صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا

تاریخ سند: 10 اسفند 1342


موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا


متن سند:

شماره: 871 /322 تاریخ: 10 /12 /1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد کیا

بعدازظهر روز چهارشنبه 9 /11 /42 جلسه هفتگی منزل سپهبد کیا تشکیل گردید و در حدود 70 نفر از طبقات مختلف از جمله میرمهدی ورزنده استاد ورزش دبیرستان نظام (بازنشسته) . سرتیپ سرخوش (بازنشسته). سرهنگ کیا افسر شاغل خدمت. جوادی. یحیی قدسی و روح‌‌الله بیدل (قضات دادگستری). و چهار نفر دیگر از قضات دادگستری. هرمزی وکیل دادگستری. روستایی بازرگان (اهل بندرعباس). تورج نگهبان کارمند اداره رادیو. اوحدی معاون شرکت فرش. پازوکی شهردار ایوانکی. ملکوتی اهل مازندران و کارمند دولت. براتی مدیر دفتر دادگاه جنحه. حیدری کارمند راه‌آهن. عباس درودیان کارمند راه‌آهن. سرمست (شاعر). یک نفر سرتیپ شاغل خدمت ارتش و یک سرتیپ بازنشسته ژاندارمری در آن شرکت کردند.
در این جلسه هر کدام از مراجعین از اینکه سپهبد کیا در این هفته از اتهامات وارده در دادگستری تبرئه و حکم برائت درباره ایشان صادر گردیده، به ایشان تبریک می‌گفتند و سپهبد کیا فوق‌العاده خوشحال بود و برخلاف هفته‌های گذشته، چند ظرف شیرینی و گلدان گل روی میزها چیده شده بود و مراجعین پذیرایی می‌شدند.
ورزنده که یک پیرمرد کهنسال است، از خدمات نظامی و اجتماعی سپهبد کیا تعریف فراوان کرد و گفت دو سال پیش که در جنت‌آباد به دیدن ایشان رفتم، شاهد بودم که اطفال دبستانی که ایشان برای کشاورزان خود تأسیس کرده‌اند، چه احساسات پرشوری به نفع ایشان کردند و اشعاری به نفع نامبرده سروده بودند که خواندند و تیمسار به هر یک از آنان مبلغ 10 ریال انعام دادند و شخصیت تیمسار جنبه ملی و بین‌المللی دارد و همگی به درستکاری و پاکدامنی ایشان ایمان دارند.
ملکوتی از اینکه تیمسار در دادگاه تبرئه شده‌اند، اظهار خوشوقتی کرد و سپهبد کیا گفت من1 از روز اول که دکتر امینی و الموتی چنین تهمتی وارد کردند، خود را تسلیم قانون کردم و دعوی یاغی‌گری و تمرد از قوانین را نکردم و مانند یک فرد عادی حاضر شدم که تحت تعقیب قرار گرفته و محاکمه شوم، تا پس از اثبات بی‌گناهی‌ام، مردم بهتر من را بشناسند والاّ اطفال دبستانی هم می‌دانستند این پرونده مسخره‌آمیز و کاملاً ساختگی و غیرواقع است و اشخاص مغرض و ناپاک، کوچکتر از آن هستند که من را که جز خدمت به شاه و وطن و مردم کاری نکرده‌ام، متهم و بدنام کنند.
درودیان ضمن بذله‌گویی‌هایی که می‌کرد گفت در زمان حکومت دکتر مصدق، آیت‌الله کاشانی که ریاست مجلس شورای ملی را عهده‌دار بود و سمت پیشوای مذهبی را نیز داشت، قصد داشت برای اولین بار به مجلس شورای ملی برود و ما چند نفر هم برای احترام به ایشان، جلو مجلس ایستاده بودیم و من یک جلد کلام‌الله مجید به آقای صمیمی که اکنون سخنگوی جنوب شهر است، تسلیم کردم که مقابل درب مجلس ایستاده و آیت‌الله کاشانی را از زیر قرآن عبور دهد؛ ولی در موقع ورود کاشانی به داخل درب مجلس شورای ملی، صمیمی خواست قرآن مزبور را از جیب خود درآورد که اشتباهاً از جیب دیگری چند برگ ورق بازی (پاسور) درآورد و دسته‌های ورق‌بازی پاشیده شد و روی عمامه آیت‌الله قرار گرفت و نزدیک بود فداییان اسلام1 به خاطر این اهانتی که اشتباهاً شده بود، ما چند نفر را از بین ببرند.
سرتیپ بازنشسته ژاندارمری ضمن مذاکره با چند نفر دیگر گفت، خوشبختانه حکم برائت تیمسار سپهبد کیا که واقعاً شریف و درستکار است، در موقع بسیار مناسبی صادر شده که اهمیت بیشتری در اذهان عمومی پیدا کرده است. زیرا حکم برائت ایشان، مقارن با حکم محکومیت ارتشبد هدایت و سرلشگر دفتری و غیره صادر شده و مردم اطمینان کرده‌اند برائت ایشان جنبه سیاسی و بر اثر سیاست خاصی نبوده2 است و صرفاً جنبه بی‌گناهی ایشان را داشته، ولیکن اگر در موقع دیگری صادر می‌گردید، مردم حمل به آن می‌کردند که سیاست کلی تغییر یافته و در نتیجه ایشان هم بنا به مقتضیات کلی تبرئه شده‌اند.
براتی گفت، به طور نسبی قضات دادگستری اکثراً طرفدار حق و عدالت هستند و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار نمی‌گیرند؛ همچنانکه در بحران قدرت دکتر امینی، رئیس دادگاه دیوان کیفری رأی به برائت تیمسار سپهبد کیا داد و اخیراً هم دادگاه دیگر ایشان را به کلی تبرئه کرد و از جمله اینکه وزیر فعلی دادگستری شدیداً با شهاب فردوس دشمنی دارد و می‌خواست از نامبرده سلب صلاحیت قضایی بنماید، ولی با وجود اینکه دادگاه انتظامی قضات را تهدید به انحلال دادگاه نمود، مع‌الوصف قضات دادگاه انتظامی حاضر نشدند به ناحق سلب صلاحیت قضایی از آقای شهاب ‌فردوس بنمایند (زیرا شهاب ‌فردوس قاضی شریف و درستکار[ی] می‌باشد)؛ ولی در دادگاه‌های نظامی، آراء صادره صرفاً حسب‌الامری صادر می‌شود و کمترین اعتنایی به قانون و عدالت نمی‌کنند.
در مورد نفیسی شهردار تهران، سرتیپ سرخوش گفت، مهندس تیزهوش شهردار ناحیه عباس‌آباد علیه وی اعلام جرم کرده و موارد سوءاستفاده‌های نامبرده را تشریح کرده است و از طرفی نفیسی هم مهندس تیزهوش را متهم کرده که عوارض سال 38 ناحیه عباس‌آباد را عمداً وصول نکرده است. چند روز پیش که محاکمه و بازپرسی مهندس تیزهوش در دیوان کیفر آغاز شد، من برای ضمانت از ایشان نزد بازپرس رفتم و بازپرس با وجود آنکه اعتراف دارد که متهم جرمی مرتکب نشده، مبلغ یک میلیون تومان برای ایشان قرار صادر کرد و بالاخره معلوم نیست واقعاً نفیسی دزد بود، یا مهندس تیزهوش.
سرمست گفت دزد بودن نفیسی که کاملاً قطعی و روشن شده و جای تردید نیست و از جمله از یک دوشیزه‌ای که کارمند شهرداری تهران بوده، ازاله بکارت کرده و سی هزار تومان از بودجه شهرداری به عنوان پاداش به وی داده که کورتاژ کند و حتی نوار ضبط صوت مربوط به اظهارات نفیسی با دوشیزه مزبور را به نظر اعلیحضرت همایونی رسانیده‌اند. دیگر در روزنامه‌ها انتقاد شدیدی از نفیسی نمی‌شود و موارد سوءاستفاده ایشان را منعکس نمی‌کنند، از این جهت که ایشان به امر مستقیم شاهنشاه به سمت شهردار تهران منصوب گردیده است؛ وگرنه در صورت آزادی مطبوعات، همه روزه میلیونها ریال دزدی‌های نفیسی در جراید نوشته می‌شد.
سپهبد کیا ضمن اشاره به بی‌عاطفگی رجال ایران گفتند، در بین طبقات پایین این کشور، عواطف و حق‌شناسی زیاد است؛ ولی متأسفانه بین رجال، وجود خارجی ندارد و رجال این کشور به خاطر احراز شغل و مقام و یا حفظ آنها، هرگونه بی‌وجدانی و بیشرفی را مرتکب می‌شوند و به محض آنکه احساس کنند شخصی دارای نبوغ و امکان ترقی دارد، با تمام قوا سعی می‌کنند او را خرد و مغلوب کنند که مبادا فرضاً موقعیت و شغل خودشان یک موقعی به دست آن شخص صاحب نبوغ بیفتد و همواره رشک و حسادت به موفقیت دیگران را دارند. البته بیگانگان هم از همین نقاط ضعف رجال سوءاستفاده می‌کنند و مقاصد خودشان را به آسانی به این مردم تحمیل می‌نمایند؛ زیرا در هیچ کشوری مترقی، کشوری که به کشور دیگر وام می‌دهد، هزاران شرایط سخت نمی‌تواند به کشور وام‌گیرنده تحمیل کند، ولی در این کشور، همه گونه تحمیلات می‌کنند و علتش فقدان صلاحیت در رجال می‌باشد که دائماً در صدد اذیت و آزار و ارعاب یکدیگر هستند و اتحاد و اتفاق در مقابل بیگانه ندارند.
روستایی گفت، همه شماها دائماً دردهای اجتماعی را تشریح می‌کنید، ولی هیچکدام علاج آن را بیان می‌نمایید و اگر انشاءالله شما نخست‌وزیر بشوید برای رفع مشکلات کنونی چه برنامه‌ای دارید و چه اقدامی خواهید کرد (سپهبد کیا گفتند، خدا نکند من چنین شغلی به دست بیاورم، والاّ از دیگران بدتر خواهم بود) و روستایی افزود، جامعه و دستگاه هر دو مقصر هستند و قدرشناس نمی‌باشند، زیرا اگر مردم واقعاً حق‌شناس بودند، لازم بود هنگامی که اجنبی‌ها اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر3 را می‌خواستند از ایران اخراج کنند، همه ایرانیها مقاومت کرده و مانع خروج اعلیحضرت فقید از کشور شوند؛ ولی متأسفانه پس از خروج ایشان هم، دائماً به معظم‌له اهانت و جسارت کردند. در حالیکه آن مرحوم واقعاً به کشورش خدمت کرد و من شاهد بودم که هنگام خروج اجباری از کشور، فقط یک مشت خاک میهن را به طور یادگار با خود بردند. از طرفی سرمایه‌داران حاضر نیستند سرمایه خودشان را در شهرهای عقب‌‌مانده و در نقاط مختلف کشور به کار بیندازند و در نتیجه پاکستانی‌ها و ژاپنی‌ها و کویتی‌ها با تشکیل شرکت سهامی، مبادرت، به ماهیگیری در دریای جنوب ایران می‌کنند و استفاده می‌برند و مردم ایران از خوردن ماهی محروم هستند و گناه این کار به گردن سرمایه‌داران ایران است و سیاست خارجی هرگز در مورد نحوه اداره کشور دیگر، از حیث داخلی دخالتی ندارد و خود ملت‌ها هستند که باید مصالح و منافع خودشان را رعایت کنند.
سرتیپ بازنشسته ژاندارمری اظهار داشت، قدرت تولید برق سد کرج 125 هزار کیلووات است، ولی فقط 25 هزار کیلو وات تولید و به تهران می‌فرستند و در نتیجه برق تهران کاملاً خراب و گران است و سد دز (محمدرضا شاه) قدرت بیش از دویست هزار کیلووات برق را دارد و عملاً تولید نمی‌کنند و چند روز پیش که شاهنشاه کارخانه پتروشیمی را در آبادان افتتاح فرمودند، فرمانفرماییان4 رئیس کارخانه پتروشیمی، ضمن گزارش خود به عرض رسانید به علت گرانی بهاء برق مصرفی، محصول این کارخانه با مشابه خارجی آن قابل مقایسه نیست. درحالیکه سد دز5 می‌تواند تولید برق را افزایش دهد و بهاء آن را به حداقل قیمت به مشتریان خود از جمله کارخانه پتروشیمی بفروشد، ولی اکنون بیش از روزانه 35 هزار کیلووات تولید نمی‌کند و اینها همه عواملی هستند که مربوط به سیاست خارجی است.
جلسه در ساعت 830 بعدازظهر خاتمه یافت.
نظر به اینکه سپهبد کیا مسئول سازمان کوک می‌باشد لذا عیناً به منظور هرگونه اقدام مقتضی به استحضار ریاست بخش 321 برسد. بخش 322

توضیحات سند:

_
1. فدائیان اسلام، نخستین گروه مبارز اسلامی بود که رهبری آن را روحانی شجاع‌، شهید حجت‌الاسلام سیدمجتبی نواب صفوی برعهده داشت‌. فدائیان اسلام، مشی مبارزه مسلحانه را برگزیده و طی دوران فعالیت خود، موفق به اعدام انقلابی چند تن از مهره‌های اصلی رژیم شاه از جمله: سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر و عبدالحسین هژیر وزیر دربار و نیز احمد کسروی شدند. سرانجام حجت الاسلام نواب صفوی به اتفاق خلیل طهماسبی‌، سیدمحمود واحدی و مظفر ذوالقدر در بیدادگاه رژیم محاکمه و در سحرگاه 27 دی ماه سال 1334 تیرباران شدند.
2. در اصل: بوده.
3. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی‌، مشهور به داداش بیک‌، در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران‌ متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه‌، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطه‌خواهی در ایران پا گرفت‌، علیه آزادیخواهان می‌جنگید. پس از واقعه‌ی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی‌، رضاخان فرمانده یکی از دسته‌های قزاق بود که تحت فرماندهی عین‌الدوله‌، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت‌. در مدتی که در قزاقخانه خدمت می‌کرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینه‌چینی دولت انگلیس‌، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سیدضیاءالدین طباطبایی‌، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت‌. درباره‌ی چگونگی روی کار آمدن رضاخان‌، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت‌. هنوز چند ماهی از عمر کابینه‌ی سیدضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سیدضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه‌ی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت‌، در کابینه‌های قوام‌السلطنه‌، مشیرالدوله و مستوفی‌الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه‌چینی هر کابینه‌ای را که روی کار می‌آمد، ساقط می‌کرد تا پست رئیس‌الوزرایی را به چنگ آورد،. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک‌الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت‌.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس‌الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستان‌ها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف‌کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علی‌اکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداری‌اش از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروب‌خواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگی‌های شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواسته‌های استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دوره‌ای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام‌زدایی، غرب‌گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و … به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده‌اش ایران را به سوی جزیره‌ی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت‌. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازه‌اش در همان سال به قاهره انتقال یافت‌. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک‌: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران‌، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188
4. عبدالعلی فرمانفرمائیان، کوچکترین فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما در سال 1311ش به دنیا آمد. تأسیس نخستین پالایشگاه نفت خصوصی ایران به عنوان پالایشگاه نفت پارس، توسط او صورت گرفت. وی در سال 1351ش، درحال اسکی، بر اثر سقوط بهمن از دنیا رفت.
5. ساخت سد دز، در سال 1338ش، توسط ایتالیایی‌ها بر روی رودخانه دز، واقع در 23 کیلومتری شمال شرقی اندیمشک آغاز و در اسفندماه سال 1341ش مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

منبع:

کتاب سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 160





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.