تاریخ سند: 22 دی 1356
بسمه تعالی و الیه المشتکی
«و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
متن سند:
بسمه تعالی و الیه المشتکی
«و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» 1022
به دنبال نشر مقالاتی در انکار پارهای از احکام ضروریه اسلام مانند (حجاب) و اهانت روزنامههای تهران به مقام شامخ روحانیت و علماء اسلام و مرجعیت شیعه که امام اروحنا فداه اهانت به آنها را اهانت به خود و به پیغمبر اسلام صلیالله علیه و اله دانست، عواطف پاک مردم ایران جریحهدار شد و طلاب عزیز و فضلاء حوزه علمیه به همراهی مسلمانان غیور در روز 18 دی به صورت دستهجمعی به منازل مراجع تقلید مراجعه نموده و به عنوان تقبیح این قبیل نوشتهها و اعمال غیراسلامی در تظاهرات آرامی شرکت نمودند.
اما متأسفانه در روز 19 دی مأمورین مسلح دولتی برخلاف هرگونه اصل اخلاقی و انسانی و برخلاف صریح اصل نهم متمم قاون اساسی به افراد بیسلاح و بیپناه حمله کردند و با تیراندازی وحشیانهای که با هیچ منطقی قابل توجیه نیست دهها نفر از طلاب جوان و مردم مسلمان کشته و عده زیادی را مجروح ساخته و آنگاه مانند فاتحین به رژه شرمآوری در جلو صحن مطهر پرداختند
این فاجعه دلخراش که در صفحات تاریخ ثبت خواهد شد و موجب تأثر و تأسف هر انسان بااحساسی است سودی جز افزودن به کینه و نفرت مردم مسلمان بر عاملین آن نخواهد داشت و مایه اندوه است که هنوز اجساد مقتولین از طلاب و مردم مسلمان را به صاحبان آنها تحویل ندادهاند و امکان ملاقات زخمیشدگان را از ما سلب کردهاند و با محاصره منازل مراجع ارتباط آنان را با حوزه علمیه و مردم قطع کردهاند
و عدهای از فضلاء و مدرسین حوزه را نیز دستگیر و تبعید نمودهاند
آیا این است مفهوم آزادی و فضای سیاسی باز؟ آیا این است مراعات اصول بینالمللی و قانون اساسی؟ آیا این است احترام به حقوق بشر؟
ما این قبیل اعمال خلاف انسانی و ضدبشری و قرون وسطایی را تقبیح نموده و محکوم میدانیم
و از خدای متعال برای بازماندگان شهداء این فاجعه شهداء راه حق و فضیلت اجر جزیل در برابر [ناخوانا] خواهانیم و حتماً خداوند متعال مسئولین این فاجعه و جنایت را مستحق کیفر خواهد فرمود.
«فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله انّ الله عزیز ذوانتقام»
2 صفر /98 1 محمد صالحی الحسنی الروحانی
توضیحات سند:
1. برابر است با: 22 دی ماه 1356
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 4 صفحه 224