آغاز و بنیان یک حرکت
متن سند:
آغاز و بنیان یک حرکت
مجموعه علل و عوامل گوناگونی که در دو جلد اول و دوم از نظر گذشت، موجب شد تا مهدی هاشمی در خصوص مبانی اعتقادی، فکری و اخلاقی به نقطه نظرهایی دست یازد که در بسیاری از موارد، با مبانی و اصول مکتب تشیع مغایرت داشت.
مهدی هاشمی با استفاده از جایگاه روحانی و طلبگی خود در بین عامه مردم و همچنین با بهرهگیری از سابقه زندانی شدنش در بین نیروهای انقلابی به نشر افکار و عقاید خاص خود- که از منابع گوناگون و بعضاً ناسازگار با اصول تشیع تحصیل شده بود- پرداخت و تفکری را در بین جوانان پاک و مستعد منطقه، که به چشم یک روحانی انقلابی به او مینگریستند، بنیان نهاد که در دراز مدت به انحراف و گمراهی آنها منتهی گردید.
مهدی هاشمی در راستای نشر افکار و پیشبرد اهداف خود در منطقه قهدریجان برنامههایی را تدارک دید که از جمله آنها برگزاری جلسات گوناگون با دوستان و خویشان و جوانان منطقه بود. جلساتی که با عناوین مختلف از جمله تفسیر قرآن، شرح نهج البلاغه و ... برگزار میشد و طی آن نامبرده با قدرت بیان و نفوذ کلامی که داشت فکر و ذهن مخاطبین خود را شکل میداد.
از سویی مهدی هاشمی با توجه به محرومیت همه جانبۀ منطقه و فقر و نیازمندی اقتصادی مردم، و با بهرهگیری از موقعیت عناصر بانفوذ در درون حاکمیت وقت به انجام فعالیتهای عمرانی و رفاهی پرداخت و با جذب افکار عمومی حرکتی فرهنگی- اقتصادی، اجتماعی را در منطقه بنیان نهاد.
این حرکت به دلیل الگوگیری از حرکتها و انقلابهای چپگرا و استفاده از تجربیات و تئوریهای آنها ناسازگاریهایی را با فرهنگ عمومی مردم و آموزههای دینی آنها بروز داد و به تبع آن مقاومتهایی را از ناحیۀ نیروهای سنّتی و بعضی از روحانیون منطقه به وجود آورد، با استمرار این حرکت مقاومتهای مزبور نیز استمرار و شدت یافته و منتهی به ترور و حذف فیزیکی عناصر شاخص و مؤثر این مقاومت توسط دوستان و دست پروردههای مهدی هاشمی گردید. البته عناصری که در استمرار این حرکت قربانی شدند منحصر به عناصر فکری مؤثر در این مقاومت نبوده بلکه بعضی از افرادی که از نظر رفتاری در منطقه زیر سؤال بودند و بعضاً اشتهار به فساد داشتند نیز بدون رعایت ضوابط شرعی و قانونی هدف قرار گرفته و از سر راه برداشته شدند.
مهدی هاشمی در اعترافات خود، در خصوص جلسات دایر در قهدریجان و اطراف آن که موجب نفوذ وی در بین انقلابیون، نیروهای مذهبی، قبایل مختلف و سایر گرایشهای سیاسی، شده بود چنین سخن میگوید:
«همانگونه که قبلاً گفته شد فلسفه انتخاب قهدریجان داشتن پایگاه و پوشش بود. اهداف اصلی ما دو چیز را تشکیل میداد:
الف- برقراری و استمرار روابط با برادران مبارز در شهرستانها مانند رابطه با برادران...
ب- ساختن نیرو در کادرهای مناسب برای مبارزه هم از قهدریجان و هم از نقاطی مانند نجف آباد شهرضا و غیره که در قهدریجان نظر به پایین بودن سطح فرهنگ با بچهها فعالیتهای خود را به شرح زیر تنظیم کرده بودیم:
1- جلسات سخنرانی و تفسیر قرآن و نهج البلاغه
2- جلسات فامیلی ...
3- جلسات فرهنگی- مقاله نویسی و تحلیل سیاسی که خودم عهدهدار آن بودم»1
مهدی هاشمی در تبیین حرکتهای فکری و فرهنگی خود افزون بر جلساتی در سطح مسجد که به عنوان یک روحانی انقلابی به ترویج تفکرات خود میپرداخته است، به جلسات دیگری در سطح بزرگسالان باسواد و بیسواد، جلسات دانشآموزی و دانشجویی، جلسات کارگری و حوزوی، جلسات ری و تهران نیز اشاره میکند و مینویسد:
«در شهر قهدریجان به غیر از جلسات علنی که در سطح مسجد انجام میگرفت چند نوع جلسات تربیتی وجود داشت:
نوع اول: در مورد بزرگسالان بیسواد که حسب نظام قبائلی روستایی در قبیلههای مختلف بودند و از قدیم الایام متأسفانه دچار حالت پدرکشتگی شده بودند و تبلیغ و تربیت اسلامی بدون ایجاد یک زمینه تفاهم امکانپذیر نبود...
نوع دوم: جلسات بزرگسالان باسواد بودند که در اول امر، خود من یک جلسه آن را اداره میکردم و اکثر اعضای آن از دبیرستانها بودند.
یک جلسه دیگر نیز خود من داشتم که اعضای مسئولین حوزههای دانشآموزان بودند که هر یک از آنان بیست الی سی نفر از بچههای دبستانی را تربیت میکرد.
نوع سوم: جلسات دانشآموزی بود که علاوه بر این که مسئولینشان با خود من جلسه توجیهی داشتند بین خودشان نیز یک جلسه هماهنگی وجود داشت که نحوه جذب و پذیرش دانش آموزها را بحث میکردند...»2
توضیحات سند:
1- پرونده مهدی هاشمی، ج 1، ص 99
2- پرونده مهدی هاشمی، ج ۲، ص ۱۲ پیوست شمارۀ ۱؛ در ضمن به منظور جلوگیری از حجیم شدن کتاب از پیوست عنوان همۀ اسناد خودداری شده و صرفاً به عنوان نمونه، تصویر بعضی از آنها ضمیمه می شود.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 13