تاریخ سند: 13 اردیبهشت 1315
ایالت خراسان
متن سند:
13150213
تاریخ- ماه ۱۳
متحدالمال
ایالت خراسان
در تعقیب تعلیمات سابقه راجع به تجدید نظر در جواز معممین اشعار میدارد که به ائمه جماعت آنهایی که حقیقتاً دارای محراب [هستند] و استمراراً به ادای فریضه اشتغال دارند و شهربانی داشتن محراب و استمرار را تصدیق نماید و معمر هم باشند، میتوان جواز داد، بقیه باید تغییر لباس بدهند. در قسمت محدثین نیز به طور کلی اعم از آنهایی که فعلا هستند یا آنهایی که بعداً اجازه روایت به دست آورند، باید اداره معارف طبق ماده نظامنامه ۵ بهمن ماه ۳۱۴[۱] صلاحیت آنها را تصدیق نماید، آن وقت جواز داده شود. محدثین هم که قبلا کمیسیون تجدید نظر به مدارک آنها رسیدگی و جواز آنها صادر شده است، مشمول همین مقررات خواهند بود و بایدجواز آنها مأخوذ و در صورت ارائه تصدیق معارف جواز آنها تسلیم گردد والا به تغییر لباس دعوت شوند این اقدام باید به فاصله یکماه بعد از وصول این متحدالمال خاتمه پیدا کنند.1
از طرف وزیر داخله - سیاح
نمره 3902-13 /2 /15
مواد شرح فوق برای اطلاع و اقدام به حکومت نیشابور ابلاغ میشود
از طرف والی ایالت خراسان
محرمانه
توضیحات سند:
١- دشمنی سرسختانه رژیم پهلوی با روحانیت از آن مسایلی است که نیاز به بررسی همه جانبه و عمیق دارد. از زمان به قدرت رسیدن رضاخان، لحظهای از محدود کردن، سرکوب کردن و قتل و تبعید آنها فروگذار نکرده و به انحای مختلف آنها را از بین برده یا بیاثرشان میکرد. اتحاد شکل لباس، صدور تصدیق با شرایط خاص برای روحانیون، تشکیل مؤسسه وعظ و خطابه در مقابل حوزه علمیه قم، تأسیس دانشکده معقول و منقول برای جذب روحانیون و خالی کردن حوزهها از طلاب، برقراری امتحانات خارج از حوزه علمیه برای طلاب و... گوشهای از این اقدامات رسمی هستند و حال آنکه اقدامات مختلف دیگری نیز به انجام رسیده که رسما نه اعلان شده و نه به صورت کتبی از آن مدرکی باقی مانده است. محمد شریف رازی در تشریح وضع روحانیون در زمان رضاشاه مینویسد: «... زمان آیتالله حائری بیشباهت به زمان بنی امیه و حکومت حجاج بن یوسف ثقفی نبوده، چنانچه در آن زمان شیعیان آل علی (علیه السلام) خوار و محکوم به اعدام بودند در زمان شاه گذشته [رضا شاه] که معاصر با مرحوم آیتالله حائری (ره) بوده، نیز مؤمنین و پیروان آل محمد (صلی الله و علیه و آله) ذلیل و زبون بودند... چه مقدار از شیعیان فداکار و گویندگان نامی اسلام را چون آیتالله حاج آقا نورالله اصفهانی و برادرش حاج آقا جمال و حجت الاسلام بافقی [فرزند مرحوم آخوند خراسانی] و حاج آقا حسین قمی و علما عالی قدر اسلام را تبعید و یا مسموم و مقتول و یا خانه نشنین نموده و از مساجد و پستهای دینی ساقط و ممنوع کردند. هر کسی حرفی میزد، کلمه حقی میگفت زبانش را از دهانش بیرون آورده و او را خفه میکردند... مسجد خراب کردند، جلوی نماز جماعت را گرفتند، مردم را از رفتن به مسجد و... منع کردند... اذان گفتن و قرآن خواندن و عزاداری نمودن بر امام حسین (علیه السلام) را ممنوع کردند. از پستوی خانهها روضه خوانها و وعاظ و مستمعین را به دادگاه میبردند و پرونده میساختند و محکوم به زندان و جریمه میکردند... دولتیها تصمیم و جدیتشان به هم زدن حوزه علمیه و این عده محدود و معدود اهل علم بود و حقأ هم کوتاهی نکردند آنچه را که نکردند توانایی و قدرت آن را نداشتند که بکنند والا مضایقه از مقدور خود ننمودند.» (آثار الحجه، محمد شریف رازی، جلد اول، صفحات ۵۱، ۵۲ و ۹۰)
و این محدودتیها هر چند وقتی به اشکال مختلف بروز میکرد به طوری که تا پایان حکومت رضاخان دستورالعملهای متعددی در این خصوص صادر و اجرا میشد، مثلا در سال۱۳۱۶ به بهانه اینکه این تعداد روحانی در فلان شهر و دیار ضرورت ندارد، دستور میدادند که در جواز و تصدیق ملبس بودن روحانیون تجدید نظر شده و اوراق تصدیق آنها اخذ شده و دوباره بررسی شود و چه بسیار تصدیقهایی که اخذ میشد و دیگر بازگردانده نمیشد و روحانیون صاحب آن تصدیقها مجبور میشدند از لباس و شکل روحانیت خارج شوند تا بتوانند لااقل امرار معیشت کنند.
در همین مورد به سند ذیل توجه فرمایید.
نامه محرمانه استاندار خراسان به بخشدار نیشابور، شماره ۲۴۶۱۴، مورخه 28 /11 /1316
از وزارت داخله نوشتهاند که دولت در نظر دارد روحانیون و معممین هر محل محدود به عدهای گردد که فعلا برای خدمات روحانی در آن محل ضرورت دارند. چون ممکن است در سالهای پیش در دادن پروانه به معممین زیاده روی شده باشد [!] و بعضی اشخاص که استحقاق آن را ندارند موفق به دریافت پروانه عمامه شده باشند، لازم است در سال ۱۳۱۷ در پروانهها تجدید نظر نموده که حتیالمقدور در عده آنها تقلیل حاصل گردد.» (خشونت و فرهنگ، سازمان اسناد ملی ایران، صفحه ۲۴). .
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 375