تاریخ سند: 8 مرداد 1352
درباره: شیخ عبدالرسول قائمی
متن سند:
از: 312 تاریخ:8 /5 /1352
گزارش
درباره: شیخ عبدالرسول قائمی
محترماً به استحضار میرساند؛ نامبرده بالا یکی از روحانیون شهرستان آبادان است که در بین وعاظ و متعصبین مذهبی آن شهرستان، از نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار است و معمولاً وعاظ و روحانیونی که از قم و سایر نقاط برای ایراد وعظ به نواحی خوزستان مسافرت مینمایند، بدواً با یادشده تماس برقرار مینمایند. نامبرده بالا در زمان تصدی رئیس پیشین ساواک استان خوزستان، همکاریهایی با ساواک داشت و در مقابل، ساواک مزبور بعضاً وساطتها و نظریههای وی را در مورد برخی روحانیون و وعاظ مورد توجه قرار میداد. لکن مشارالیه که از طرفداران خمینی بود، فعالیتها و تحریکاتی را به نفع خمینی دنبال که ساواک استان خوزستان در مورد چگونگی رفتار با مشارالیه استعلام نظر نموده که مراتب به عرض رسید و پیشنهاد گردید اولاً با صدور گذرنامه وی مخالفت و پس از طرح وضع او در کمیسیون امنیت اجتماعی از آن منطقه طرد و یا ضمن موافقت با خروج وی از کشور، یاد شده مورد تحبیب واقع و برنامهای جهت ساواکی معرفی نمودن وی و تضعیف موقعیت یادشده تهیه و به مورد اجرا گذارده شود که تیمسار ریاست ساواک در مقابل روش اول مقرر فرمودند «فعلاً به صلاح نیست» و در مورد پیشنهاد دوم پینوشت فرمودند: «این طرز عمل صحیح است نه با خشونت که او را موجّه جلوه دهد، متأسفانه رئیس ساواک خوزستان با روش سیاسی عمل نکرده است.»
در اجرای اوامر صادره مراتب به ساواک مورد بحث منعکس گردید و رئیس ساواک خوزستان اعلام نمود که از بدو ورود به منطقه جهت ایجاد روابط حسنه بین ساواک خوزستان و روحانیون با دو گروه مختلف از آنان ملاقات و از همان اول سعی داشتم که در زمینه هدایت اصولی روحانیون منطقه گامهای موثری برداشته شود ولی شخص مورد بحث، روحانیون منطقه را تحریک و توصیه مینموده که در بالای منبر به خمینی دعا نمایند و در محافل و مجالس وانمود میکرد که مقامات انتظامی از نفوذ وی ترس دارند که نتیجتاً این ساواک عکس خمینی را که در دفتر مسجدی که وی در آنجا اقامه نماز جماعت مینمود قرار داشت ضبط نمود.
تیمسار ریاست معظم ساواک پینوشت فرمودند: «شخصاً هم به وسیله رابط [به] قائمی دستور دادم که در روش خود تجدیدنظر کند و مانند گذشته رفتار نماید» که در اجرای اوامر صادره مراتب به ساواک آبادان منعکس گردید.
اینک ساواک موصوف اعلام نموده است غلامعلی خرمی که اخیراً به مسافرت رفته بود پس از بازگشت به ساواک خرمشهر مراجعه و فتوکپی دو نوع اعلامیه مضره دستنویس شده به امضاء «اهواز جوانان خوزستان» که در آن نوشته شده «نظر به اینکه عده قلیلی برخلاف نظر قائد بزرگ و مجاهد اسلام آیتاله خمینی و مسلمانان دلسوز و مبارز عقیده دارند که نباید نسبت به خودفروشان عمامه به سر، آخوندهای درباری دست به شدت عمل و خشونت زد، لازم میدانیم بگوییم که دیگر واقعاً تحمل چنین افرادی که، مبارزه مسلحانه خلق مسلمان بر علیه رژیم حاکم اوج میگیرد، چقدر دشوار و سکوت چه اندازه مشکل است»1، در اختیار گذاشته و اظهار داشته که در مدت مسافرتم این اعلامیهها را در پاکتی بدون آنکه چیزی نوشته باشند به دفترم آوردهاند. ساواک مزبور افزوده با توجه به سوابق امر و اینکه دقیقاً تمام آن چه که در زمینه اقدامات روحانیون آبادان انجام شده با ذکر ساعت و تاریخ درج گردیده، مسلم است که کسی جز شیخ عبدالرسول قائمی و غلامعلی خرمی مبادرت به این کار ننموده و با کمک ایادی خود نسبت به تهیه و توزیع آنها اقدام نمودهاند. ساواک مذکور در خاتمه افزوده وجود عبدالرسول قائمی در منطقه موجب ناراحتیهایی میباشد در صورتی که مورد تصویب قرار بگیرد نسبت به طرد وی از منطقه اقدام شود.
[نظریه:] با توجه به مراتب بالا و اینکه ساواک استان خوزستان دلایل کافی جهت ارتباط تهیه و توزیع اعلامیههای مورد بحث با عبدالرسول قائمی ارائه نکرده مستدعی است در صورت تصویب به ساواک مذکور اعلام گردد که عاملین تهیه و توزیع اعلامیههای موصوف شناسایی و چنانچه محرز گردید که یادشده در تهیه اینگونه اعلامیهها دخالت داشته مراتب را در ثانی اعلام، تا وضعیت وی مورد بررسی مجدد قرار گرفته و نسبت به طرد وی اقدام شود.
تهیه کننده ـ وثوقی
رئیس بخش 312 ـ خدایاری
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ عطارپور2
برابر نظریه اقدام شود. 1 /5
توضیحات سند:
1. متن دوصفحهای اعلامیه موصوف در بخش ضمائم آمده است.
ر. ک: ضمیمه شماره 13 و 14.
2. رضا عطارپور: فرزند مهدى، در سال 1317ﻫ ش در کاشان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا فوق لیسانس علوم سیاسى ادامه داد. وى در سال 1338 وارد ساواک شد و مشاغلى از جمله مسئول بررسى دایره و رئیس بخش اداره عملیات، معاون اداره پنجم عملیات، رئیس اداره یکم عملیات و بررسى، معاون دوم اداره کل سوم، رئیس واحد اجرایى و بخش بازجویى کمیته مشترک ضدخرابکارى و... را عهدهدار بود. و در طول خدمت در ساواک چندین بار مورد تشویق قرار گرفت و به دریافت نشانهاى درجه 5 همایون، درجه 3 کوشش و درجه 2 آبادانى نیز مفتخر شده است!
او با نام مستعار دکتر حسینزاده از آدمکشان و شکنجهگرانى بود که توسط کارشناسان سیا و موساد آموزش دیده و در اقرار گرفتن از زندانیان مهارت داشت و از انجام هیچکارى در اثبات وفاداریاش به شاه دریغ نمىکرد.
فردوست، درباره عطارپور مینویسد: «در میان ادارات، اداره کلّ سوم، اداره یکم از اهمیّت ویژه برخوردار بود که در زمان من، در آن پرسنلى مانند پرویز ثابتى، عطّارپور... چهرههاى جوان و شاخصى بودند. وظایف آنها، عبارت بود از کشف سازمانها و شبکههاى براندازى در سطح کشور و یا براندازى منطقهاى و محلّى. عطّارپور را، با طیب خاطر، همیشه مىپذیرفتم.
ده روز قبل از انقلاب، همتاى آمریکایى ثابتى، به او گفته بود: در «سیا»، شغلى به او واگذار خواهد شد. قرار شد پس از رفتن ثابتى، من، با عطّارپور تماس بگیرم و آخرین وضعیت را بپرسم. بعد از رفتن او شبها از کلوپ «ایران جوان» به عطّارپور تلفن مىکردم تا بالاخره، 4 ـ 5 روز قبل از انقلاب، عطّارپور نیز اطّلاع داد که فردا به خارج خواهد رفت. او، گفت: به اسرائیل مىرود و سازمان امنیّت اسرائیل، از او براى کار دعوت کرده است. عطّارپور، بعد از خداحافظى رفت.
در دورانى که امام در پاریس بود، ثابتى و عطّارپور ـ که براى ملاقات با من، به دفتر مىآمدند ـ راجع به پاریس هم صحبت مىکردند و مىگفتند که براى کسب اطّلاع از فعّالیتهاى امام، چند مأمور زبده، در پاریس گماردهاند.
با اوجگیرى انقلاب اسلامى و ترس از مکافات عمل، او هم مانند پرویز ثابتى منتظر موافقت یا فرار شاه نشد و قبل از او از ایران گریخت.»
پس از پیروزى انقلاب اسلامى بنا بر حکم دادگاه انقلاب به استرداد اموال دریافتى از ساواک محکوم شده است. عطارپور، پس از پیروزى انقلاب، در اسرائیل ماندگار گردید.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد حسین فردوست، ج اوّل، تهران، مؤسّسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 310