هفدهم شهریور 1357 درسى بود، براى همه کسانى که فکر مىکردند با کشتن افراد مؤمن مىتوانند آنان را از حرکتشان بازدارند.
متن سند:
هفدهم شهریور 1357 درسى بود، براى همه کسانى که فکر مىکردند با کشتن افراد مؤمن مىتوانند آنان را از حرکتشان بازدارند. زهى خیال باطل، که اینان پیرو امامى بود که فریاد برآورده بود:
لا اَرَىْ الموت الاّالسعادۀ و الحیوۀ معالظالمین الاّ برما
حضرت امام خمینى (ره) در اهمیت این روز، مىفرمایند:
«ملت شجاع و رزمنده ایران در آن روز و روزهاى اختناق و جنایت به دست دژخیمان شاه مطرود، نشان داد که تا رسیدن به هدفهاى انسانى ـ اسلامى خود، چون سدى آهنین ایستاده و در قتل عامها و کشتارهاى وحشیانه دستهجمعى هراس به خود راه نداده و راه خود را شجاعانه ادامه مىدهد.»
این شعر که داراى امضاى «سحرگاه» است، روایتى است از روز 17 شهریور 1357 که در آبان 57 در خیابانهاى شهر تهران توزیع شد و یک نسخه آن را ساواک در سوابق ضبط کرد.
من از شوش
خیابان شهباز
میدان ژاله مىآیم
من از قتلگاه شهیدان
من از کوچههایى مىآیم
که موّاج و گلگون
ز فوارههاى خروشان خون است
من از شهرهایى مىآیم
که نخجیرگاه سگان است
و جولانگه جانیان شریرى که ... خوش
آى برادر ـ برادر شنیدند
لیکن
به فرمان ابلیس
آتش گشودند
و آواز آزادى مادران را
در سینههاشان شکستند
به فریاد بیدارى دختران ماده شیران
آتش گشودند
صفیر بنفش گلوله
از مخمل چشمهاشان گذر کرد
و آن نازنینان عاشق
شفق ـ گیسوان مجاهد
با دستهایى پر از گل
در حجله خون تپیدند
من از شهرهایى مىآیم
من از دوزخ کوچههایى مىآیم
که انبوه انبوه جوانان
آن هوشیاران
به فرمان ابلیس
فرو ریختند همچو باران برگى
که مىریزد از باد مسموم پائیز
خیابان ـ خیابان
از کشتهها پشتهها بود
گلوله نشاندند بر فرق اندیشه هایى
که گل مىشکوفید در دستهاشان
* * *
دگرباره باران
با دستهایى پر از گل نیایید
که ما گل فشاندیم و آنها گلوله
من از شهرهایى مىآیم
من از دوزخ کوچههایى مىآیم
که سیلابى از خون و
سیلابى از اشک جارى است
دگر باره یاران
با دستهایى پر از گل نیایید
که ما گل فشاندیم و آنها گلوله
بیایید این بار یاران
دلیران و رزمندگان را مسلح نماییم
و با شاخه مردمیزاد ارتش
به شلیک حرفى برابر
به پهناى جنگى برابر
بتازیم بر خصم جانى و جلاد
و تا صبح روشن
به هنگام پیروزى خلق
چو باران
گلوله بباریم
گلوله بباریم... «سحرگاه»
منبع:
کتاب
فریاد هنر صفحه 243