صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

سِرسید احمدخان هندى

سِرسید احمدخان هندى


متن سند:

سِرسید احمدخان هندى

فرقه سازى و جلوه دادن آن به عنوان جنبش‌هاى اجتماعى، یکى از حربه‌هاى کارى بود که انگلستان در دوران تسلط خود بر بخش عظیمى از جغرافیاى جهان، براى تقویت سلطه خود از آن بهره برد. این حرکت در مناطق مختلف داراى اشکال گوناگون بود و به فراخور شرایط محیطى و آداب و رسوم و سنن مردم بومى اجرا مى‌شد.
از آن نمونه است: شیخی‌گرى، وهابى‌گرى و بابی‌گری.
راه‌اندازى چنین حرکت‌هایى نیازمند افرادى است که اولاً از میان اجتماع خود برخیزند، ثانیاً از عهده این مهم برآیند و ثالثاً در راه حفظ منافع انگلستان تلاش گسترده داشته باشند.
یکى از این افراد که در زمان سلطه‌ی انگلستان بر شبه قاره هند، مورد توجه واقع شد و به پاس خدمات خود، لقب «سِر» گرفت و به عنوان یکى از پیشگامان تجدیدنظر دینى در هند مطرح شد، «سید احمدخان هندى» بود.
او به بهانه صیانت از اسلام و جلوگیرى از تزلزل افکار مسلمانان در قبال پیشرفت اندیشه‌هاى غربى و علوم تجربى، تلاش کرد تا اسلام را مطابق با علوم جدید معرفى کند و براى تحقق این منظور، مرکزى را با کمک انگلیسی‌ها برپا کرد که به نام «کالج محمدى انگلیسى» مشهور شد. او در این کالج ـ که مسئولان آن انگلیسى بودند ـ ریاست هیأت امنا را به عهده داشت.
با انتشار نظرات و آراى او، که منکر بسیارى از مبانى و اعتقادات اصولى دین اسلام شده بود، آتش اختلاف بین علما شعله‌ور شد تا جایى که برخى به تکفیر او همت گماشتند.
تدوینگران آثار او یعنى «محمد امام‌الدین گجراتى» و «احمد بابایى مخدومى» بر روى جلد کتب او عنوان: مجتهد، رهبر امت و امام دوران را به نام او اضافه کردند و این در حالى بود که سید جمال‌الدین اسدآبادى او را «دهرى» معرفى مى‌کرد و مسلمانان او را ملحد مى‌خواندند و به همین دلیل مطرود اکثریت هم‌مذهبان خود بود.
تیتر برخى از اعتقادات «سِر سیداحمدخان هندى» که باعث این برخوردها بود، به این شرح است:
• هر تئورى علمى را قطعى و نهایى تلقى مى‌کرد.
• نبوت را اعتقادى فرعى و برگرفته از اعتقاد پیشین مى‌دانست و جبرئیل را نه به عنوان یک وجود معین و خارجى که پیام خدا را مى‌رساند، بلکه ملکه مخصوص پیامبر که مجازاً به این نام نامیده شده، معرفى مى‌کرد و درباره او مى‌گفت:
«بین خدا و رسول هیچ پیام‌رسان یا واسطه‌اى جز ملکه ویژه پیامبرى که آن را ملک مقرب یا جبرئیل در زبان شرع مى‌نامند، وجود ندارد. قلب پیامبر (ص) آینه‌اى است که نور خداوند در آن مى‌تابد و این ملکه درونى است که پیام خدا را گرفته و کلام خدا را دریافت مى‌کند.»
• معتقد بود هر موجودى ملکه مخصوص وحى را داراست.
• روح را به عنوان جسمى ظریف و ماده‌اى مستقل مى‌شناخت.
• معتقد بود جسم مرده انسان‌ها مجدداً از گور سر بر نمى‌آورد.
• بهشت و جهنم را داراى واقعیت زمانى و مکانى نمى‌دانست.
• بهشت را بالاترین رستگارى روحى مى‌دانست.
• اعتقاد به ظهور حضرت مهدى (عج) را انکار مى‌کرد.
• منکر تقلید بود و تقلید را مساوىِ تقلید از پیامبر دانسته و آن را شرکت در نبوت معرفى مى‌کرد و نادرست.
• معتقد بود که مسلمانان و شرقى‌ها نمى‌توانند بدون تسلیم شدن در برابر تکنولوژى پیشرفته و برتر غرب ادامه حیات دهند.
• حدیث را به عنوان منبع قابل اعتماد براى اجتهاد در موضوعات مذهبى انکار مى‌کرد و قرآن را به عنوان تنها منبع مى‌پذیرفت.
• معجزه را قبول نداشت.
• به قدمت ماده معتقد بود.
• خلافت را در اسلام با توجه به شکست 3ساله خلافت در صدر اسلام، بى‌ثمر مى‌دانست.
این موارد بخشى از اعتقادات سِر سید احمدخان است که براى اطلاع از تفصیل آن باید به آثار او و نقادى‌هاى صورت گرفته پیرامون آن رجوع کرد.
هرچند او مدعى بود که «قرآن کلام خدا و براى همیشه حق و سخن آخر است و هیچ دانشى توان تکذیب آن را ندارد»، ولى به سادگى بسیارى از نظرات علمى را به عنوان «سخن آخر» پذیرفت و مغلوب آن شد و مدعى شد که: «آنچه اسلام آورده امروز به شیوه تجربى و توسط علم کشف و اثبات شده است.»
او با غفلت از اینکه «کانت» از توافق دین و علم و فلسفه دست شسته و آن را بى‌فایده اعلام کرده است، کوشش کرد تا عقاید اسلامى را با کشفیات جدید علمى منطبق کند و میان معارف اسلامى و دانش‌هاى علمى غرب توافق ایجاد کند.
جهتِ حرکت سید احمدخان به طرف غرب بود و فکر و باورهاى غربى را به عنوان حقیقت مجسم پذیرفته بود و تلاش مى‌کرد تا آنها را در پرتو قرآن و حدیث روشن کند.
هدف او که به «نوکر سیاست انگلیس» شهرت یافته بود و در بین منتقدان خود به عنوان یک «وهابى» شناخته مى‌شد، به جاى دفاع از اسلام این بود که آموزش‌هاى غربى را در میان مسلمانان تعمیم دهد.1
سند زیر که درباره‌ی پیشنهاد مهدى بطحائى ـ استاندار بوشهر و معاونت پارلمانی وزارت آموزش و پرورش ـ مبنى بر ترجمه تفسیر قرآن سید احمدخان هندى می‌باشد، نشانگر هماهنگی‌های موجود در نشر این تفکر است.
جالب آنکه علت انتخاب این تفسیر براى ترجمه، نقل روایات یهود و نصارى و توأم با خرافه بودن اغلب تفاسیر منتشره، عنوان شده است.
بدیهى است، در حکومتى که مأموریت اصلى آن اسلام‌زادیى و دین‌ستیزى بود، خلل وارد کردن در اعتقادات دینى، یکى از اهداف اصلى به شمار مى‌رفت. چه بهتر که این عمل با تفسیر قرآن صورت پذیرد:

سند شماره (13)
یادداشت
درخواست کننده: آقاى بطحائى معاون وزارت آموزش و پرورش
موضوع: در گزارش تقدیمى به عرض رسانیده اغلب تفاسیر قرآن مجید که در سنوات اخیر نوشته شده نقل از روایات یهود و نصارى و توام با خرافات و بدون تحقیق و عارى از حقیقت است که نه تنها قرائت آنها جوانان را معتقد به مبانى دین نمى‌کند بلکه داراى اثرات منفى است و اضافه کرده در بین تفاسیرى که مطالعه کرده، به تفسیرى در سطح بسیار عالى برخورد کرده که اصل آن به زبان اردو و اثر سیداحمدخان هندى است که مرحوم فخر داعى گیلانى قسمتى از آن را به فارسى ترجمه کرده است که اکنون بسیار کمیاب و تقریبا نایاب است و استدعا دارد در صورتى که اراده عالى تعلق گیرد امر به ترجمه این اثر بسیار مفید [را] صادر فرمایند.
اوقاف 29 /2 /52

توضیحات سند:

1. برداشت آزاد از: تاریخ و فرهنگ معاصر، ج 1 مقاله «سِرسید احمدخان و اندیشه دینى، دکتر وحید اختر، ترجمه رسول جعفریان.

منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 243

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.