تاریخ سند: 2 اسفند 1340
موضوع : سخنرانی مذهبی شیخ عباسعلی اسلامی
متن سند:
شماره: 5655 /312
ساعت 13 روز گذشته شیخ عباسعلی اسلامی1 واعظ ضمن سخنرانی مذهبی که در مسجد جمعه با حضور عدهای در حدود 350 نفر ایراد نموده اظهار داشته.
چندی قبل مرا به اتهام این که تودهای هستم گرفتند و در زندان شهربانی حبس کردند و پروندهای برایم تشکیل دادند و در نظر داشتند که مرا تیرباران کنند.
من از مرگ نمیترسم ولی از این میترسیدم که مؤمنین بگویند اسلامی هم تودهای شده است.
و اخیراً یکی از کارمندان دانشگاه به من گفت در دانشگاه، دانشکدهای به نام دانشکده هنر باز شده و البته نه هنری که جنبه صنعت داشته باشد بلکه هنری که جنبه ساز و رقص را دارد و در شب عید مبعث که این دانشکده جشن گرفته و عکس آن جشن هم در مجله خواندنیها2 چاپ شده بود و پسران و دختران با یکدیگر به رقص مشغول بودند آن کارمند دانشگاهی به من اظهار نمود که وقتی صبح من به دانشکده مزبور رفتم دیدم هنوز آثار جرم شب گذشته در آن جا به چشم میخورد.
3
بهرهبرداری شد به اداره اقدام ارائه شود.
5 /12 /40 ملاحظه شد.
تاجپور
به پرونده شیخ عباسعلی اسلامی ضمیمه و بایگانی شود.
کامیاب 14 /12 /40
توضیحات سند:
1.
حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی: فرزند حسین در سال 1275 ش در سبزوار متولد شد.
وی پس از آموختن مقدمات و ادبیات رهسپار مشهد مقدس گردید و سطوح را در محاضر آیات بزرگ مرحوم حاج میرزا مهدی اصفهانی ، آقازاده میرزا مهدی کفایی، مرحوم آیتاللهالعظمی حسین قمی و مرحوم آیتالله میرزا مرتضی آشتیانی فرا گرفت.
سپس جهت تکمیل اندوختههای علمی خود به نجف اشرف هجرت کرد و از محضر مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و دیگران بهرهمند شد.
پس از چند سفر علمی به کشورهای مختلف به تهران آمد و از راه منبر و تأسیس 160 باب مدرسه اسلامی در سراسر ایران و ساختن کتابخانه و مسجد و ...
خدمات بسیاری به اسلام و مسلمین کرد.
وی سفرهایی نیز به کشورهای اسلامی نمود و در هند به مدرسۀالواعظین رفت که برنامههای آموزشی آن مدرسه روی او تأثیر گذاشت و در ایران مدرسۀ جامعۀ تعلیمات اسلامی را تشکیل داد.
وی با سخنرانی درباره کشف حجاب رضاخانی با آن مبارزه کرد و ضمن دفاع از حجاب اسلامی به خاطر مبارزات خستگی ناپذیرش چندین بار به زندان افتاد.
حجتالاسلام شیخ عباسعلی اسلامی در 20 فروردین 1364 دارفانی را وداع گفت.
2.
ر.ک: مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله خواندنیها، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
3.
چند روز بعد از سخنرانی حجتالاسلام شیخ عباسعلی اسلامی، در تاریخهای 7 /12 /40 و 8 /12 /40 حجتالاسلام شیخ جعفر شجونی نیز در مسجد جامع سخنرانی مینماید.
به متن سندی در این مورد توجه فرمایید.
تاریخ: 9 /12 /40 ساعت 13 روز 7 /12 /40 نامبردۀ بالا [شیخ جعفر شجونی] ضمن سخنرانی مذهبی در مسجد جامع اظهار داشته [که] حضرت علی (ع) با مفسدین مبارزه میکرد و اما حالیه که به عوض مبارزه به فساد به ثابت پاسال امتیاز داده شده که از کودکی دختران معصوم را رقاص تربیت کند و برنامههای خلاف عفت را انجام دهد.
سال گذشته در حدود هیجده هزار دستگاه تلویزیون فروخته شده و مبلغ چهل میلیون تومان پول بابت این دستگاه از مملکت خارج گردیده و آن هم وضع رادیو است که سال گذشته بعد از ایام عزاداری در اولین برنامۀ موسیقی خود، صفحهای با صدای یک زن فاحشه گذاردهاند که میگفت (می بخور و پند مقدس مشنو) یعنی به حرف این آخوندها گوش ندهید و مطلب دیگر برنامه همه روز، همه ساعت.
همین جا که در آن [جا]، آن زن فاحشه با آن مرد آن طور شوخی میکنند و هم چنین وضع برنامۀ مبارزه با مواد مخدره و کسی که لات است و مقدار کمی تریاک دارد، او را میگیرند و زندانی میکنند و عکس و تفصیلاتش را در روزنامه چاپ میکنند و آیا خودشان نمیدانند که واردکننده اصلی هروئین و تریاک چه اشخاصی هستند و وضع طوری شده که زنها پارتی مردها شدهاند؛ و در آمریکا به علت آن که کندی زن خوشگل داشت، جوانها به او رأی دادند.
ساعت 13 روز 8 /12 /40[13]، شیخ جعفر در مسجد جمعه گفته [است که] به خاطر پیمان فاسد بغداد، مشتی سید اولاد پیغمبر را بدون گناه بهدار میزنند.
حضرت علی (ع) با فساد مبارزه میکرد و زمامدارهای ما هم مبارزه میکنند.
جلسات رقص و شرابخواری تشکیل میدهند و در آن جا زنان خود را لخت کرده، با دیگران شنا میکنند و در همین مجالس پستهای حساس را به دست میآورند؛ وکیلتراشی میکنند؛ میلیونها پول به جیب میزنند.
چهارصد میلیون رشوه میگیرند، آن وقت توقع دارند در شیلات، گمرکات و شرکت واحد اختلاس نشود.
اول برای آن بالا بالاها کنار میگذارند و بعد دست به دزدی میزنند.
این شرکت واحد است ـ که جان مردم را گرفته ـ باید این شرکت جمع شود و اتوبوسرانی به دست مردم اداره شود.
آخر در کجای دنیا دولت کسب میکند؟ این دولت تمام مردم را ورشکست کرده، تا اندوختۀ اسکناس در دست اشخاص بیایمان و خدانشناس است، روزگار ما همین است.
ابراهیم خواجه نوری با کسانی که میخواهند به مکه بروند مخالفت میکند.
باید او و معاون شهرداری را کُشت و خواجه نوری که عمری از مجلس شورا و سنا و از پایین و بالا خورده، چرا با مکه مخالفت میکند و اگر مردم بروند پول خود را در پاریس خرج کنند، خوب است و یا به آن شیر و خورشید خراب شده بدهند خوب است و به بانکهای خارجی بدهند خوب است؟ به علی قسم، بانکهای خارجی دیگر جا ندارد از بس که پولها را چپاول کرده و در آنجا گذاردهاند.
از 50 سال مشروطیت جز بیدینی و بیناموسی و چپاول چه چیز دیگر عاید ما شده، نباید اجازه دهیم که این فیلمهای آمریکایی در سینماها نمایش دهند و آمریکا با این فیلمها دین ما را از دستمان گرفته است.
بهرهبرداری شد، به اداره اقدام ارائه شود.
10 /12 /40
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 1