تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1350
موضوع: انجمن جوانان مسلمان بهشهر
متن سند:
از: 2/ﻫ تاریخ:21 /2 /1350
به: 312 شماره: 1305/ﻫ
موضوع: انجمن جوانان مسلمان بهشهر
روز 23 /2 /50 مصادف با میلاد حضرت پیغمبر انجمن جوانان مسلمان بهشهر مجلس جشنی در مسجد نصیرخان ترتیب داده بودند و قرار براین بود که آقای تاجلنگرودی ضمن شرکت در مجلس جشن سخنرانی نماید و مسئولین انجمن مذکور جهت کسب اجازه به شهربانی محل مراجعه ولی مسئولین شهربانی اظهار نموده مرکز اجازه سخنرانی بوی را نداده. سپس به دستور مهدوی اشرف (شاهرودی) عدهای از جوانان عضو انجمن مذکور جهت مصاحبه تلفنی با آقای فلسفی به منظور رفع مشکل به اداره تلفن شهرستان مذکور مراجعه ولی به علت خرابی خط امکان تماس حاصل نشد و گویا شهربانی اجازه داده به جای تاج لنگرودی شیخمحمدحسین ناصحی به منبر برود و ساعت 20:30 روز مذکور آقای بنیکاظمی با ناراحتی بیش از حد پشت میکرفون رفته و برنامه جشن را اعلام نمود. سپس برنامه تنظیمی اجراء و بعد از تلاوت آیاتی چند از کلاماله مجید وسیله احمد میرزائی مدحی به مناسبت روز مذکور توسط محمدرضا ایازی رستمکلائی خوانده شد و بعد شیخمحمدحسین ناصحی روی منبر رفته و قبل از سخنرانی اظهار داشت آقای لنگرودی به واسطه بعد مسافت کسالتی پیدا نمودند و شرکت در جلسه برایش مقدور نگردیده است آنگاه با ناراحتی بسیار و لحنی زننده شروع به صحبت نموده اظهارداشت در زمان سلطنت شاهنشاهی انوشیروان عادل کشور شاهنشاهی به صورتی در بحران اقتصادی قرار گرفت که در حال سقوط و نیستی بود وی افزود نامبرده جهت رفع این مشکل کلیه مشاورین خود را به حضور طلبید تا چارهاندیشی کند در این جریان کفش دوزی که دارای زندگی محقری بود نیز به اطرفیان انوشیروان پیشنهاد نموده وی در رفع مشکل موجود به شرطی کمک خواهد نمود که فرزندش در ردیف فرزندان آنها (اطرافیان انوشیروان) در مدارس مشغول تحصیل گردد ولی اطرافیان جرئت عنوان این مطلب به شاه را نداشتند تا اینکه پیشنهاد کفشدوز وسیله بزرگمهر نخستوزیر وقت به شرف عرض رسید و انوشیروان با شنیدن درخواست کفش دوز اظهار نمود کشور در ورطه نیستی و سقوط برود ولی اجازه نخواهد داد بچه کفشدوزی در جوار فرزندان رجال مملکت قرار گیرد سپس شیخ مذکور با لحنی مخصوص و جملاتی کشیده اظهار داشت این است نظریه یک سلطان کشور شاهنشاهی. سپس ضمن حمله شدیدی به مدیران جراید به حاضرین اظهار داشته اگر خواستار حفظ ناموس و فرزندان خود هستند نگذارید این روزنامههای پوشالی که مدیران آن همه مزدوران اجانب میباشند به خانههای شما راهیابد و در صورتی که احتیاج به مطالعه دارند از مجله مکتب اسلام1 استفاده نمایند%
نظریه شنبه: شهربانی بهشهر افکار عمومی را با جلوگیری از منبر رفتن تاجلنگرودی جریحهدار نمود و همچنین باعث ایراد سخنرانی زننده شیخناصحی گردیده است.
نظریه یکشنبه: متن گزارش خبر مورد تائید میباشد. ضمناً با توجه به بخشنامه شماره 5086 /316 2 /12 /49 که نام محمدمهدی تاجلنکرودی در لیست گویندگان مذهبی که با سپردن تعهد مجاز به استفاده از منبر میباشد صلاح در این بود به منظور جلوگیری از انحراف افکار عمومی تعهدی از مشارالیه اخذ و اجازه رفتن به منبر را جهت وی صادر مینمود.
شیخ ناصحی در این ساواک دارای سابقه میباشد که قبلاً گزارش طی شماره 3908/ﻫ19 /7 /49 به بخش 316 سابق آن اداره کل ارسال گردیده است. ضمناً در صورت تصویب شیخناصحی احضار و تذکرات لازم به وی داده خواهد شد.
در ساعت 13:00 روز 29 /2 سال 50 به بخش 312 واصل گردید.
آقای محمودی 1- چگونگی از شهربانی کل کشور استعلام مراتب طی گزارشی به عرض برسد. 2- بهرهبرداری نتیجه اقدامات خواسته شود. 29 /2
توضیحات سند:
1. مجله درس هایی از مکتب اسلام: این مجله به منظور آشنا ساختن مردم ایران با مبانی دین اسلام بویژه نسل جوان با حقایق و روشنگریهای دین اسلام در قم و توسط علما حوزه علمیه قم راهاندازی شد و هدفش ضمن آگاهی دادن به مردم، مبارزه با تبلیغات ضددینی رژیم در ایران بود. ابتدا این مجله تحت نظر آقای سید کاظم شریعتمداری و با مدیریت آیتالله ناصر مکارم شیرازی و دیگر نویسندگان همچون حضرات حججالاسلام علی دوانی، سیدهادی خسروشاهی، علی حجتی کرمانی، رضا گلسرخی، جعفر سبحانی و ... اداره میشد و نقش مناسبی در تبلیغ و ترویج احکام و مبانی دینی مذهب تشیع داشت. نکته قابل توجه آن است که دستگاه امنیتی شاه نیز به نقش اسلام در آگاهی بخشی تودهها و مبارزه با کمونیزم آگاه بود و به ناچار در برخی شرایط، تضییقات موجود را کاهش میداد تا به اصطلاح از نفوذ کمونیزم در ایران جلوگیری شود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 165