تاریخ سند: 18 دی 1357
طبق اظهار فرماندار نظامی قزوین جناب آقای نخست وزیر با راهپیمایی در قزوین موافقت خود را اعلام
متن سند:
از: قزوین تاریخ:18 /10 /1357
به: زنجان شماره: 2645 /23ﻫ
پیرو: 2643 /23ﻫ- 18 /10 /57
طبق اظهار فرماندار نظامی قزوین جناب آقای نخست وزیر با راهپیمایی در قزوین موافقت خود را اعلام لذا به دنبال تجمع حدود دو هزار نفر در صبح روز جاری(18 /10 /57) در مسجد شاه جمعیت در ساعت 11 از مسجد خارج و به صورت دمونستراسیون1 با داشتن پرچم قرمز و پلاکارتهایی مربوط به مجاهدین و دادن شعارهایی بر علیه کد 66 و دولت شاهپور بختیار2 و له خمینی به راهپیمایی در شهر ادامه دادند. این جمعیت که تعداد قابل توجهی محصل در بین آنها بوده و با افراد تماشاچی حدود 13 هزار نفر تخمین زده میشود.3
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین- سلیمی
گوینده- ثبتی
گیرنده- [ناخوانا] ساعت- 13
توضیحات سند:
1.دمونستراسیون. [دِمُ یُ] (فرانسوی، ا ِ) عرضه داشتن حقیقت و درستی یک پیشنهاد. «شرح و بیان تجربیات حاصل از علم و جز آن» ابراز احساسات و مقاصد دستهجمعی به طور علنی. تظاهرات خیابانی به طور دستهجمعی و در حال حرکت. «مانورهای نظامی بدانسان که به دشمن فرضی حمله کنند.» (لغتنامه دهخدا، علیاکبر دهخدا، جلد هفتم، صفحه 9777 انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، دورۀ جدید، سال 1373)
2. شاپور بختیار، فرزند رضا در سال 1293 ﻫ ش در ایل بختیارى متولد شد. پدرش، محمدرضا خان معروف به سردار فاتح است که در سال 1313 در راستاى سیاست هاى حذف قدرت هاى منطقهاى به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدائى را در شهرکرد سپرى کرد و در سال 1309 پس از گذرانیدن دوران دبیرستان براى تحصیل در مدرسه فرانسوى بیروت به لبنان رفت. وى که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضى به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت. او سپس براى ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسى را در فرانسه گرفت. او در سال 1313 ش که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال 1318 در 25 سالگى با یک دختر فرانسوى ازدواج کرد. وى در سال 1324 به ایران بازگشت و در سال 1325 به سفارش یکى از دوستان قدیمى پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئول اداره و سپس مدیر کلى کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسى بختیار پس از ورود وى به ایران شروع شد. وى که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان مصدق شده بود، در ایران به جمع طرفداران او پیوست. بختیار براى فعالیت سیاسى در سال 1329 به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملى و تمایلات سوسیال دموکراسى بود. گرایشات اعضاى حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال 1330 به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت، عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادى از سران جبهه ملى (از جمله مظفر بقائى) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیس مىدانستند. مبناى این مخالفت بر پایه اسنادى بود که در ماجراى خانه سدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت مىکرد. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 بختیار به اتهام فعالیت سیاسى علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال محکوم شد و مدتى را در زندان گذرانید. وى که پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس مهدى بازرگان و سحابى، آیتالله سید رضا زنجانى «نهضت مقاومت ملى» را تأسیس نمودند. تا سال 1334 به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ مأمورین نظامى به درون آن اعضاى آن شناخته شدند. بر طبق اسناد منتشرشده لانه جاسوسى آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملى» را ایفاء مىکرد، از سال 1339 بختیار با اعضاى حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مىنمود و نیازمندىهاى اطلاعاتى ساواک را تأمین مىکرد. ضمناً براساس اسناد ساواک بختیار یکى از اعضاى فراماسون معرفى شده است. در دهه 1340 علاوه بر فعالیت در جبهه ملى دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادى از شرکتهاى بنیاد پهلوى و واسطهگرى برخى کمپانىهاى فرانسه را برعهده گرفت. در سال 57 براى کسب مقام نخستوزیرى از جبهه ملى کنارهگیرى کرد بختیار به رغم موضع منفى خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال 1342، در آخرین سالهاى سلطنت پهلوى دوم، نسبت به قیام مردمى به رهبرى امام خمینى(ره)، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاذ مىکرد ولى در واقع این موضع براى جلوگیرى از تخریب جبهه ملى اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملى از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه مىدانستند. با پیروزى انقلاب اسلامى دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفاى 6 ماهه با همکارى و طراحى دستگاههاى جاسوسى آمریکایى به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقرارى ارتباط با سازمانهاى اطلاعاتى غربى به ویژه امریکایى، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند مرتبط شد و با کمکهاى مالى و امکانات وسیعى که مصر، عراق و برخى از کشورهاى غربى در اختیارش نهاده بودند رهبرى بخشى از فعالیتهاى ضد انقلابى را برعهده گرفت و سرانجام پس از 12 سال اقامت در فرانسه. در 15 مرداد سال 1370 در منزل مسکونى خود در حومه پاریس به قتل رسید.
3. در سند دیگری امده است:
از: زنجان تاریخ: 18 /10 /1357
به: کل سوم 312 شماره: 3828 /25ﻫ
برابر اعلام سازمان قزوین با راهپیمایی در شهر قزوین جناب آقای نخست وزیر موافقت و به دنبال آن عدهای در حدود 2 هزار نفر که در مسجد شاه اجتماع داشتند ساعت 11 به خیابانها آمده و عدهای زیادی از محصلین و سایر طبقات به گروه مزبور ملحق و به عدهای در حدود 13 هزار نفر بالغ گردیده و با دادن شعارهای علیه کد 66 و دولت جدید و برله خمینی در خیابانهای قزوین به راهپیمایی پرداختند. ضمناً در شهر زنجان تا این ساعت اتفاقی نیافتاده و هر گونه اطلاع بعدی متعاقباً اعلام خواهد گردید.
رئیس سازمان زنجان- ریاضی
گوینده- روحانی زاده
گیرنده- ...
ساعت- 13.40
113 /1 /8 /312/ق
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 491