تاریخ سند: 20 مهر 1357
تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
متن سند:
سند شماره (106)
به: تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت مازندران تاریخ وقوع: 20 /7 /57
از: شهربانى استان مازندران (اطلاعات) تاریخ: 20 /7 /57
شماره: 726
اطلاع واصله حاکیست چهار نفر از زندانیان ضدامنیتى ندامتگاه شهربانى استان مازندران (سارى) به اسامى 1ـ جمشید سپهرى فرزند حسن 2ـ حسن اسدالهى شاهبابلى1 فرزند رجبعلى 3ـ سیدجواد هاشمى حیدرى2 فرزند مرتضى 4ـ سیدقاسم منافى3 فرزند سیدحسین به تدریج از روز 18 /7 /1357 تا 20 /7 /1357 مبادرت به اعتصاب غذا نموده و انگیزه آن را اعتراض به اتفاقات اخیر کشور و وقایع آمل و بابل اعلام نمودهاند. مراقبتهاى پزشکى لازم به عمل آمده است.4
ارزیابى خبر: صحت دارد.
نظریه:
آقاى عطائى 24 /7 /57 به موقع به مرکز منعکس گردیده است.(5) 24 /7 /57
توضیحات سند:
1. حسن اسدالهى شاه بابلى فرزند رجبعلى در سال 1332 در بابل به دنیا آمد. براساس گزارش ساواک مازندران: «وى در سال 54 دانشجوى رشته الهیات دانشگاه فردوسى مشهد بود و متعاقب کشف یک شاخه از عناصر خرابکار متشکل از تعدادى از دانشجویان دانشگاه مذکور در تحقیقات از عناصر بازداشت شده شاخه مذکور مشخص گردید که نامبرده بالا گهگاه اعلامیههاى مربوط به گروه چریکهاى فدائى خلق را در اختیار یکى از اعضاء این شاخه قرار مىداد به همین منظور در 24 /6 /54 بازداشت شد و به پنج سال حبس جنائى درجه 1 محکوم شد ودر تاریخ 3 /8 /57 به فرمان شاه به مناسبت یکصدمین سالگرد زادروز رضاشاه بقیه کیفر حبس نامبرده مورد عفو قرار گرفته و از زندان آزاد شد.»
اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
2. سیدجواد هاشمى حیدرى فرزند سیدمرتضى شغل نقاش ساختمان در سال 1333 در بابل به دنیا آمد. براساس گزارش ساواک مازندران: «در ساعت 2400 روز 5 /9 /56 چهار نفر ناشناس به دانشسراى راهنمائى تحصیلى بابل وارد که سرایدار دانشسراى مذکور از ورود آنان به محوطه دانشسرا به اطلاع مىگردد و به اتفاق فرزند خود دونفر از چهارنفر افراد ناشناس به نامهاى سیدجواد هاشمى حیدرى نامبرده بالا و سیدقاسم منافى را دستگیر مىنماید و نامبردگان به منظور رهائى با چاقو مستخدم را مضروب نموده لکن سرایدار مقاومت و آنان را به شهربانى بابل تحویل مىدهد صبح روز بعد (6 /9 /56) مسئولین دانشسراى مذکور متوجه مىشوند تعداد 15 نسخه اعلامیه مضره در محوطه دانشسرا توزیع گردیده ظاهرا به نظر مىرسد که این عمل وسیله نامبردگان انجام گرفته باشد به همین مناسبت به این سازمان تحویل و به موجب قرار تأمین مورخه 8 /9 /56 بازپرسى شعبه دو دادسراى دادگاه عادى سارى بازداشت و قرار صادره به رؤیت متهم رسیده است نسبت به آن اعتراضى ننموده است.
در تحقیقاتى که پیرامون تهیه و توزیع اعلامیه مضره در دانشسراى راهنمائى تحصیلى بابل از متهم فوقالذکر به عمل آمده اظهار داشته حدود یک ماه قبل در منزل قاسم منافى واقع در حیدرکلا منزل استیجارى مشغول خواندن روزنامه بودیم که مشاهده کردیم سه نفر دانشجوى دانشگاه تهران در محوطه دانشگاه کشته شدهاند در آن موقع ما دو نفر احساساتى شدیم ضمناً گفتههاى رادیو نیز ما را در این مورد بیشتر تحریک کرد سپس دو نفرى تصمیم گرفتیم که شبانه در دانشسراى راهنمائى تحصیلى بابل به دلیل این که ورود به آنجا آسانتر است اعلامیه پخش کنیم پس از این موضوع دو یا سه شب بعد در منزل قاسم منافى اقدام به تهیه اعلامیه کردیم البته کاغذ و کاربن آن را از شاهى خریدارى نمودیم وحدود 30 برگ اعلامیه تهیه کردیم و هر بار به صورت کپى 5 نسخه تهیه مىشد و چون در نظر داشتیم که اعلامیه را در اوائل آذرماه توزیع کنیم اعلامیهها را در منزل منافى نگهدارى کردیم و سپس اعلامیههاى تهیه شده را ساعت 2330 مورخه 5 /9 /56 باهم از منزل قاسم منافى بیرون آوردیم سپس به صورت پیاده به طرف دانشسراى راهنمائى تحصیلى رفتیم ابتدا ملاحظه کردیم که چراغ اطاق سرایدار دانشسرا روشن است و صداى شخصى از داخل اطاق شنیدیم در نتیجه تصمیم گرفتیم که مراجعت نمائیم و یکساعت دیگر برگردیم بعد به کوچههاى اطراف دانشسرا براى گذراندن وقت رفتیم بعد از یک ساعت برگشته ولى دوباره مشاهده کردیم که چراغ روشن است چند دقیقه مکث کردیم و صدائى به گوش نمىرسد سپس از پشت ساختمان نیمه تمام که پشت دانشسرا واقع شده وارد محوطه دانشسرا شدیم و مشاهده کردیم که درب یکى از کلاسها باز است وارد کلاس شدیم و حدود 7ـ 8 اعلامیه داخل جا میزها گذاشتیم و بقیه اعلامیهها را آوردیم داخل تالار نیمه تمام دانشسرا توزیع کردیم و در این لحظه صداى داد و فریاد به گوشمان رسید سپس من که پشت سر دوستم بودم او را صدا کردم و گفتم فرار کن که صدا مىآید و خودم به طرف دیوار دویدم که در این لحظه دوستم صدا مىزد جواد بیا کمکم کن و موقعى که من برگشتم مشاهده کردم که سه زن و دو مرد با چوب و مصالح ساختمانى که آنجا بود به او حمله کرده سپس من جلو رفته و سعى کردم که او را از دست آنها در بیاورم در همین گیرودار یک مرد دیگر که لباس خواب به تن داشت به میان آمد و او نیز شروع بزدن ما کرد در همین گیرودار بعد از حدود 15 دقیقه دو نفر پلیس گشتى سررسیدند و ما را به شهربانى بردند.
نظریه: باتوجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعترافات صریح متهم در مورد تهیه و توزیع اعلامیه و گوش دادن به رادیوهاى بیگانه و مطالعه کتب مضره چنین به نظر مىرسد که نامبرده متعصب مذهبى و مخالف بوده و بدینوسیله مىخواسته افکار دانشجویان و دانشآموزان را منحرف نماید و اقدام علیه امنیت کشور از ناحیه وى و دوستش سیدقاسم منافى محرز و مسلم مىباشد. علیهذا اینک که پرونده امر تکمیل گردیده در صورت تصویب جهت سیر مراحل قانونى به دادسراى دادگاه عادى سارى احاله گردد.
در تاریخ 21 /8 /57 قرار منع پیگرد وى صادر شد. و بعد از پیروزى انقلاب مشارالیه هوادار سازمان فدائیان خلق اکثریت بوده و فعالیتى از قبیل پخش اعلامیه و نشریه، شعارنویسى، بحثهاى خیابانى، عضو حوزه، ایجاد نمایشگاه عکس، کتاب در سارى و... داشته است. خواهر نامبرده نیز از هواداران سازمان فدائیان خلق اکثریت بود و به نفع سازمان فوق فعالیت و در سال 62 با یکى از اعضاء فعال گروهک اکثریت ازدواج نمود. اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
3. سیدقاسم منافى فرزند سیدحسین در سال 1333 در روستاى پائین کلادشت بابل به دنیا آمد براساس گزارش ساواک مازندران: «نامبرده کارگر پیمانى اداره برق و دانشاموز بود و شعرى از خسرو روزبه داشته که مىخواسته سرکلاس بخواند لذا دبیر مربوطه از خواندن شعر جلوگیرى و هفته بعد به علت نزاعى که بین یاد شده با دبیر مربوطه بر سر خواندن انشاء به وقوع مىپیوندد شعر خسرو روزبه به شهربانى ارسال و نتیجتا مشارالیه بازداشت و به سازمان اطلاعات و امنیت سارى هدایت و در تاریخ 8 /10 /1350 با اخذ قرار تأمین مقتضى از دادسراى دادگاه عادى نظامى شماره 21 سارى بازداشت مىگردد. و در تاریخ 1 /12 /1350 قرار منع پیگرد صادر و قطعیت آن اعلام گردیده است. همچنین در ساعت 2400 روز 5 /9 /56 چهارنفر ناشناس به دانشسراى راهنمائى تحصیلى بابل رفته که سرایدار دانشسراى مذکور از ورود آنان به محوطه دانشسرا متوجه و به اتفاق فرزند خود دو نفر از چهار نفر افراد ناشناس را به نامهاى سیدقاسم منافى نامبرده بالا و جواد هاشمى حیدرى فرزند مرتضى دستگیر مىنماید و نامبردگان به منظور رهائى با چاقو مستخدم را مضروب نموده لکن سرایدار مقاومت و آنان را به شهربانى بابل تحویل مىدهد صبح روز بعد (6 /9 /56) مسئولین دانشسراى مذکور متوجه مىشوند تعداد 15 نسخه اعلامیه مضره در محوطه دانشسرا توزیع گردید ظاهراً به نظر مىرسد که این عمل وسیله نامبردگان انجام گرفته باشد به همین مناسبت به این سازمان تحویل و به موجب قرار تأمین مورخه 8 /9 /56 بازپرسى شعبه دو دادسراى دادگاه عادى سارى بازداشت و قرار صادره به رؤیت متهم رسیده نسبت به آن اعتراضى ننموده است. در تحقیقاتى که پیرامون تهیه و توزیع اعلامیه مضره در دانشسراى راهنمائى تحصیلى بابل از متهم فوقالذکر به عمل آمده اظهار داشته حدود یک ماه قبل من و جواد هاشمى که هم محله ما مىباشد و فعلاً کارگر نقاش ساختمان است و قبلاً با هم کتاب مطالعه مىکردیم تصمیم گرفتیم براى روز 16 آذر اعلامیهاى تهیه کنیم و چون کتبى قبلاً مطالعه کرده بودیم از جمله امت و امامت از على شریعتى دارکوب باران خورده نوشته منصور یاقوتى بیشتر کتب صمد بهرنگى از جمله یک هلو هزار هلو، پسرک لبوفروش 24 ساعت در خواب و بیدارى، کندوکاو در مسائل تربیتى ایران سه تار از جلال آلاحمد مسخ، سگ ولگرد، بوف کور، زنده به گور صادق هدایت کودکى من و چراغى برفراز مادیانکوه نوشته منصور یاقوتى و کتب صادق چوبک شب اول قبر کتب مذهبى مانند خداشناسى، مکتب اسلام، قهرمان کیست نوشته محمود حکیمى، لذا به علت مطالعه این کتب و گوش دادن به رادیو بغداد قبلاً رادیوى صداى ملى و در جریان قرار گرفتن روزنامههاى کیهان و اطلاعات رستاخیز تصمیم گرفتیم براى 16 آذر که سه نفر دانشجو در وقایع آن روز کشته شدهاند اعلامیهاى بنویسیم من و جواد هاشمى مقدارى کاغذ امتحانى و کاربن از شهر شاهى خریدارى کردیم و هیچ کس در این برنامه دخالتى نداشت و اعلامیهها را حدود یک ماه قبل در منزل استیجارى خود واقع در قریه حیدرکلا شب هنگام پس از قفل کردن درب اطاق و کشیدن پردهها در مدت 4 یا 5 شب تکثیر کردیم و تعدادى از آنها را در دبیرستان آیتاللّه نورى و تعدادى هم در دانشسرا راهنمائى تحصیلى توزیع کنیم ومفاداعلامیه که درباره 16 آذر بوداز رادیو بغداد و روزنامهها که کمى درباره این روز مطالب نوشته بودند و به وسیله کتبى که تاکنون مطالعه نموده بودم قسمتى از اعلامیه را من تهیه و قسمت دیگر را نیز دوستم جواد تهیه کرد و پس از کامل شدن تعداد 30 برگ اعلامیه نوشتیم نصف اعلامیهها به خط من و نصف دیگر به خط جواد هاشمى است پس از تکثیر اعلامیهها را نگهدارى کردیم تا نزدیک شانزده آذرماه توزیع کنیم و شب یکشنبه 9 /9 /56 ساعت 2300 پیاده با جواد هاشمى به طرف شهر آمدیم در مسیر حرکت خود تعدادى از اعلامیهها را از رادیو کوتاه به مدرسه آیتاللّه نورى انداختیم و بعد به سوى دانشسراى راهنمائى تحصیلى آمدیم ساعت نزدیک یک بامداد بود که به دانشسرا رسیدیم چراغ اطاق مستخدم روشن بود از قسمت جنوبى دانشسرا از روى دیوار وارد محوطه دانشسرا شدیم و تعداد 10 الى 15 نسخه اعلامیهها را در زیر صندلىهاى کلاسها که درب آنها باز بود پخش کردیم و بقیه را در ساختمان نیمه کار دانشسرا پخش کردیم و هنگام خروج از دانشسرا سرایدار ما را دید و صدا زد دزد دزد و ما مىخواستیم فرار کنیم که مستخدم اول مرا گرفت و بعد جواد را به کمک همسر و میهمانانش دستگیر کردند. باتوجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده چنین به نظر مىرسد که نامبرده داراى افکار منحرف و مخالف بوده و صراحتا اظهار داشته که کتب ممنوعه زیادى مطالعه همچنین به رادیوهاى بیگانه گوش مىداده و خواهان رژیمى است که به قانون اسلام احترام بگذارد و تقریباً به رژیم مشروطه سلطنتى علاقمند نمىباشد و مفاد اعلامیههاى مذکور نیز نشاندهنده افکار انحرافى وى مىباشد و متهم مذکور شخصا به تهیه و توزیع اعلامیهها صریحا اعتراف نموده است. در تاریخ 6 /9 /57 دادستان ارتش با قرار منع پیگرد مورخه 21 /8 /57 دادگاه تجدید نظر گرگان مواقت نمود.» اسناد ساواک، پروندههاى انفراى
4. ساواک مازندران طى گزارش به ساواک مرکز 20 /7 /57 نوشت: «زندانیان ضدامنیتى مشروحه زیر اقدام به اعتصاب نموده و خواسته خود به صورت کتبى به عنوان دکتر باهرى وزیر دادگسترى و دادستان کل کشورنوشتهاند به مضمون این که (ما به انگیزه اعتراض به اقدامات اخیر به کشتار بىرحمانه پیرزنان و جوانان محصل بىگناه اعتصاب غذا مىکنیم و مسئول و مسبب این کشتار بىرحمانه دولت مىباشد) رخشا1ـ جمشید سپهرى 18 /7 /57 2ـ جواد هاشمى 20 /7 /57 3ـ حسن اسداله شاهبابلى 20 /7 /57 4ـ سیدقاسم منافى 20 /7 /57»
5. ساواک مازندران همچنین طى گزارشى به ساواک مرکز نوشت: «موارد خواسته شده ذیلاً به استحضار مىرسد:
1ـ شروع اعتصاب از 718 /57 بوده جمشید سپهرى آغاز و محرک اصلى نیز مشارالیه بوده است.
2ـ وضعیت 4 نفر زندانى که اعتصاب غذا نمودهاند خوب و به نظر مىرسد اعتصاب آنها ظاهرى باشد.
3ـ اعتصاب ادامه دارد. 4ـ مسئولین زندان مراتب را به مقامات مسئول منعکس و با زندانیان نیز مذاکره و آنان را نصیحت نمودهاند لکن زندانیان
تحت عنوان پشتیبانى و حمایت از وقایعى که اخلالگران به وجود آوردهاند به روزه سیاسى خود ادامه مىدهند. مسئولین زندان برابر آئین نامه داخلى زندان با آنان رفتار خواهند نمود.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 76