مصاحبه با جلال آلاحمد
متن سند:
مصاحبه با جلال آلاحمد
محترماً در اجرای اوامر صادره به استحضار میرساند: نامبرده بالا بهوسیله تلفن احضار و در تاریخ ۲۱/۷/۴۴ با او مصاحبه به عمل آمد که نتیجه آن به شرح زیر به عرض میرسد.
مشارالیه از اینکه به ساواک احضار شده بود اظهار تعجب کرده و این اقدام را غیرمنتظره تلقی کرد و بدو از او راجع به مسافرتهای اخیرش به کشورهای شوروی و آمریکا و اینکه به چه ترتیب مسافرت نموده و چه اقداماتی کرده سؤالاتی شد اظهار داشت:
«مؤسسه یونسکو وابسته به سازمان ملل متحد هر چهار سال یکبار کنفرانسی به نام مردمشناسی در یکی از کشورهای جهان ترتیب میدهد که آخرین بار در سال ۴۳ مرکز آن در مسکو بود. از ایران نیز دعوت شده بود که هیئتی اعزام دارند ولی در آن زمان اداره کل هنرهای زیبای سابق به عللی که برای من روشن نیست نمایندگانی معرفی نکرد و پنج روز قبل از آغاز کار کنفرانس دعوت نامهای از دبیرکل تهیه و برگزاری مقدمات و مراسم کنگره که یک نفر روسی است بهعنوان شخص اینجانب رسید و شاید به آن جهت بود که به علت نوشتههایی که داشتم مرا مردم شناس میدانست. اینجانب عین دعوت نامه را به حضور تیمسار سرلشگر پاکروان۱ ریاست وقت ساواک ارائه و با کسب اجازه ایشان به روسیه رفتم. مدت ۱۰ روز مهمان یونسکو بودم و پس از خاتمه کار کنفرانس از طرف دولت شوروی دعوت شدم که مسافرتی به لنینگراد، تاشکند، سمرقند، باکو و برخی دیگر از شهرهای روسیه بکنم و من هم با قبول این دعوت، مدت در حدود یک ماه در آن کشور توقف داشتم.» در مورد مسافرت اخیر خود به آمریکا میگوید: «از طرف دانشگاه هاروارد دعوت شده بودم با یک هیئت فرهنگی به آمریکا رفتم و مدتی در حدود دو ماه و نیم در آن کشور بودم و در موقع رفت و برگشت مدت یک هفته در پاریس توقف داشتم.»
از نامبرده راجع به کتاب «غربزدگی» که در سال ۴۱ نوشته و مطالب آن تحریکآمیز بوده سؤال و به او یادآوری شد که در سال ۴۱ تعهد نموده که کتاب مزبور را در چاپ بعدی تصحیح کرده و مطالب تحریکآمیز و موهن آن را حذف نماید. مشارالیه اظهار داشت که اصولاً اجازه چاپ و انتشار مجدد این کتاب را به او ندادند؛ ولی حالا مرتب میشنود که کتابش پی در پی چاپ و مانند هروئین قاچاق به فروش میرود. در حالیکه او نه ناشرین را میشناسد و نه توانایی آن را دارد که با تعقیب موضوع حق خود را در زمینه چاپ و انتشار و فروش این کتاب به دست آورد.
از جلال آلاحمد سؤال شد که فعلاً چه کتبی در دست تحریر دارد در حالیکه با تعجب میگفت موردی برای طرح این سؤال آنهم در ساواک نمیبینم با اکراه جواب داد که در حال حاضر چهار جلد کتاب نوشته و آماده برای چاپ دارد که دو جلد آن داستان و دو جلد دیگر دارای مفاد و مضامینی است که مسلماً دستگاه دولت با چاپ و انتشار آن موافق نیست و هر چاپخانهای این دو جلد کتاب را چاپ کند ناچار پس از آن باید کار خود را تعطیل کند؛ زیرا دستگاههای انتظامی او را راحت نخواهند گذاشت ولی با وجود این شخصاً درصدد است که یا به دست آوردن فرصت مناسب این دو جلد کتاب را چاپ و منتشر سازد. از مشارالیه خواسته شد که دو جلد کتاب اخیر را در اختیار اینجانب بگذارد تا پس از مطالعه چنانچه موارد حادی نداشت، تسهیلاتی برای چاپ آن فراهم آورد. پاسخ داد «ازنظر اینکه نماینده ساواک و در محل سازمان امنیت چنین پیشنهادی را میکند حاضر به قبول آن نیستم ولی چنانچه به دوستی و صداقت شما اطمینان حاصل کنم این کتابها را در اختیار خواهم گذاشت؛ زیرا من بهاندازه کافی ایده به دستگاههای دولتی دادهام و میبینم امروز پیشنهادات من در نوشتههای سابقم در مملکت اجرا میشود و در حالیکه خودم کنار هستم.»
نامبرده در خاتمه این بحث و در پاسخ اینکه چگونه میتوان اطمینان او را جلب کرد، اظهار نمود که در محیطی خارج از ساواک ملاقاتی بکنیم و با شنیدن مطالب یکدیگر و آشنایی بیشتر به روحیات طرفین مسلماً آن اعتماد حاصل میشود.
نظر به اینکه وضع و روحیات نامبرده طوری بود که ادامه مصاحبه و مطرح ساختن مطالب دیگر را اقتضا نمینمود درحالیکه مشارالیه را برای ملاقات دیگری آماده ساخته بود مصاحبه با او قطع گردید.
نتیجه و استنباط
آنچه در برخورد حضوری و مصاحبه با نامبرده استنباط گردید بهطور خلاصه و کلی به شرح زیر است:
۱- مشارالیه در حال حاضر نسبت به دستگاه نظر خوبی ندارد و بهخصوص نسبت به دستگاه ساواک خوشبین نیست؛ لیکن در او استعداد فراوان برای تغییر روش و طرز تفکر وجود دارد.
۲- از اینکه طی دو سال اخیر به دو کشور بزرگ جهان آنهم بهعنوان یک دانشمند مردمشناس و دعوت رسمی مراجع فرهنگی آن دو کشور مسافرت کرده و مورد تجلیل غیرمنتظرهای قرارگرفته بر خود میبالد و برای خود به همین لحاظ شخصیت و غرور فراوانی قائل است.
۳- از اینکه کتاب غربزدگی او را بدون اطلاع و اجازه خود وی چندین بار چاپ و مخفیانه منتشر کردهاند، شدیداً ناراضی و گناه آن را متوجه دستگاه میداند که قبلاً به خود او اجازه این کار را ندادهاند.
۴- نظر به اینکه نامبرده قبلاً دارای افکار کمونیستی بوده احتمال فراوان دارد که در مسافرت اخیر به شوروی و تحت تأثیر میهماننوازی و تجلیل بیش از حد مقامات آن کشور مجدداً تمایلاتی به نفع کشور مزبور یافته و بعید نیست یکی از کتابهای آماده برای چاپ او رهآورد وی از کشور شوراها و در جهت تبلیغ به نفع آن باشد.
۵- مشارالیه در مسافرت اخیر خود به آمریکا در کنگره سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا شرکت و به آنها قول داده که پس از مراجعت به ایران افکار و خواستهها و نیز عظمت کنگره ایشان را در قالب داستان بهطوریکه ظاهراً ازنظر دستگاههای امنیتی ایران پوشیده باشد، به سمع مردم خواهد رسانید و بعید نیست کتاب دوم او حاوی همین مطالب باشد و شاید هم دو جلد کتابی که مدعی است بهصورت داستان تهیه شده در همین زمینه باشد.
۶- همانطوری که در ماده۱ به عرض رسید در حال حاضر جلال آلاحمد آمادگی فراوانی دارد که افکار و افعالش در جهت فعالیت به نفع دستگاه سوق داده شود؛ منتها این عمل باید تدریجی و حساب شده انجام گیرد.
نظریه و پیشنهاد
با عرض مراتب بالا و اینکه شخص موردنظر فردی است جاه طلب و این امر میتواند نقطه ضعفی برای او در زمینه جلب به سوی ساواک باشد، به نظر اینجانب مفید خواهد بود. چنانچه به نحو شایستهای در این زمینه اقدام و تدریجاً اعتماد و اطمینان او جلب و حتی الامکان سعی شود قبل از اینکه مشارالیه مبادرت به چاپ و انتشار کتابهای اخیر خود بکند به طریقی کتابها از او اخذ و مورد مطالعه قرار گیرد و چنانچه مطلب حاد و مضرهای داشت به طریق شایسته و مسالمت آمیزی حذف و سپس حتی در زمینه چاپ کتابها برای وی تسهیلاتی فراهم آید و همین تسهیلات یکی از راههای نفوذ در او قرار گیرد. لذا در صورت تصویب این نظریه پیشنهاد مینماید که چنانچه اجازه میفرمایند، خود اینجانب و یا هر فرد دیگری که صلاح است با مشارالیه در خارج از محیط ساواک حتی منزل سوژه با او در تماس بوده و تدریجاً نظر او را جلب و به همکاری وادار نماید و به موازات آن از طریق ساواک تهران و سایر مراجع نسبت به پیدایش عاملین چاپ و توزیع کتاب غربزدگی اقدام شود. موکول به اوامر عالی است.
طبقه بندی این اسناد از سری به خیلی محرمانه تبدیل گردیده است. فعلاً بایگانی شود. مذاکره شود. ۲۶/۷
شرفیابی حاصل شد. ضمن صدور دستور مقرر، فرمودند که اینجانب با این شخص تماس حاصل و ملاقات نمایم. ۲۶/۷/۴۴
توضیحات سند:
۱- حسن پاکروان: در سال ۱۲۹۰ در تهران به دنیا آمد. پدر او فتحالله پاکروان از دولتمردان رضاخانی بود که در زمان فاجعه قتل عام مسجد گوهرشاد استانداری خراسان را به عهده داشت. حسن پاکروان تحصیلات نظامی خود را در دانشکدههای «پواتیه» و «فونتن به لو» فرانسه به پایان رسانید و در سال ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و مدتها بهعنوان مربی دانشکده افسری اشتغال داشت. در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۲۲ افسر ستاد ارتش و در سالهای ۱۳۲۳ - ۱۳۲۴ فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب بود. پاکروان در سالهای ۱۳۲۵-۱۳۲۷ افسر رکن دوم ستاد ارتش گردید و در سالهای ۱۳۲۸-۱۳۲۹ بهعنوان وابسته نظامی به پاکستان رفت. پس از بازگشت به ایران مدتی ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و مجدداً در سالهای ۱۳۳۴-۱۳۳۳ بهعنوان وابسته نظامی به هند رفت. با تأسیس ساواک در اسفند ۱۳۳۵ پاکروان معاون ساواک گردید و در اسفند ۱۳۳۹ با برکناری سپهبد تیمور بختیار به ریاست ساواک رسید. درباره دوران ریاست پاکروان بر ساواک ارتشبد فردوست در خاطرات خود سخن گفته است. سرلشکر حسن پاکروان تا سال ۱۳۴۳ ریاست ساواک را بر عهده داشت و سپس جای خود را به نصیری داد و بهعنوان وزیر اطلاعات وارد نخستین کابینه هویدا شد (۱۳۴۳-۱۳۴۵). پاکروان از شهریور ۱۳۴۵ تا مهر ۱۳۴۸ سفیر ایران در پاکستان بود و در این تاریخ بهعنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و تا آبان ۱۳۵۲ در پاریس مستقر بود. در بازگشت به ایران، از سال ۱۳۵۲ توسط ارتشبد فردوست در بازرسی شاهنشاهی به کار گرفته شد و در مهرماه ۱۳۵۶ بهعنوان مشاور و سرپرست امور مالی وزارت دربار منصوب گردید. سرلشکر حسن پاکروان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر و در تاریخ ۲۲/۱/۵۸ به همراه جمعی از بلندپایگان رژیم پهلوی به اعدام محکوم شد. از کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد ۲، صص ۴۴۸ و ۴۴۹.
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 58