تاریخ سند: 5 شهریور 1351
موضوع: روتاری
متن سند:
از: 20ه21
به: 341 شماره: 41877 /20ه21
باشگاه روتاری که مرکز آن در شهر شیکاگو در آمریکا است و بیش از 70 سال از شروع فعالیت آن میگذرد در مرام خود به طور خلاصه معتقد به کارهای غیرسیاسی و خیریه است و میگوید (پیش از خویش به دیگری بیندیش) چهار اصل که روتارینها به آن اعتماد دارند به شرح زیر است:
1ـ ایجاد آشنایی بین افراد به منظور خدمت بیشتر به جامعه.
2ـ بنیاد گذاردن استانداردهای اخلاقی سطح بالا در کار و حرفه و احترام به تمام مشاغل مفید و اعتلا و احترام به شغل هر روتاری برای خدمت بهتر به جامعه.
3ـ هر روتارین باید عالیترین خدمت را به خود و کار و حرفه خود و جامعه به عمل آورد.
4ـ پیشبرد تفاهم بینالمللی، حسننیت و صلح و صفا از طریق همکاری جهانی تحت اتحاد شغلی باید هدف روتاری در خدمت به جامعه باشد.
در تمام جلسات روتاری گردانندگان کنگرهها و کنفرانسها و جلسات باشگاهی این مطالب را به عنوان مرام روتاری تبلیغ میکنند.
در دنیا قریب 16 هزار باشگاه روتاری وجود دارد که هر سال یک کنگره سالیانه دارند ولی در ایران باشگاه روتاری شهرستانها بسیار کوچک است و به صورت محفل دوستانه میباشد و چیزی جز این نیست که عدهای هر هفته دور هم جمع میشوند و ناهار بخورند و با هم صحبت کنند ولی در تهران دو کلوپ روتاری وجود دارد روتاری مرکز که معمولاً در پارک هتل تشکیل میگردد و 166 نفر عضو دارد و کلوپ روتاری شمال که در هتل انترکنتینانتال اجتماع میکنند و قریب 150 نفر عضو دارد که ترکیب آنها با کلوپهای روتاری شهرستانها فرق میکند زیرا در این کلوپها عدهای از شخصیتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مملکت عضویت دارند که این موضوع درخور توجه و اهمیت است.
کلوپ روتاری مرکز که قریب 15 سال از عمر آن میگذرد و ابتدا به وسیله مجید امیرابراهیمی و دکتر جهانشاه صالح1 و عدهای از دوستان آنها پایهگذاری شده است بیشتر اعضاء آن رجال سیاسی، استادان دانشگاه، مقاطعهکاران، وکلای دادگستری، روزنامهنگاران و نمایندگان مجلسین میباشند و از آن جمله مهندس ریاضی2، سناتور جهانشاه صالح، مهندس نیرنوری، دکتر ملکی، مجید امیرابراهیمی، دکتر الموتی، سناتور ارفع که اکنون رئیس کلوپ است دکتر سنک و عدهای دیگر از این قبیل.
کلوپ روتاری شمال که مؤسس آن سپهبد علیمحمد خادمی رئیس هواپیمائی ملی است و اعضاء آن اغلب کسانی هستند که در امور آژانسهای مسافرتی و هواپیمائی و جلب سیاحان و روابط عمومی و هتلداری شرکت دارند مانند سپهبد خادمی، حسن شهباز،3 متوجه، برادران باقرزاده، سرلشگر رفعت و غیره.
ولی یک چیز در هر دو روتاری مشترک است و آن این است که اغلب کسانی که معروف هستند که اعضاء فراماسونری میباشند در هر دو این کلوپها عضویت دارند و کریست فری که به قرار شایعات مسئول فراماسونری تهران است در اغلب ناهارهای هر دو کلوپ دیده میشود.
این دو کلوپ یک اشتراک دیگر هم دارند و آن این است که اغلب کسانی که پیرو فرقه بهائی هستند در این کلوپها عضویت و فعالیت دارند مانند محمد مهتدی4 که دبیر کلوپ مرکزی بوده و اکنون جزو هیئت مدیره آن است و در کلوپ روتاری شمال سپهبد خادمی که از بهائیهای معروف است عضویت دارد در کلوپ روتاری مرکز چون اغلب رجال سیاست و اقتصاد و اجتماع شرکت دارند به همان ترتیب فعالیتها گواینکه معطوف به امور خیریه است ولی چون یکی از ارباب حرف و سیاست و اجتماع سخنرانی میکنند بدیهی است که موضوع صحبت بعضاً به امور مملکتی نیز کشانده میشود و بالاخره امکان دارد گوشهای از سیاست نیز مطرح شود چون هیچ موضوع مملکتی از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، و حتی علمی وجود ندارد که سیاست در آن نقش نداشته باشد.
کلوپ روتاری شمال نیز به همین ترتیب چون در هر جلسه یکی از رجال در آن سخنرانی می¬کنند امکان بحث در امور سیاسی است مثلاً در چند ماه قبل دکتر مجتهدی استاد دانشگاه و مدیر دبیرستان البرز درباره فرار مغزها و لزوم برگشتن جوانان به مملکت صحبت میکرد یکی از حاضران به نام اردگانی گفت عدم بازگشت جوانان به ایران این است که میترسند مراجعت کنند چون بعضاً فعالیت چپی داشتهاند و هنگام مراجعت دستگاهها به جای آن که آنان را هدایت کنند آنقدر مورد بازجوئی و حتی بازداشت قرار میدهند که خبر آن به گوش بقیه میرسد و از آمدن به ایران امتناع میکنند دکتر اردگانی درباره شخصی که اکنون استاد دانشگاه آمریکائی بیروت است صحبت کرد و گفت این شخص حاضر بوده است به ایران بیایند و علمش را در اختیار کشورش بگذارد ولی اکنون به علت ترس از مقامات امنیتی در بیروت ماندگار شده است.
نظریه شنبه: در کلوپهای روتاری تهران برخلاف شعار خود اغلب مسایل سیاسی مطرح میشود و انعکاس آن حتی اخیراً در مطبوعات خیلی زیاد شده است به طور مثال سخنرانی اخیر خانم فرخ روپارسای5 به طور کامل در جراید درج شده است در حالی که کلوپهای روتاری سایر کشورها اصلاً وارد بحثهای سیاسی نمیشوند و مذاکرات اغلب پیرامون حرف دور میزند اخیراً مهندس ارفع رئیس کلوپ روتاری مرکز شده است و اغلب از وزراء و رجال سیاست برای سخنرانی دعوت میکند و طبیعی است موضوعات سیاسی در کلوپ مطرح گردد.
نظریه چهارشنبه: گزارش خبر و نظریه شنبه قابل بررسی است ولی آنچه مسلم است چون اغلب سخنرانان و اعضاء باشگاههای روتاری گردانندگان فعلی مملکت هستند چنانچه دنباله بحثهای این جلسات به سیاست کشیده شود مسلماً جنبه حاد نخواهد داشت و جهات ارشادی آن بیشتر مورد نظر خواهد بود.
در مورد کلوپ روتاری بررسی کامل انجام و بولتن ویژه تهیه شود.
12 /6
توضیحات سند:
1ـ جهانشاه صالح فروردین 1283 ه ش در شهر کاشان به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان علمیه کاشان و متوسطه را در کالج آمریکائی تهران به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت ابتدا از دانشگاه سراکیوز نیویورک لیسانس گرفت و سپس از دانشگاه پزشکی موفق به دریافت درجه دکتری در طب گردید.
پس از بازگشت به ایران مشغول تدریس در دانشگاه شد.
در سوابق وی می خوانیم : کارمند محاسبات کل وزارت دارائی از تاریخ 2 /4 /1303 الی 22 /7 /1304، مترجم پیمانی اداره دارائی گیلان 23 /7 /1304 الی 14 /11 /1304، معلم تشریح دانشکده پزشکی 1 /1 /1315 از 26 /1 /1315، رئیس قسمت طبی و کفیل مریضخانه وزیری 27 /1 /1315 الی 1 /9 /1315، کفیل مریضخانه نسوان 2 /9 /15 تا آخر اسفند 1315، رئیس بیمارستان زنان 1 /1 /16 تا 26 /4 /17 رئیس بیمارستان وزیری 27 /4 /17 تا آخر اسفند 17، رئیس بیمارستان زنان، رئیس دانشکده پزشکی تا وزیر بهداری با حفظ سمت ریاست دانشکده پزشکی از تاریخ 6 /4 /29 تا 16 /12 /29 رئیس دانشکده پزشکی از تاریخ 17 /12 /19 تا 31 /5 /32، وزیر بهداری با حفظ سمت ریاست دانشکده پزشکی از تاریخ 1 /6 /32 تا 2 /8 /33 رئیس دانشکده پزشکی از 3 /8 /33 تا 14 /10 /36، استاد کرسی بیماریهای زنان و رئیس بخش جراحی زنان بیمارستان زنان از تاریخ 15 /1 /36 تا تاریخ 8 /6 /39، وزیر بهداری از تاریخ 9 /6 /39، وزیر فرهنگ در سال 1340، ریاست دانشگاه از 18 /2 /42، ریاست دانشکده پزشکی از تاریخ 4 /4 /42، عضو افتخاری شورایعالی فرهنگ در تاریخ 3 /2 /30، کارشناس سازمان بهداشت جهانی، عضو هیئت اجرائیه سازمان بهداشت جهانی، مشاور بهداشت جهانی، 22 /2 /43 عضو شورایعالی فرهنگ (به عنوان رئیس مدرسه عالی)، 6 /2 /45 انتصاب به عضویت شورای مرکزی دانشگاهها توسط شاه، سال 1354 با فرمان شاه به سناتوری از تهران دوره هفتم منصوب شد.
سال 1356 فرح پهلوی وی را به سمت عضو شورایعالی جمعیت حمایت از آسیب دیدگان از سوختگی به مدت 3 سال منصوب کرد.
عضو شورایعالی بنگاه حمایت مادران و نوزادان، رئیس هیأت مدیره جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی، عضو شورایعالی جمعیت ملی مبارزه با سرطان، عضو شورایعالی مرکز طبی کودکان از دیگر سمت های مشارالیه بوده است.
جهانشاه صالح از فراماسونهای مطرح بود که در سال 1335 به کمک تنی چند از دوستان خود کلوپ روتاری تهران را تاسیس که این کلوپ هسته مرکزی کلوپهای روتاری را برعهده گرفت.
وی دو مرتبه به ریاست این کلوپ انتخاب شد 36 ـ 1335 و 43 ـ 1342.
جهانشاه صالح با سازمان «سیا» همکاری داشته در این باره می خوانیم : «طبق اطلاع واصله ماموران سازمان «سیا» و اداره اطلاعات آمریکا در ایران با عده ای از کسانی که در آمریکا تحصیل کرده و در وزارتخانه ها و ادارات مختلف مشاغل حساسی دارند به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط داشته و ضمن تبادل نظر به جمع آوری اطلاعات لازم مبادرت می ورزند.
بعنوان نمونه رئیس اداره اطلاعات آمریکا در ایران «مستر لینج» و معاون اداره اطلاعات آمریکا در ایران هر هفته یا 15 روز یکبار با گروهها و افراد مختلف منجمله با آقای جهانشاه صالح رئیس دانشگاه تهران نیز به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط دارند».
«ساواک در سند بیوگرافی او آورده است.
نامبرده طرفدار سیاست غرب بوده و دو سال قبل از وزارتش مقدار 10 کیلوگرم هروئین قاچاق به کشور وارد کرده و از فروش آن پول سرشاری به جیب زده است.
فردی دروغگو، ریاکار و در میان همکاران و تشکیلات خود شهرت خوبی ندارد.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی رأی مورخه 7 /1 /1362 هیئت بازسازی نیروی انسانی دانشگاه تهران مشارالیه به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم گردیده است.
که به حکم اعتراض گردید که در تجدیدنظر در جلسه نهائی 22 /12 /61 نیز به حکم قبلی مهر تایید زده شد.
وی در اول دی ماه 1375 در تهران فوت کرد.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی
2ـ عبدالله ریاضی فرزند هاشم در 1285 ه ش در اصفهان متولد شد.
پس از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیلاتش به تهران سفر کرد.
و همزمان با تحصیل به تدریس درس ریاضی در مدارس ابتدائی نیز مشغول شد به طوری که پس از مدتی در محیط فرهنگی آن روزگار شهرتی بدست آورد.
پس از گرفتن گواهی نامه دبیرستان در مدرسه صنعتی ایران و آلمان مشغول تدریس ریاضی شد.
او در سال 1307 با اولین گروه دانشجویان به خارج از کشور اعزام شد و پس از 7 سال تحصیل و کارآموزی با اخذ دانشنامه مهندسی هیدرولیک به کشور بازگشت و در دانشگاه تهران به عنوان استادیار پذیرفته شد و پس از مدتی به سمت معاون دانشکده فنی برگزیده شد با شروع جنگ جهانی دوم و اوضاع بی سامان کشور از دانشگاه کنارهگیری کرد ولی پس از 28 مرداد 1332 دوباره به دانشگاه بازگشت و سه دوره کرسی ریاست دانشکده فنی را به خود اختصاص داد.
مهندس ریاضی چند دوره در مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول مردم تهران به سمت رئیس مجلس انتخاب شد.
که تا دوره 24 مجلس نیز در این سمت بود وی همچنین از مؤسسین لژماسونی امیرکبیر به حساب میآمد او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان مفسد فیالارض در اردیبهشت 1357 به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
3ـ حیدرعلی ارفع فرزند زینالعابدین در سال 1297 ه ش در شیراز متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در موطن خود گذرانده و جهت ادامه تحصیل به دانشکده کشاورزی کرج وارد شد.
وی پس از فارغالتحصیلی به دانشکده افسری رفت و پس از انجام خدمت زیر پرچم در سال 1319 برای تکمیل تحصیلات به آمریکا عزیمت نمود و از دانشگاه یوتا مهندسی خود در رشته دفع آفات را اخذ نمود.
نامبرده به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز آشنایی داشت.
ارفع پس از ازدواج با دختر سرلشکر ارفع نام خانوادگی خود را که نورچشم بود به ارفع تغییر داد.
مشارالیه مشاغلی از جمله: رئیس کشاورزی استان دهم، رئیس شورای مطالعات زارعی کشور، رئیس سازمان جنگلبانی ایران، نماینده مجلس شورای ملی و...
را عهدهدار بوده است.
از حیث سیاسی طرفدار غرب به ویژه آمریکا بود.
از لحاظ مالی وضعیت خوبی داشته و دو دوره نمایندگی هیچ قدمی برای مردم حوزه انتخابیهاش برنداشته و مردم منطقه از وی ناراضی بودند.
نامبرده همچنین عضو جمعیت فراماسونری لژاندارک و عطار نیشابوری و کلوپ روتاری بوده و در طول خدمت به رژیم پهلوی نشانهای اصلاحات ارضی درجه 2 و همایون درجه 3 را نیز دریافت داشته است.
از وی دو کتاب به نامهای نجات دنیا از گرسنگی و آفات عمده ایران (به زبان انگلیسی) به چاپ رسیده است.
4ـ محمد مهتدی فرزند لطفاله در سال 1295 ه ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا مهندسی برق از دانشگاه بیرمنگام در انگلستان ادامه داد.
نامبرده پس از ورود به خدمات دولتی مشاغلی از: مشاور نخستوزیر، کامیز دفتر فنی نفت، رئیس فروش شرکت ملی نفت ایران را عهدهدار بوده است.
نامبرده طرفدار سیاست غرب و رژیم پهلوی و عضو حزب ایران نوین بوده و در سازمان فراماسونری، لژ فارابی نیز عضویت داشته است.
5ـ فرخ رو پارسای فرزند فرخ دین، در سال 1301 ه ش در تهران یا قم به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا درجه دکترای پزشکی ادامه داد.
سمت هایی از جمله : دبیر دبیرستانهای تهران، مدیر دبیرستان رضاشاه، نماینده مجلس شورای ملی، معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش، وزیر آموزش و پرورش را عهده دار بود.
در سند زندگی نامه ساواکِ وی چنین آمده است : «نامبرده فاقد سابقه مضره سیاسی بوده و طرفدار سیاست غرب و رژیم مشروطه سلطنتی و عضو حزب «ایران نوین» و کانون مترقی و رئیس جمعیت زنان دانشگاهی می باشد.
مشارالیها زنی محتاط، ترسو، معرفی شده و همسر تیمسار شیرین سخن است.
گزارش خبری تاریخ 18 /11 /42 حاکی است که در محل جامعه لیسانسیه های وابسته به رضا معرفت، ناصر هیدی مدیر دبیرستان ملی مدائن اظهار داشته است : «خانم دکتر پارسای، مبلغ ششصد هزار تومان از وجوه دبیرستان رضاشاه کبیر سوءاستفاده نموده منتهی سعی می شود که سروصدای موضوع بلند نشود.
لیکن در بخش دو فرهنگی، کلیه کارمندان از جریان باخبر شده اند و معرفت گفته های وی را تائید نموده است».
طبق گزارش دیگری از ساواک مشارالیها متهم به بهائیگری بوده و به لحاظ ترس از نفوذ روحانیت در آموزش و پرورش و اوج گیری مخالفت با وی سعی داشته تا قضیه برملا نشود.
در گزارش ساواک تاریخ 8 /9 /52 چنین آمده است : «نامبرده بالا اظهار داشته وقتی خانم پارسای وزیر آموزش و پرورش از سفر خارج از کشور برگشته، هفت چمدان پر از اجناس مختلف با خود آورده و مأموران گمرک با ترخیص آنها مخالفت نمودند، لذا راننده مذکور با مراجعه به رئیس گمرک چمدانها را گرفته و تحویل خانم وزیر داده و مشارالیه در مقابل این خدمت به رئیس ناحیه 11 آموزش و پرورش تلفن زده و از طریق رئیس اداره مزبور یک گواهینامه ششم ابتدایی با معدل 25 /13 به وی داده است.
ساواک تهران در گزارشهای بعدی مدرک تحصیلی نامبرده فوق و وضعیت روحی و رفتاری اش را مورد بررسی و تائید قرار داده است.
ضمنا جامعه زنان ایرانی در نامه ای به فرح، خواستار برکناری و عدم شرکت رسمی مشارالیها در مراسم جمعیت جامعه زنان شده اند.
پارسا در دوران تصدی خود در وزارت فرهنگ، مروج فساد و بی دینی بود.
به دلیل مذهب بهائیت و ضدیت با اسلام، مدارس اسلامی، خصوصا مدارس دخترانه را همواره تحت فشار و محدودیت قرار می داد.
در چندین مورد با همکاری ساواک و هجوم به مدارس دخترانه، چادر و روسری دختران را برداشته و هتک حرمت نمودند.
وی عضو کلوپ روتاری ایران بود و پدرش اولین کسی بود که نخستین مجله اختصاص زنان را نشر داد، پارسا نماینده دوره 21 مجلس شورای ملی بود و پس از آنکه مدتی معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش بود.
از 2 /8 /47 به جای آقای هدایتی به وزیر آموزش و پرورش شد و تا 10 /2 /53 در این پست بود.
او قبل از وزارت مالک یک آموزشگاه دخترانه بود.
او در کارهای زیر مشارکت داشته و سازمانها و مؤسسات و جمعیت های متعددی را بنیان نهاد : ایجاد و تأسیس انجمن بانوان فرهنگی، رئیس جمعیت زنان دانشگاهی ایران، رئیس سازمان همکاری جمعیتهای زنان، نایب رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی فرهنگیان، عضو شورای ورزشی بانوان، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای عالی جمعیتهای زنان.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و پس از محاکمه توسط دادگاه انقلاب اسلامی به مرگ محکوم شد.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
منبع:
کتاب
کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 10