موضوع: اسدالله مدنی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر
شماره 3225 /15 ه ۳/۸/۵۴ - منبع ۹۷۳۶
موضوع: اسدالله مدنی
1-در تاریخ ۳۰/۷/۵۴ اسدالله مدنی از نورآباد ممسنی با منزل خودش در خرم آباد وسیله تلفن خبر سلامتی خود را اطلاع داد و خانواده وی نیز جریان را تلفنی به برادران مدنی در همدان گفتهاند.
2-اهالی معتقدند اگر در نورآباد ممسنی مردم اطراف مدنی جمع شوند وی را مجدداً بجای دیگر خواهند برد و در نظر دارند بطوری که کسی متوجه نشود این موضوع را باطلاع او برسانند و حاج نورالدین رحیمیهمراه با بعضی از طلاب و مردم و زین العابدین ( کتابفروش) نیز در نظر دارند جهت دیدن مدنی به نورآباد بروند قرار شد که در تاریخ ۱/۸/۵۴ حاج نورالدین قاضی وسیله تلفن یا شخصی بطور خصوصی با مدنی تماس بگیرند. حاج سید مرتضی موسوی و حاج سید مجتبی موسوی و محمد حسین حجاریان و چند نفر دیگر در تکاپو هستند که بنحوی سفارش مدنی را بافرادی که به نور آباد وابستگی دارند بکنند.
٣- شیخ رجبعلی داوری اظهار داشته چند روز جلوتر از ماه مبارک رمضان از من تعهد کتبی گرفتند میدانستم سرآقا(مدنی) را با بیوجدانها میخورند. حاج خسرو میرزائی گاراژدار میهن در مغازه خیاطی جواد قناعتی واقع در درب دلاکان و عابدین رشیدی اظهار داشته آقا را بیخود گرفتهاند سازمان بهائی1 هستند آنها رشوه والا اگر آقا یا اطرافیان وی پولی به سازمان میدادند آقا را کار نداشتند مثل سابق که فقط با و سفارش مینمودند که کوتاه بیا و سپس شروع باهانت بمقامات را نمودند. حاج تقی بهشتی در ترانسپورت اظهار داشته حیف که تبلیغ علیه دستگاه و دولت میکنند که دستگاه معاویه است.هادی رجائی در بهداری اظهار داشته پدرسوختهها رحم به سید نمیکنند آقا را بدون جهت گرفتند تمام دستگاه سازمان بهائی هستند آخر این سید چه کرده خودشان هزاران دزدی دارند در گذشته و حال بنفع دولت تبلیغ میکنند که سود و مفتخواری نصیبشان شود در حالی که از همه بدتر هستند.
صادق وحدت کارمند مالاریا اظهار داشته این دستگاه معاویه به امام رحم نمیکنند و سپس سید وهاب الیاسی ضمن فحاشی به دستگاه اظهار نموده این سید را چرا گرفتهاند. چرا از خودشان نمیگیرند.
احمد مرشدی کارمند مالاریا اضافه نموده خدا انشااله نابود کند این دستگاه را این سبد را چرا گرفتند اینها از عثمان بدتر شده اند.
نظریه شنبه: اهالی کمتر به مسجد میروند و زیر لفظی بدستگاه و دولت و مسبب تبعیدشدن مدنی را نفرین میکنند.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبر فوق صحت دارد.
نظریه ۱۵ه: نظر به یکشنبه صحت دارد. اصلح است که در مورد تماسهای مشکوک و احتمالی مردم نور آباد با مدنی اوامر مقتضی صادر گردید.
توضیحات سند:
1- بهائیت در مورد ریشههای تاریخی بهائیت توضیحاتی داده شد در این قسمت به ذکر اظهارات صریح فردوست میپردازیم: «یکی دیگر از فرقههایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال میشد، بهائیت بود. شعبه مربوطه بولتنهای نوبهای تنظیم میکرد که یک نسخه از آن از طریق من (دفتر ویژه اطلاعات به اطلاعمحمدرضا میرسید. این بولتن مفصلتر از بولتن فراماسونری بود. اما محمدرضا از تشکیلات بهائیت و بخصوص افراد بهایی در مقامات مهم و و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنها حسن ظن نشان میداد. اصولاً رضاخان نیز با بهائیت روابط حسنه داشت تا حدی که مذهب اسدالله صنیعی را که یک بهائی طراز اول بود. آجودان صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلی منصور و بخصوص هویدا به وزارت جنگ و وزارت خواربار رسید. ولی نفوذ اصلی بهائیت در دوران عبدالکریم ایادی برد. ایادی از خانواده طراز اول بهائیت بود به این دلیل نام فامیل «ایادی» داشت که پدرش از «ایادی امرالله» یعنی چند خواص اطراف عباس افندی بود. ایادی با نفوذی که نزد محمدرضا کسب کرد بهائیها را به مقامات عالی رساند.
او مسلما در رسانیدن " امیر عباس هویدا (بهایی) به نخست وزیری نقش اصلی را در زمان هویدا دیگر کار بهائیها تمام بود و مقامات عالیه مملکت توسط آنها به راحتیاشغال میشد پدر هویدا نیز مانند پدر ایادی از خواص عباس افندی و گویا نویسنده مخصوص او بود. تنها یک بار موقعیت بهائیت به خطر افتاد و آن زمانی بود که فلسفی (واعظ معروف) حملات شدیدی را علیه بهائیت شروع کرد و محمدرضا برای آرام کردن مردم دستور تخریب حضره القدس مرکز مقدس بهائیها در تهران را داد و دستور داد که ایادی مدتی از ایران خارج شود. بطور کلی در دوران محمدرضا نفوذ ایادی در دربار بهائیهای ایران بسیار ترقی کردند و ثروتمند شدند و ایادی هر چه از دستش بر آمد در کمک به آنها کوتاهی نکرد و آنها هم به نوبه خود در انحطاط اقتصاد مملکت تلاش کردند. بهائیان بدون اجازه عکا حق ندارند مشاغل سیاسی را بپذیرند و تنها باید تلاش کنند که در فعالیتهای تجاری و کشاورزی پیشرفت کنند. بر اساس همین اصل روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفتهاید؟ پاسخ داد: «از عکا سوال شده و اجازه دادهاند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود.» در واقع بهائیت جهانی این تصور را داشت که در این کشور منعی نداشتند. بهائیها که من دیدهام واقعا احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعأ این افراد جاسوس بالفطره بودند. حسینعلی بهاء، رهبر بهائیان در سا ل ۱۳۱۲ ه ق درگذشت و پس از او پسرش عباس (عبدالبهاء) بیش از سی سال رهبر بهائیان بود. عبدالبهاء بدلیل همکاری نزدیک با انگلیسیها به دریافت نشان "سر" نائل آمد.
پس از مرگ او نوه دختریش، شوقی افندی، به جانشینی او نفر انتخاب شد. وی سعی وافری در راه دوام بهائیت داشت و تشکیلاتی نیز به نام "بیت العدل" تأسیس کرد و یک آمریکایی را به نام چارلز میسن ریمی" پس از خود به ریاست آن برگزید. داشت. این دو تن به قصد تأسیس حکومت جهانی بهائیت نقشهای دهساله ریخته بودند. شوقی افندی در سال ۱۳۲۶ یک هفته پس از ورودش به لندن بطور مشکوکی درگذشت و شخص آمریکایی جای او را گرفت.
منبع: کتاب کوثر / جلد اول / انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره)
منبع:
کتاب
شهیدان حجج اسلام سید نورالدین و سید فخرالدین رحیمی صفحه 370