تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1350
موضوع: انتخابات اعضاء شورای مرکزی حزب ایران نوین
متن سند:
از : 20 ه 4
به : 321 شماره: 20993 /20 ه 4
در یکی از حوزه های قرائت رأی از 60 رأی خوانده شده ناصرزاده رئیس
دبیرخانه حزب فقط یک رأی داشت دو نفر از کارمندان دبیرخانه که از ایادی
ناصرزاده هستند بنام کیهانیان و تفویضی در دور اول انتخابات به دستور
ناصرزاده جلوی اسم وی را
در تمام اوراق رأی علامت
می گذاشتند و رأی اضافی به
وی می دادند و هر گاه که از
کار خود دست می کشیدند
آنها را مجبور می کرد که به
کار خود ادامه بدهند این بود
که ناصرزاده حداکثر رأی را
آورد و نفر اول شد.
در دور
اول انتخابات یک لیست
ائتلافی بین شادمان،
کارگران، اصناف انجمن شهر
و فرهنگیان در لیستهای
مختلف تهیه شد.
آن هم به
صورت ناقص عجیب اینکه
در هیچ یک از این لیست ها
نام ناصرزاده نبود ولی بعدا با دوندگی تفویضی نامش در صورت ها آمد تفویضی
می گفت اگر موفقیت می خواهید باید نام ناصرزاده را بیاورید و در دور دوم نان
فراوان و متقابل به گروهها قرض داده شد انتخابات از جنبه دموکراتیک خود
خارج گردید.
ناصرزاده عواملی را از خارج و داخل مأمور کرد.
به یک نفر از
عنوان فرهنگی خود به نام خانم ایران نژاد کارت قلابی عضو کنگره داد.
به صدها
نفر که عضو کنگره نبودند ناگهان اوراق رأی داده شد.
لیست ها سیاه شد تفویضی
برای اینکه برای ناصرزاده بیشتر بتواند تبلیغ کند به میهمانی ها رفت و وضع به
این صورت درآمد.
شایع است که شاهنده از نظر سیاست حزبی موردنظر بوده
است رادفر نفر پنجم به کمک ناصرزاده و با عوامل خود از نمایندگان سپاهیان
انقلاب شهرستانها کمک گرفته است.
حمید اسعد رزم آراء نفر ردیف 8 آوینی که
فعالیت حزبی ندارد و شاید از نظر احتیاجی که در آینده از نظر رأی کارگران
راه آهن در انتخابات مجلس شورای ملی به وی دارند موردنظر بوده است
سعادت فراز اصناف، سلیمان انوشیروانی1 چون روزنامه نگار بود ـ فضل اللّه
صمدزاده موردنظر دکتر سعید، خانم مهرانگیز حجازی مورد توجه شدید
مهندس بلوری بوده و فقط 9
ماه از عضویت وی گذشته
است.
سرتیپی به دستور
خانم وزیر آموزش و
پرورش مخصوصا آن ناهار
را داد که رأی جمع آوری
کند.
تا ردیف 30 شاید فقط
چهار یا پنج نفر به حق رأی
آورده اند و عجب این است
که افرادی چون حسن
فرزانه، غلامرضا نیک پی،
عبدالمجید معینی، رضا
علوم و هوشنگ شریفی آن
قدر سقوط کنند که در
رده های بسیار پائین قرار
گیرند از این چند نفر رضا
علوی و حسن فرزانه به خاطر این که مغزی متفکر دارند مورد حسادت
ناصرزاده واقع شده و سقوط کرده اند.
خانم طلعت بلوری با فعالیت برادرش
سناتور بلوری نفر 44 شد ولی اسداللّه رکنی2 که مورد احترام تمام اعضاء حزب
است اصلاً در لیست نیامد چون مورد بغض ناصرزاده و سرتیپی است و به جای او
خانم بیگدلی که کمترین محبوبیت ندارند و از طرف دکتر شادمان حمایت
می شوند برنده شدند.
در انتخابات اعضاء شورای مرکزی هرج و مرج و بند و
بست به قدری بود که عده کثیری از افراد عادی و بی صلاحیت و فاقد فعالیت
حزبی به عضویت شورای مرکزی در آمدند و در عوض عده ای از مغزهای متفکر
حزب که در کمیسیونهای مطالعاتی و تخصصی مدت 7 سال است فعالیت دارند و
اغلب اساتید دانشگاه هستند کنار گذاشته شدند این عده عبارتند از دکتر منوچهر
مؤتمنی طباطبائی استاد دانشکده حقوق دکتر محمدعلی احمدی رئیس مدرسه
عالی بازرگانی، دکتر محمدعلی طویسی، زین العابدین برهانی، دکتر عباس
معتمدی، دکتر احمد رفیعی1، دکتر جلال الدین صادقی2، دکتر بنکدارپور3
وعده دیگری که هم صلاحیت داشتند و هم افکار روشنی دارند.
عجیب این است
که حزب پاسخ این افراد را
چه خواهد داد و آیا این
روش می تواند جاذب
اندیشه های خلاق و
صاحبان طرح و برنامه باشد
یا دافع آن در این مورد باید
یادآور شد که ناصرزاده
رئیس دبیرخانه حزب یکی
از عوامل بزرگ دفع
اندیشه های سازنده حزب
است علتش هم این است که
او را به دفتر پژوهشهای
تئوریک حزب راه ندارند.
چون اعضاء این دفتر همه
افرادی متفکر و دانشمند
هستند.
آیا این عجیب نیست
که در این انتخابات افرادی که دارای قدرت و مبانی تشکیلاتی هستند عضویت
نداشته باشند و افراد بی مایه ای جای آنها را بگیرند.
بدیهی است امثال ناصرزاده
عوامل مطیعی را می خواهند تا در انتخابات هیئت اجرائی موفق شوند زیرا افراد
روشنفکر و متفکر کسانی نیستند که زیربار افراد نالایق روند قدر مسلم این است
که ناصرزاده برای اول شدن خود بسیاری از تحمیل های ناروا پذیرا شده و او
بوده است که در رأس این وضع قرار داشته است.
برای تجدید حیات حزب لازم
است یکبار دیگر مرکز حزب یعنی دبیرخانه مورد تجدیدنظر قرار گیرد و در رأس
آن فردی باشد که سرش به کار خود سرگرم باشد و از پست تراشی و باندبازی
موذی گری دست اندازی به حدود و وظایف دیگران.
مونوپول کار کردن کارها و
صاحب همه پست ها شدن در حزب برکنار شود.
سلسله مراتب و حدود وظایف
و امتیازات را به شناسد نه اینکه به لانسه کردن افراد بی مایه و دوستی های
خصوصی به پردازد.
نظریه شنبه ـ روی هم رفته این انتخابات تبانی بوده و بین عده ای افراد غیرمطلع
حزبی به منظور عقب راندن تیپ ها فعال و تحصیل کرده و صاحب نظر.
نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش خبری و نظریه شنبه صحیح است.
انجمن
نظریه چهارشنبه ـ نظریه یکشنبه تائید می گردد.
ارشاد
توضیحات سند:
1ـ سلیمان انوشیروانی فرزند
قادر سال 1291 در سقز به دنیا
آمد.
وی تحصیلات خود را تا
لیسانس حقوق ادامه داد.
در
خلاصه سوابق وی می خوانیم :
مدیر و صاحب امتیاز روزنامه
سحر، وکیل دادگستری، نماینده
مجلس شورای ملی، عضو حزب
مردم و حزب ایران نوین و
رستاخیز، عضو باشگاه ورزشی
شاهنشاهی و عضو جمعیت
فراماسونری.
(اسناد ساواک)
2ـ اسداللّه رکنی فرزند نصراللّه
سال 1295 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا
لیسانسیه دانشسرای عالی رشته
فلسفه و علوم تربیتی ادامه داد.
در خلاصه سوابق او می خوانیم :
دبیر و رئیس اداره فرهنگ
گرمسار، شمیرانات، حومه
تهران و نواحی فرهنگی 6، 7، 8
تهران، رئیس اداره حفاظت ابنیه
تهران، مدیر عامل شرکت
تعاونی فرهنگیان تهران،
بازرسی فنی و تعلیماتی در
اداره بازرسی، بازرس
وزارتی، رئیس اداره کل
تعلیمات متوسطه، مدیر کل
تعلیمات متوسطه، مدیر کل
اداره آموزش و پرورش استان
مرکز، مدیر کل ساختمان
آموزش و پرورش، عضو
کمیسیون فنی امتحانات، عضو
کمیسیون انتصابات، عضو هیئت
پیگیری بر نظارت آموزش و
پرورش و رئیس کمیسیون طرح
و برنامه ریزی آموزش و
پرورش و عضو انجمن دوستان،
عضو باشگاه مهرگان، عضو
باشگاه آریامهر، عضو مؤسس و
مسئول حوزه 64 و رئیس کمیته
بخش 2 حزبی و مسئول آموزش
حزبی حزب ایران نوین، عضو
حزب رستاخیز، و عضو لژ
فراماسونری مزدا با سمتهای
(دربان، خطیب، خوانسالار، و
رئیس تشریفات) و لژهای
مولوی و گوته و در سال 1354
داوطلب نمایندگی مجلس
شورای ملی بوده است.
(اسناد
ساواک)
1ـ احمد رفیعی فرزند علی اکبر
سال 1301 در رفسنجان متولد
شد.
وی تحصیلات خود را تا
دکترای علوم اقتصادی ادامه
داد.
در خلاصه سوابق او
می خوانیم : بهائی، مشاور
شورای عالی اقتصاد، بازرس
دولت وقت در بانک رهنی،
عضو هیئت مدیره بانک رهنی،
استاد دانشگاه و رئیس دفتر
دانشگاه پهلوی، عضو جمعیت
شیر و خورشید، نماینده دوره
22 مجلس شورای ملی، نایب
رئیس هیأت مدیره بنیاد آرشام،
مدیر عامل شرکت ایران فایل،
عضو هیئت مدیره سیمان ری
وابسته به سازمان گسترش
نوسازی صنایع ایران، عضو
کمیسیون امور مالی حزب ایران
نوین، مؤسس و رئیس هیئت
مدیره شرکت تعاونی پسته
رفسنجان، عضو سازمان کوک،
عضو باشگاه ورزشی
شاهنشاهی، استاد ارجمند لژ
کاوه، جمعیت جهانی
فراماسونری و عضو لژهای
ژاندارک، زرتشت، کرمان و...
فراماسونری بوده است.
(اسناد
ساواک)
2ـ جلال الدین صادقی فرزند
ابوالحسن سال 1305 در تبریز
متولد شد.
وی تحصیلات خود
را تا دکترای علوم اداری ادامه
داد.
در خلاصه سوابق او
می خوانیم : سرپرست و
کارشناسی شورای طرحها
بررسیهای وزارت آبادانی
و مسکن، رئیس دفتر مطالعات و
برنامه ها و سرپرست دفتر بودجه
و تشکیلات، مدیر کل دفتر
بودجه، مدیر کل بودجه و
برنامه ها، عضو هیئت مدیره
بانک رهنی و با حفظ سمت
رئیس دادگاه بدوی، بازرس
قانونی دولت در شرکت سهامی
تأسیسات ساختمان، عضو
کمیسیون پرداخت وام کارمندان
و کارکنان و عضو تشکیلات
فراماسونری و عضو باشگاه
دوستداران فرهنگ فرانسه و
عضو حزب ایران نوین بوده
است.
(اسناد ساواک)
3ـ علی محمد بنکدارپور فرزند
محمد سال 1308 در اصفهان
متولد شد.
وی تحصیلات خود
را تا دکترای علوم اقتصادی و
بازرگانی از دانشگاه توشاتل
سوئیس ادامه داد.
در سوابق او
می خوانیم : عضو اتاق بازرگانی
تهران، عضو اتاق بازرگانی و
صنایع و معاون ایران، عضو
شورای انقلاب اداری، انجمن
بهداری تهران، مدیر مسئول و
عضو مؤسس مدرسه عالی
ادبیات و زبانهای خارجی،
عضو هیئت اسناد مدرسه عالی
بازرگانی، عضو هیئت امناء
مدرسه عالی بازرگانی رشت،
خزانه دار اتاق بازرگانی و
صنایع و معادن ایران، عضو
هیئت مدیره بانک پارس،
خزانه دار بنیاد فرهنگی رضا
پهلوی، عضو هیئت امناء و
خزانه دار مؤسسات آموزش
فرح، عضو هیئت امناء مدرسه
عالی حسابداری.
علی محمد
بنکدارپور در حزب ایران نوین
عضویت داشته و مدتی نیز دبیر
سازمان صاحبان صنایع و معادن
و بازرگانان حزب ایران نوین
بوده است.
(اسناد ساواک)
منبع:
کتاب
حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک - جلد 4 صفحه 124