون با آقای دکتر اقبال دوست است انجام
میدهد و پولیکه میگیرد بین هم تقسیم میشود و کار شخص دیگری که در دادگستری گرفتاری
دارد یکی دیگر از ما که در عدلیه نفوذ دارد انجام میدهد و همینطور در سایر سازمانها.
موقر میگوید اولا من اهل این کارها نیستم و در ثانی دستگاهها خیلی بیدار هستنر و می فهمند که
ما شرکت کارچاق کنی درست کرده ایم و موقر بیرون میآید ولی بعد چند نفری از آنها این نقشه را
دنبال میکنند.
وقتی اینجانب از موقر سئوال کردم چرا این جریانات را باطلاع مقامات مملکت
نرسانیده اید او گفت همه این مطالب را بموقع بآقای پرفسور عدل عرض کرده است و گفت اکنون
هم بشرطی که قضایا محرمانه و مکتوم نگهداشته شود حاضرم تمام این اطلاعات و اطلاعات
بیشتری را به شخص تیمسار سپهبد نصیری عرض کند.
با تقدیم احترامات فائقه تراب سلطانپور
بررسی و اقدام گردید اصل در پرونده 254م ـ و بایگانی است در پرونده های مربوطه نیز منعکس شد در پرونده22و ـ الف
بایگانی شود...
21 /2 رئیس بخش 322 کامیاب خیلی محرمانه است 1 /2 /45
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک صفحه 69