صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: حضور دکتر شمس‌الدین امیرعلائی و چند نفر دیگر در منزل اللهیار صالح

تاریخ سند: 15 آذر 1349


موضوع: حضور دکتر شمس‌الدین امیرعلائی و چند نفر دیگر در منزل اللهیار صالح


متن سند:

از: 20 ﻫ 2 تاریخ:15 /9 /1349
به: 312 شماره: 11480 /20 ﻫ2
موضوع: حضور دکتر شمس‌الدین امیرعلائی و چند نفر دیگر در منزل اللهیار صالح

روز 10 /9 /49 دکتر شمس‌الدین امیرعلائی. دکتر صالح برادر اللهیار صالح استادیار دانشکده حقوق. عباس محمودی به اتفاق دخترش. علی اردلان. ابوالفضل قاسمی، در منزل اللهیار صالح واقع در خیابان فخررازی حضور داشتند و در مورد بهائیها1 صحبت به میان آمد.
دکتر صالح گفت من در امریکا مرکز آنها را دیده‌ام. ساختمان مجللی دارند و در روی چند تابلو که به دیوار نصب گردیده بود مطالبی به زبان انگلیسی نوشته شده که همه آن را از شعرای ایرانی گرفته‌اند و به نام بزرگان خود قلمداد کرده‌اند.
آنگاه عباس محمودی اظهار نمود من یک ماه قبل برای بردن یک مریض به اسرائیل رفتم، ساختمان حیفا را که متعلق به بهائی‌ها است مشاهده کردم، بسیار مجلل بود. سپس ابوالفضل قاسمی در مورد کتاب پروفسور براون2 که درباره بهائی‌ها نوشته صحبت نمود و گفت او در پاریس یک کتاب قدیمی پیدا کرد و پس از مطالعه متوجه شد که حرفهای بهائی‌ها دروغ است.
[جلسه] افرادمورد بحث در ساعت 1030 خاتمه یافت.
نظریه یکشنبه. 1. شنبه مورد اعتماد است و به صحت گزارش وی می‌توان اعتماد نمود. 2. تحقیق مستقیم از افراد مورد نظر پیرامون مفاد خبر به صلاح نمی‌باشد.
نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
دایره بررسی. انگیزه این تماسها و تجمع در منزل صالح مشخص شود. 16 /9 /49 تکثیر شد. بایگانی شود.

توضیحات سند:

1. بهائیان در عصر پهلوی جایگاه مهمی در دولت و عرصه‌‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به‌ویژه اقتصادی داشتند. ارتباط خاندان پهلوی با بهایی‌ها به اواخر دوران سلطنت احمدشاه قاجار می‌رسد. زمانی که انگلیسی‌ها کودتای سوم اسفند 1299ش را طراحی می‌کردند از عامل خود اردشیر جی در تهران درخواست شناسایی صاحب ‌منصبی را نمودند که در کودتای پیش‌‌رو از او به‌عنوان فرمانده نظامی عملیات بهره ببرند.
اردشیر جی برای اجرای فرمان مستقیم به سراغ حبیب‌الله عین‌الملک ـ پدر امیرعباس هویدا ـ از بهایی‌های مشهور و خادم عباس افندی رفت و این پیشنهاد اربابان خود را با او در میان گذاشت. عین‌الملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریزر شد و ژنرال فریزر او را به دیگر انگلیسی‌ های دست‌اندرکار، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی نمود. بهره عین‌الملک از این واسطه‌گری، عنوان و منصب ژنرال کنسولی ایران در دمشق بود که پس از موفقیت کودتای سوم اسفند 1299 به دست آمد.
رضاخان با صعود به وزارت، صدارت و پادشاهی، همچنان حامی بهاییان بود. شیفتگی و تعلق فکری به این تشکیلات در نزد او به میزانی بود که اسدالله صنیعی، یکی از سران بهایی در ایران را به آجودانی ولیعهد ـ محمدرضا ـ انتخاب کرد. اسدالله صنیعی در دوران محمدرضا، چندین بار به مقام وزارت در وزارتخانه‌های دفاع و کشاورزی رسید و ضمن دزدی‌های زیاد از بودجه وزارت، کمک‌های شایانی به تشکیلات و عناصر بهایی نمود و مستقیم از بیت‌العدل فرمان می‌گرفت. محمدرضا پهلوی نیز مثل رضاخان طرفدار و حامی بهائیت بود و مناصب کلیدی را به آنان واگذار نمود.
پیشرفت بیش‌ازپیش بهائیت مرهون حمایت تمام‌قد مثلث دولت‌های انگلستان، آمریکا و اسرائیل بود و دولت پهلوی نیز در این مسیر به‌عنوان مجری اربابان خارجی عمل می‌کرد. روند رو به رشد بهائیت با حمایت مستمر حکومت پهلوی به چنان جایگاهی رسید که مقام نخست‌وزیری ایران به یکی از بهایی‌‌های شناخته‌ شده به نام امیرعباس هویدا رسید که در بالا به سوابق پدرش در معرفی رضاخان به انگلیسی‌ها اشاره شد. محمدرضا نیز برای جبران خدمت عین‌الملک به رضاخان، پسر او به نام امیرعباس هویدا را به نخست‌وزیری ایران برگزید که او به مدت سیزده سال در منصب صدارت به بهاییان و بیت‌العدل اعظم و اسرائیل خدمت کرد. در دوران نخست‌وزیری هویدا، بهائیت گسترشی اعجاب‌آور داشت. آن‌ها به‌ویژه در زمینه اقتصادی و پولی در تمام ارکان نفوذ کرده و شریان‌های اقتصادی کشور را در دست گرفته بودند.
در زمینه سیاسی نیز در کابینه هویدا هشت وزیر بهایی حضور داشت و این وزرا تمام هم ‌و غم وزارتخانه متبوعه خود را خدمت به تشکیلات بهائیت قرار داده بودند و هم‌زمان فرمان‌بردار رهبری این تشکیلات در اسرائیل و اروپا بودند. وزارت دربار در دوران پهلوی مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌ها محسوب می‌شد، چون شاه در آنجا بر جریان امور کشور نظاره‌گر بود، اما در دربار نیز بهایی‌ها نفوذ کرده و از طریق دکتر عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه و بهایی مشهور و قدرتمند ـ تمام امور جاری کشور را به نفع تشکیلات بهائیت هدایت می‌کردند. انتصاب فردی بهایی به نام پرویز ثابتی به مدیریت اداره کل سوم ساواک ـ امنیت داخلی ـ برای برخورد خشن با نیروهای اسلامی و انقلابی و سرکوب کوچک‌ترین مخالفت‌ها نیز ازجمله دیگر مأموریت این تشکیلات به‌حساب می‌آمد تا هرچه بیشتر جریان اسلامی را تضعیف نمایند.
سازمان تلویزیون ایران نیز از مراکز حساس دیگری بود که که در تصاحب تشکیلات بهائیت قرار داشت و حبیب ثابت مدیریت آن را به دست گرفته بود. در این مؤسسه، جهت‌گیری فعالیت‌ها در دست این تشکیلات ضد دین قرار گرفت تا ضمن پیگیری فعالیت‌های تبلیغی و تشکیلاتی خود از پخش برنامه‌ها علیه بهائیت جلوگیری شود و تا حد امکان در تلویزیون ملی کشور اسلامی، فعالیت دینی و اسلامی صورت نگیرد و تمرکز برنامه‌های تلویزیون، اشاعه فساد و بی‌بندوباری و سوق دادن جوانان به لاابالیگری و غرق کردن جامعه در تباهی باشد. قدرت بهاییان در دوره پهلوی بسیار بیشتر از این بود و مجال وسیع‌تری می‌طلبد. این مطالب بخش کوچکی بود ازآنچه در جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی روی می‌داد.
2. ادوارد گرانویل براون (Edward Granville Browne) در سال 1862م در گلاسترشر در جنوب انگلستان به دنیا آمد. پدرش، سِربنجامین براون، کارخانه کشتی سازی داشت. ادوارد، به‌رغم میل پدرش که تحصیل در رشته مهندسی بود، در دانشگاه کمبریج، در رشته پزشکی تحصیل کرد. شرایط اجتماعی، او را به آموختنِ زبان فارسی و ترکی و عربی سوق داد. در سال 1888م به ایران آمد و به مدت یک سال در این کشور به سیر و سفر پرداخت و پس از بازگشت، به عنوان استاد زبان فارسی در دانشگاه کمبریج به تربیت کادر مورد نیاز آن کشور در جریان استعمار نو، مشغول شد.
تأسیس انجمنی به نام «کمیته ایران» در جریان مشروطیت و ارتباط با تشکیلات بابیت و بهائیت و دیدار با میرزاحسینعلی نوری و یحیی نوری که دو شبکه‌ی بهائیت و ازلیت را اداره می‌کردند، از جمله فعالیت های او بود که در سازماندهی دوستان و عوامل انگلیس در ایران، نقش تعیین کننده داشت.
ادوارد براون که منشأ خدمات بسیاری برای انگلستان بود، در سال 1903م به عضویت فرهنگستان بریتانیا و در سال 1911م به عضویت کالج سلطنتی پزشکی پذیرفته و در سال 1922م نایب رئیس انجمن سلطنتی آسیایی شد.
وی در سال 1926م در انگلستان از دنیا رفت و در دوران رضاخان، در سال 1317ش، مجسمه‌ای از او در کتابخانه‌ی دانشسرای عالی تهران نصب و یکی از خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران نیز به نام او شد!
ادوارد براون دارای تألیفات متعددی است که تاریخ ادبی ایران در چهار جلد، یکی از مشهورترین آثار اوست.

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 504

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.