صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: فعالیت روحانیون در روزهای آخر ماه صفر (28 صفر)‌

تاریخ سند: 29 تیر 1342


موضوع: فعالیت روحانیون در روزهای آخر ماه صفر (28 صفر)‌


متن سند:

شماره: 42 /5070 /15 ب2 تاریخ:29 /4 /1342
فرستنده: ساواک خوزستان
گیرنده:‌ مدیریت کل اداره سوم
موضوع: فعالیت روحانیون در روزهای آخر ماه صفر (28 صفر)‌

ضمن تقدیم سه حلقه نوار ضبط شده از سخنرانی چند نفر از روحانیون آبادان (سبحانی1– مفتح2– دیباجی – بهشتی3)‌ که در دو روزه آخر ماه صفر در بعضی از مساجد و تکایای آبادان ایراد نموده‌اند به استحضار می‌رساند که بیشتر فعالیت روحانیون در این چند روزه اخیر بر محور انتخابات مجلس شورای ملی دور می‌زده و صراحتاً اعلام نموده‌اند که طبق دستور مراجع تقلید به منظور اعزام نمایندگان صالح می‌بایستی در امر انتخابات شرکت نمود و به خصوص در مورد انتخاب و راه یافتن هیئت پنج نفری از علماء طراز اول به مجلس پافشاری کرده و از دولت درخواست می‌کردند که این موضوع را عملی نماید. البته با پیش‌بینی و مراقبت‌هایی‌که در این خصوص معمول گردید تا این تاریخ هیچگونه اتفاق سوئی رخ نداده و عکس‌العمل سخنرانی نامبردگان در مستعمین چندان مؤثر نبوده است.
رئیس ساواک استان خوزستان ـ م. خاوری
با پایان یافتن ماه صفر خود بخود اینگونه مجالس تقلیل می‌یابد. نوارها به بخش 336 تحویل و سپس بایگانی شود.
نوارها به بخش 336 تحویل گردیده است. 13 /5 /1342

توضیحات سند:

1. آیت‌الله العظمی شیخ جعفر اقبال سبحانى: فرزند محمدحسین: در سال 1308 ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در ادبیات و ریاضى و هندسه در زادگاه خود به انجام رسانید و علوم ادبى و عربى را نزد اساتید بزرگى چون آقا میرزا محمدعلى مدرس تبریزى، صاحب فرهنگ نوبهار و ریحانه‌الادب، آموخت. در جریان غائله آذربایجان در سال 1325 به قم مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگ، حضرات آیات بروجردى، حجّت و علامه طباطبایى، گلپایگانى و مجاهد تبریزى بهره‌مند گردید. او بیش از 14 سال از جلسات درس حضرت امام خمینى (ره) کسب فیض نمود. استاد سبحانى از جمله مؤسسین مجلّه «مکتب اسلام» بود و سالیان متمادى مقالات علمى فراوانى را در آن مجلّه به چاپ رسانید. فعالیت‌هاى مبارزاتى او علیه رژیم پهلوى به آغاز نهضت حضرت امام(ره) برمى‌گردد. بنا به گزارش ساواک، در جریان تبعید امام به ترکیه به جرم تشویق علماء و مراجع قم براى انجام عکس‌العمل در مقابل عمل دولت وقت و ملاقات با آقایان حاج شیخ‌ هاشم آملى، حاج شیخ مرتضى حائرى و سید احمد زنجانى بازداشت شد و در 18 /8 /43 به زندان قزل قلعه انتقال یافت و 10 روز بعد محکومیت او به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید و از زندان آزاد شد. در بهمن ماه همان سال به جرم سخنرانى در دفاع از حضرت امام(ره) در شهرستان دزفول، به شش ماه تبعید به کاشمر محکوم گردید. تبعید وى عکس‌العمل مراجع وقت از جمله حضرت آیت‌الله سید محمد‌هادى میلانى را برانگیخت و جهت حمایت از وى به آیت‌الله سید اسدالله‌ نبوى از علماى بزرگ دزفول متوسل شد. در سال 1344 از طریق آبادان، مخفیانه به عراق سفر نمود و در سال 1346 به همراه روحانیون به اصطلاح افراطى ممنوع‌المنبر گردید. در سال 1347 به علت دعا نمودن به امام خمینى در پایان سخنرانى خود در شهرستان کنگاور، شهربانى از منبر وى جلوگیرى و روز بعد (26 /3 /1347) او را از کنگاور اخراج نمود. ساواک چنان با حساسیت مواضع وى را دنبال مى‌نمود که جمله‌اى از مقاله وى در مجلّه مکتب اسلام را که نوشته بود: «... در پرتو انتساب به رئیس مملکت همه‌گونه سوءاستفاده بنمایند»، بریده و ضمن بایگانى در پرونده، دستور مراقبت داده بود. همچنین پس از انتشار این مقاله که با عنوان «توطئه خطرناک منافقان» در شماره 114 مجله مکتب اسلام به چاپ رسیده بود، وى به ساواک احضار شد و مورد مصاحبه قرار گرفت. در پى اظهاراتى در تاریخ 23 /8 /1348 در مسجد امام حسن مجتبى (علیه‌السلام) در خرم‌آباد و اشاره به فقر شدید مردم و اینکه بعضى براى سگ‌هاى خود ماشین و راننده مخصوص دارند تا سگ‌ها را براى تفریح با ماشین به خیابان ببرند، ولى حقوق راننده، کفاف معاش وى و عیالش را نمى‌دهد، بلافاصله از سوى ساواک احضار و تهدید شد. در سال 1350 به‌اتفاق آیت‌الله مکارم شیرازى و سید على محقق داماد مؤسسه‌اى به نام جمعیت خیریه و مرکز مطالعات اسلامى و نجات نسل جوان دایر نمودند که با هماهنگى آقاى شریعتمدارى، ساواک با تأسیس آن مخالفت نمود. در سال 1351 نیز مجدداً به خاطر اظهاراتش بر منبر در خرم‌آباد، دستور احضار وى به ساواک داده شد و در سال 1353 نیز ضمن احضار به ساواک، از روش منبر وى اظهار نگرانى گردید. وى از جمله افرادى بود که در سال 1356 تلگراف تسلیت حوزه علمیه ‌قم به حضرت امام در شهادت حاج آقا مصطفى را امضا نمودند. ایشان در سال 1359 «مؤسسه تحقیقى و تعلیماتى امام صادق (ع)» را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت. آیت‌الله سبحانى در حدود 100 جلد کتاب در زمینه‌هاى فقه و اصول و فلسفه و تاریخ منتشر کرده است که تعدادى از آنها عبارتند از الهیات، کلیات فى علم الرجال، اصول الحدیث، اصول الفلسفه، نظریه‌المعرفه، فلسفه اسلامى و اصول دیالکتیک، فروغ ابدیت و سرچشمه هستى. آیت‌الله سبحانی هم‌اکنون در کسوت مرجعیت به نشر و تبلیغ معارف دینی مشغول است.
2. شهید آیت‌الله دکتر شیخ محمّد مفتح: در سال 1307 ﻫ ش در همدان متولّد شد. پس از دوره دبستان، جهت فراگیرى معارف اسلامى، به مدرسه مرحوم آخوند ملاعلى معصومى همدانى (ره) رفت. و پس از آن، در 15 سالگى به حوزه علمیه قم هجرت نمود و در آنجا به سرعت، مدارج و مراحل علمى را با استفاده از محضر حضرات امام خمینى (ره)، آیت‌الله‌ بروجردى، علامه طباطبائى و آیت‌الله‌ محقق داماد (ره) پیمود. او، در کنار حوزه، در علوم دانشگاهى نیز، موفق به اخذ بالاترین مدرک علمى گردید و به تعلیم و تدریس پرداخت و در نزدیک کردن دو قشر دانشجو و طلبه، سعى فراوان کرد.
پس از اوج‌گیرى مبارزه روحانیت و تبعید حضرت امام خمینى (ره)، به مبارزه در ابعاد مختلف آن ادامه داد که منجر به اخراج وى از آموزش و پرورش و تبعید به نقاط دورافتاده گردید. پس از تبعید، ناچار به اقامت در تهران شد و فصل دیگرى از زندگانى پر مبارزه او، آغاز گشت. او، ضمن تدریس در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در کنار استاد شهید مرتضى مطهرى، فعالیّت فرهنگى و سیاسى خوبى در مسجد جاوید آغاز نمود که منجر به بسته شدن آن مسجد، از ناحیه ساواک شد و همراه با آیت‌الله‌ خامنه‌اى، دستگیر شد و به زندان افتاد. پس از آزادى، امام جماعت مسجد قباى تهران شد و مجددا فعالیّت خویش را تداوم داد و آن مسجد، به عنوان پایگاه مهمى در پیروزى انقلاب گردید. در بحبوحه انقلاب، نماز عید فطر پرعظمت و ظلم برکن را، در سال 1357 در کنار شهید بهشتى و دیگر علما، در قیطریه تهران برگزار نمود و آن واقعه، طلیعه‌اى نوین، براى پیروزى انقلاب شد. پس از پیروزى انقلاب نیز، به عضویت شوراى انقلاب درآمد و عضو جامعه روحانیت مبارز شد و مسئولیت دانشکده الهیات را پذیرفت. ایشان، در بیست و هفتم آذر ماه 58 ـ در حالى که داشت وارد دانشکده مى‌شد ـ به دست مزدوران آمریکا، موسوم به گروه فرقان، به شهادت رسید. آثار علمى و قلمى نفیسى، از آن عالم فرزانه باقى مانده است، از جمله: حاشیه بر منظومه مرحوم حاجى سبزوارى، ترجمه تفسیر مجمع‌البیان، روش اندیشه و....
شهید آیت‌الله‌ دکترمحمّد مفتح، یاران امام به روایت اسنادساواک، تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى.
3. آیت الله دکتر احمد بهشتی: فرزند حجت‌الاسلام حاج شیخ عبدالمجید بهشتی، در سال 1314 ﻫ ش در میانده شهرستان فسا متولد شد. دروس مقدماتی را نزد پدرش فراگرفت و سپس در سال 1328 به شیراز آمد و در مدرسه آقاباباخان مشغول تحصیل علوم حوزوی شد و از محضر اساتید و علمای بزرگی همانند حضرات آیات حاج سید حسین آیت‌اللهی، سید حسن آیت‌اللهی، شیخ محمدعلی موحد، میرزا علی‌اکبر ارسنجانی، سید نورالدین حسینی، شیخ ابولحسن حدائق، شیخ بهاءالدین محلاتی، شیخ محمود شریعت زرقانی، حضرت سید حسین جهبذ و... بهره‌های بسیار برد. سال 1338 شمسی به قم وارد شد و در مدرسه دارالشفا به ادامه تحصیل پرداخت.
درس خارج فقه و اصول را در محضر امام راحل که در مسجد سلماسی برگزار می شد، ادامه داد و درس مرحوم آیت الله بروجردی نیز شرکت جست. آیت‌الله بهشتی در محضر مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی، استاد مرحوم آیت الله سلطانی طباطبایی و مرحوم آیت الله محقق داماد نیز تلمذ نمود. در سال 1339 هجری شمسی وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد.در سال 1342 به علت اینکه در دوره لیسانس شاگرد اول شده بود، بدون کنکور اجازه یافت که در دوره دکترا ادامه تحصیل دهد. که در سال 1345 فارغ التحصیل دکترای فلسفه شد.
احمد بهشتی تا سال1357 در حوزه علمیه قم به تدریس اشتغال داشت و همچنین به عنوان دبیر در دبیرستان‌های قم به تعلیم و تربیت نوجوانان می پرداخت. وی در دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی از سوی اهالی شهرستان فسا به نمایندگی مجلس انتخاب شد. از سال 1356 به طور رسمی به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت. در این چند سال، مراحل استادیاری و دانشیاری را پشت سر گذاشت و اکنون به عنوان «استاد» به کار تدریس دروس فلسفه دوره دکترا اشتغال دارد. ایشان به عنوان برگزیده سومین دوره مجلس خبرگان از طرف مردم فارس انتخاب و اکنون در مجلس خبرگان به عنوان رئیس کمسیون آئین نامه انجام وظیفه می نماید.
آیت‌الله احمد بهشتی با ورودش به جمع نویسندگان مجله مکتب اسلام، کارها و فعالیت‌های قلمی‌اش گسترش یافت و هم‌اکنون بیش از 70 جلد کتاب تألیفی و ترجمه‌ای از ایشان در موضوعات فلسفه، حقوق اسلامی، اقتصاد، ایدئولوژی، تربیت اسلامی، کودک و تربیت، خانواده، قرآن، حکومت و... منتشر گردیده است.

منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 75

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.