شرح حال جناب آقای دکتر منوچهر اقبال
متن سند:
نخست وزیر
شرح حال جناب آقای دکتر منوچهر اقبال
آقای دکتر اقبال روز چهارشنبه 27 رمضان 1327 مطابق با 23 شهریور 1288 و مطابق با 15 سپتامبر 199 مسیحی در خراسان متولد و پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تیرماه 135 به اروپا رهسپار شدند. کلاس پ.ث.ان را در دانشکده علوم دانشگاه مونپلیه و تحصیلات پزشکی را در دانشکده پزشکی پاریس به پایان رسانیدند پس از توفیق در امتحان سال پنجم پزشکی مدتی برای مطالعه در رشته بیماریهای عفونی صرف وقت نمودند و به دریافت گواهینامه طب مناطق گرمسیر از دانشکده پزشکی پاریس نائل آمدند سپس مدت یکسال برای تهیه پایاننامه خود نزد پرفسور لومیر استاد بیماریهای عفونی دانشکده پزشکی پاریس مشغول شدند و در ژوئیه 1933 (تیرماه 1312) پایاننامه خود را در باب (نفریتهای ازتمیک زودرس در مخملک) از تصویب هیات قضات گذرانیده به اخذ درجه دکتری در طب و مدال نقره و عنوان لورآی دانشکده پزشکی پاریس نائل گردیدند.
در مهر ماه 1312 به ایران بازگشتند و در بخش پزشکی بیمارستان لشگر 8 شرق (مشهد) به خدمت وظیفه مشغول شدند. پس از انجاه دادن خدمت زیر پرچم مشاغلیکه به عهده داشتهاند بقرار زیر است:
1- ریاست بهداری شهرداری مشهد و بخش بیماریهای عفونی بیمارستان شاه رضا (1314)
2- ریاست بخش بیماریهای عفونی بیمارستان رازی از شهریور 1315.
3- دانشیار دانشکده پزشکی در سال 1318.
4- استاد کرسی بیماریهای عفونی و رئیس بخش بیماریهای عفونی در بیمارستان پهلوی (بیمارستان پانصد تختخوابی).
5- عضو شورای عالی بنگاه پاستور ایران.
6- عضو هیات مدیره جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران1
7- عضو هیات مدیره سازمان شاهشناهی خدمات اجتماعی
8- عضو شورای عالی بهداشت.
9- عضو شورای عالی فرهنگ.
1- از دیماه 1321 تا تیرماه 1329 به ترتیب معاونت وکفالت و وزارت بهداری، وزارت پست و تلگراف، فرهنگ، راه و کشور.
11- استاندار آذربایجان 1329 (مدت چهارده ماه).
12- استاد و رئیس دانشگاه تبریز 1329
13- سناتور تهران 1332.
14- ریاست دانشگاه تهران 18 دی 1333.
15- ریاست دانشکده پزشکی 24 اردیبهشت 43.
16- وزیر دربار شاهنشاهی 12 خرداد 35.
آقای دکتر اقبال عضو پیوسته مجمع پزشکان بیمارستانهای پاریس نیز میباشند و به دریافت نشانهای زیر مفتخر شدندهاند:
1- نشان درجه اول همایون با حمایل.
2- نشان درجه اول تاج با حمایل.
3- نشان درجه اول دانش (وزارت فرهنگ)
4- نشان آذرآبادگان (ارتش)
5- نشان درجه اول تربیتبدنی
6- نشان درجه اول راز (پست و تلگرف)
ضمناً از سایر کشورها به دریافت نشانهای زیـر نائل گردیدهاند:
1- از دولت فرانسه صلیب بزرگ لژیون Grand croix de legion dHnneur
2- از دولت لبنان Grand cordon du creder Libanais
3- از دولت آلمان نشان درجه اول با حمایل Grosses verdintkreus mit Schulternb and lst Klasse
4- از دولت اسپانیا نشان درجه اول Ordre du merite civil
5- از دولت ژاپن نشان درجه اول خورشید طالع Rising Sun
6- از دولت مراکش نشان درجه اول (الرسام العلوی)
7- از دولت ایتالیا نشان Chevalier de Grande Corix
8- از پاپ اعظم نشان درجه اول Equestre Piano
9- از دولت چین ملی نشان درجه اول Ordre du Merite du Premiere Classe
1- از پادشاه عراق نشان درجه اول Royaume dIraq Ordre du Merite du
در سال 1331 به عضویت اکادمی طبی فرانسه پذیرفته شد و در سال 1335 درجه دکتری افتخاری حقوق از کالج لافایت آمریکا و در مهر سال 1338 درجه دکترای افتخاری از دانشگاههای پاریس و بردو Bordeuax Paris به ایشان اعطاء گردید. آقای دکتر اقبال در تاریخ پانزدهم فروردین 136 بنا به فرمان علیحضرت همایون شاهنشاه به نخست وزیری منصوب گردیدهاند.
توضیحات سند:
۱- جمعیت شیر و خورشید: این جمعیت رسماً از سال ۱۳۰۲ هجری شمسی تشکیل گردید به موجب عهدنامه بینالمللی ژنو در تاریخ ۱۸۶۴ میلادی، دولت ایران عضویت کمیته بینالمللی صلیب احمر را قبول کرد و بعد از آن نیز در تاریخ ۱۳۰۸ هـ.ق جمعیت شیر و خورشید ایران عضویت اتحادیه بینالمللی صلیب احمر را پذیرفت و از سال ۱۳۲۵ تحت ریاست شمس پهلوی فعالیت خود را در امور بهداشتی و تربیتی و اجتماعی آغاز کرد. چهار وظیفه اصلی شیر و خورشید سرخ ایران عبارت بود از: ١- تربیت پرستار ۲- تأسیس مراکز انتقال خون ۳- تربیت جوانان ۴- امداد عمومی در هنگام سوانح و حوادث جمعیت شیر و خورشید در کشور، ۲۹۴۰ مؤسسه مختلف خیریه و درمانی از قبیل بیمارستان و درمانگاه و زایشگاه و پرورشگاه کودکان و آموزشگاههای پرستاری را اداره میکرد. بزرگترین و مجهزترین مرکز مبارزه با سرطان کشور و بزرگترین مرکز مبارزه با سل در تهران متعلق به شیر و خورشید بود. درآمد و هزینه سالانه این مؤسسه در سال ۱۳۰۵ در حدود ۳۷۰ میلیون ریال بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمعیت شیر و خورشید به جمعیت هلال احمر تغییر نام یافت. «ایرانشهر بخش سازمانهای اجتماعی»
منبع:
کتاب
دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک صفحه 49