لژنشینى بختیار
متن سند:
لژنشینى بختیار
جاى گرفتن در هرم قدرت حکومت پهلوى ـ در تمامى سطوح ـ نیازمند حمایت پنهان و آشکار قدرتهاى بیگانه و یا وابستگى به یکى از پایگاههاى مورد حمایت آنان بود.
تشکیلات فراماسونرى، یکى از این پایگاههاى مهم استعمارى است که از روزى که به گسترش نفوذ در ایران پرداخت، همواره حمایت اعضاى درشت و کوچک خود را، وجهه همّت خویش ساخت تا آنان را، حتى علىرغم حضور ظاهرى در جبهه مخالف هم ـ مانند حزب ایران نوین و حزب مردم ـ در مناصب اصلى حکومت قرار دهد. و افرادى را که به ظاهر در صف مخالفان رژیم شاهنشاهى قرار داشتند، براى ایام سخت و دشوار، در زیر چتر حمایتى خود نگه دارد.
یکى از این افراد، دکتر شاهپور بختیار است که در بحرانىترین شرایط رژیم پهلوى، به میدان آمد تا هم پاسخگوى حس جاهطلبى خود باشد و هم لقب «تاج بخشى» را که در کودتاى ننگین 28 مرداد 32 از آن فضلاله زاهدى بود، به خود اختصاص دهد و در ضمن آن، به اعتماد و حمایت کشورهاى انگلیس و امریکا، پاسخ مناسب دهد.
دکتر شاهپور بختیار، فرزند سالار فاتح بختیارى و نوه دخترى صمصامالسلطنه، در سال 1294 ه ش در چهارمحال بختیارى به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و بخشى از متوسطه را در اصفهان گذراند. 18 ساله بود که پدرش در زندان قصر، به اتفاق عده زیادى از سران عشایر فارس و بختیارى اعدام شد.
شاپور براى ادامه تحصیل به لبنان رفت و از مدرسه فرانسوىها، در بیروت، دیپلم گرفت و پس از آن، براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت. ابتدا از دانشکده حقوق پاریس، دکتراى حقوق بینالملل گرفت و بعد از دانشگاه سوربن، دکتراى علوم سیاسى دریافت کرد. در سال 1326 به ایران آمد و در وزارت جدیدالتأسیس کار و تبلیغات، استخدام شد و پس از چندى کار در ادارات مرکزى، به ریاست اداره کل خوزستان و سپس مدیرکلى آنجا، منصوب شد.
شاپور بختیار پس از مدتى به تهران فراخوانده شد و به معاونت وزارت کار منصوب گردید که این انتصاب، تا کودتاى 28 مرداد 32 ادامه یافت.1
دکتر شاهپور بختیار که بهعنوان یکى از مؤسسین حزب ایران با اعتقاد به دمکراسى در سیاست داخلى و تأکید بر انجمنهاى ایالتى و ولایتى و تمایلات سوسیالیستى، معرفى شده است، با رکود فعالیتهاى این حزب، پس از کودتاى 28 مرداد، به نهضت مقاومت ملى پیوست.
البته حزب ایران که پس از فضاى باز سیاسى در سال 1339، تجدید سازمان کرده بود، از پیوستگان به جبهه ملى دوم و چهارم بود و اغلب کادر رهبرى جبهه ملى را افراد این حزب، از جمله شخص شاهپور بختیار، تشکیل مىداد.2
در سال 1339 براثر فشار و توصیههاى مکرر مقامات دولت امریکا، شاه با حضور چند تن از اعضاى جبهه ملى در مجلس شوراى ملى موافقت کرد که شاهپور بختیار به عنوان یکى از کاندیداهاى شهر تهران مطرح گردید.3
دکتر شاهپور بختیار که به عنوان «عنصر افراطى جبهه ملى»4 مطرح بود، با اوجگیرى انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام خمینى (ره)، در راستاى تضعیف رهبرى واحد انقلاب، به میدان آمد و در تاریخ 21 /6 /56 در جلسهاى که در منزل خود تشکیل داد، هسته اولیه شوراى جبهه ملى را بنیان نهاد.5
در نهایت، در زمانى که انقلاب اسلامى مردم مسلمان ایران، در حال نیل به پیروزى نهایى بود، در شرایطى که هیچکس، حاضر نبود، تا نخستوزیرى رژیم شاه را قبول نماید، شاپور بختیار، بنابر حس «جاهطلبى»6 که داشت، براى نجات رژیم شاهنشاهى، پیشقدم شد و نخستوزیرى را قبول کرد.
سران آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان که ایران را از دست رفته مىدیدند، در کنفرانس «گوادلوپ» همه امید خود را به بختیار بستند و ژنرال هایزر را براى حمایت از او، راهى تهران کردند و از ارتش خواستند که با تمام قدرت از بختیار حمایت کند.7
ارتشبد حسین فردوست که خود تعزیهگردان روزهاى بحرانى رژیم پهلوى است، درخصوص شاپور بختیار و نخستوزیرى او، چنین اظهار نظر مىکند:
«طبق گفته سرهنگ گراتیان یاتسویچ، اصولاً جبهه ملى را عامل آمریکا مىدانستم و لذا نخستوزیرى بختیار برایم عجیب نبود، بختیار در میان مردم جایى نداشت و پس از پذیرش نخستوزیرى، حتى جبهه ملى هم از او سلب حمایت کرد.
مىگفتند: بختیار قمارباز است و در قمار، بلوف زدن مهمترین اصل است که بختیار بلد بود.
ثابتى مىگفت: بختیار تریاکى و عرقخور است و در نخستوزیرى روزى 2 بار، ساعت 1 صبح و 5 بعدازظهر بساط برپا مىکرد... در این 37 روز نخستوزیرى بیش از بسیارى از نخستوزیران پهلوى دزدى کرد. 6 میلیون تومان هزینه سرى نخستوزیرى را به نفع خود برداشت.»
سند این بخش، گزارشى است از: تشکیل جلسه لژ فراماسونرى اصفهان که به همت دکتر شاپور بختیار، تجدید فعالیت کرده است.
از سابقه و چگونگى پیوستن شاهپور بختیار به تشکیلات فراماسونرى، اطلاع دقیقى در دست نیست ولى بعید نیست او هم مثل دیگرانى که به هنگام حضور در کشورهاى اروپایى
و... به این تشکیلات دعوت شدند، در هنگام حضور در فرانسه به لژهاى فراماسونرى پیوسته باشد.
لژ اصفهان که در این سند تاریخى، مطرح شده است، از سرى لژهاى تابع قانون اساسى اسکاتلند مىباشد که در سال 1343 در شهر اصفهان، تأسیس گردیده است.8
و اینک متن سند:
تاریخ : 2 /4 /36[56]
تشکیل جلسه فراماسونرى در اصفهان
در ساعت 18 روز پنجشنبه 16 /4 /36 جلسه لژ اصفهان با دعوت قبلى در محل لژ واقع در میدان 24 اسفند ساختمان اشراقى تشکیل جلسه داد. در این جلسه آقایان ژان مکداول، دکتر شاپور بختیار، شهابالدین شهابى معاون استاندار، علىمحمد آزما، کمال نعمتبخشى، دکتر محمد توانا، دکتر خلیل جلیلى، عبدالغفار برومند، دیباج، رحیمى و دکتر صدرى حضور داشتند. پس از تشکیل جلسه آقاى بختیار ضمن خوشآمد به حاضرین اظهار کرد چون مدتى است لژ اصفهان فعالیت نداشته و تشکیل جلسه نداده لذا مورد ایراد و اعتراض گراند لژ مرکز قرار گرفته است و اضافه کرد دستور جلسه حاضر، اول انتخاب هیئت رئیسه لژ بوده و سپس اقداماتى در جهت فعالیت بعدى باید انجام بگیرد. پس از آن انتخابات بعمل آمد و آقاى دکتر خلیلى به سمت رئیس هیئت مدیره و آقایان نعمتبخشى و دکتر توانا به ترتیب به سمت نایب رئیس انتخاب گردیدند.
پس از خاتمه انتخابات نامهاى براى آقاى شریفامامى تنظیم و قرائت گردید که در آن درخواست شده بود کسانى را از تهران تعیین و معرفى نمایند تا لژ اصفهان را افتتاح نموده و جلسه اول آن را اداره و اعضاء را راهنمایى نمایند و درخواست شد کسانى را که براى آمدن به اصفهان تعیین مىفرمایند قبلاً معرفى کنند تا براى آنها در هتل شاهعباس محل رزرو شود و نیز بلیط هواپیما تهیه و ارسال گردد. این جلسه در ساعت 19 خاتمه پذیرفت.
نظریه شنبه : اوراق دعوت را آقایان دکتر بختیار ـ دکتر صدرى و ژانمک داول امضاء نموده بودند.
نظریه یکشنبه : صحت خبر مورد تایید است.
نظریه 1 ه : به یکشنبه دستور داده شده در جریان فعالیتهاى بعدى آنها قرار گرفته و مراقب اقدامات آنان باشد. نتیجه به موقع به آن اداره کل منعکس خواهد شد.
توضیحات سند:
پینوشتها:
1. نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، باقر عاقلى، ص 102
2. ر. ک: جبهه ملى به روایت اسناد ساواک، ص 72
3. پیشین، ص 40
4. پیشین، ص 114
5. پیشین، ص 227
6. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 570
7. پیشین، ص 571
8. ر. ک: اسناد فراماسونرى در ایران، ج 2، ص 33
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 387