تاریخ سند: 30 دی 1348
متن سند:
از : 21
به : 316شماره : 4520 /21
ساعت 4 بعدازظهر روز شنبه 27 /10 /48
سیدمهدی گلپایگانی ضمن مذاکره با پدر خود
آیت اله گلپایگانی صحبت از تاجر ناشناسی
مینمود و اظهار میداشت که این تاجر آدم
بسیار خوبی است و در تمام کارهای خیریه
شرکت میکند و فورا هم پول میدهد و در بابل
که میخواستند دانشسرا بسازند این تاجر در
جلسه شرکت داشته و فورا چک کشیده و تمام
پول آنرا داده سیدمهدی اضافه کرد باید تاجر را
متوجه کرد که دانشسرا ...
است و نباید ایشان
در این کارها شرکت کند و باید او را متوجه کنیم
که دانشسرا با ...
خانه فرقی ندارد و نبایستی
برای اینکارها پول بدهد در این مذاکره علی صافی هم مخاطب وی بوده سپس طلبه ناشناسی
نزد گلپایگانی آمد و آقا بوی اظهار داشت از آباده از شما دعوت کرده اند که روز تولد امام رضا حتما
بروید آباده و در جشن آنها شرکت کنید طلبه مذکور اظهار داشت من گرفتاری مالیاتی در اداره
دارائی قم دارم و همین هفته کمیسیون است و خطاب به گلپایگانی گفت شما در دارائی قم
آشنائی دارید گلپا[یگانی ]گفت بله محمدی که در اداره دارائی [است ]با ما آشناست من به
مهدی میگویم به او تلفن کند و سفارش شما را بکند.
سپس گلپایگانی با این طلبه مشغول درد
دل شد و طلبه مذکور هم وی را تحریک مینموده و انتقاد میکرد گلپایگانی گفت هر کس از طرف
ما به محلی برود سازمان جلوگیری میکند از جمله چند روز قبل رضوانی آمد اینجا و گفت
سازمان آنجا مرا خواست و گفت شما از طرف چه کسی هستید من گفتم از طرف گلپایگانی و بعد
سئوال کرد ماهی چقدر پول برای گلپایگانی میفرستی و سئوالات زیاد دیگر و به او گفته اند برو و
در این محل نباید باشی یا اینکه از سازمان قم یک نامه بیاور و اگر از سازمان هم نامه بیاوری
کاری با شما نداریم ـ گلپایگانی افزود معلوم
میشود از داخل حوزه اطلاع میدهند که فلان
شخص نماینده و از طرف ما است والا سازمان
از کجا متوجه می شود ثانیا معلوم می شود
دستور سازمان قم است زیرا به آنها گفته اند
بروید از سازمان قم نامه بیاورید خلاصه این
مشکل بزرگی شده چکار کنیم و اضافه کرد که
چند روز قبل یکنفر آمد اینجا و گفت در محل
شایع است که آقا را گرفتند و برده اند تهران لذا
مردم ناراحت هستند من آمدم به بینم راست
است یا دروغ گلپایگانی افزود اگر قرار شود
سازمان عادت کند در امور داخلی حوزه
دخالت کند حوزه از بین میرود گلپایگانی در
دنباله سخنان خود گفت امید یک طلبه ای
است مکّلا و جوان که او را تبعید کردند زیرا این
امید را ما با آذری فرستادیم در کتابخانه مدرسه فیضیه بعد او را بردند سازمان و به او گفته اند تو
با شخصیتهای حوزه طرف هستی و از قم باید بروید و امید هم رفته نزد فلسفی و فلسفی ناراحت
شده و فورا یک تلفن اعتراض بشریعتمداری زده و شریعتمداری گفته اصلاً من اطلاع ندارم.
و
فلسفی یک تلفن بسازمان تهران زده و فریاد کرده شما چرا به امور داخلی حوزه دخالت میکنید
گلپایگانی افزود در قضیه مدرسه فیضیه که درب آنرا بستند یک نفر که با سازمان تهران رابطه
داشت آمد اینجا و گفت اگر شما مانند سابق کار نداشته باشید ما هم کاری نداریم و اگر کاری
داشته باشید ما هم بهر طریق شما را میکوبیم گلپا[یگانی] افزود چندی قبل آقای سیفی که اهل
یزد است آمد اینجا و گفت یکی از اقوام ما جزء سازمان قم است و میگویید بنا دارند یک آقا از قم
بگیرند و اینها بهانه میگیرند تا حوزه را بردارند لذا مهدی را تهدید کردند و صافی را بردند و
تهدید کردند گلپا[یگانی ]اضافه کرد منهم میدانم چه وقت صحبت کنم وقتی صحبت میکنم که
دولت در گرفتاری باشد و نتواند کاری بکند و وقتی که پی بهانه میگردد منهم یا حرف نمی زنم
و یا اگر حرف بزنم ملایم صحبت میکنم طلبه
ناشناس اظهار کرد بالاخره باید فکری کرد
گلپا[یگانی ]گفت فعلاً نمیشود در امور آنها
کاری کرد و امور داخلی را من مایل هستم و اگر
با شریعتمداری صحبت کنیم و او مطابق نظر
دولتی ها نظر بدهد چکار کنیم من نمی دانم
اقدام کنم گلپایگانی گفت من مکرر با
شریعتمداری مشورت داشته ایم ولی ایشان
گفته است من بایستی با رفقای تهرانم مشورت
کنم امکان دارد رفقای تهران ایشان فاسق
باشند یا دستگاهی باشند وی افزود در موضوع
تلگراف اروندرود مسلم دولتیها میخواستند
تلگراف شود حتی سازمان با اینکه با ما بد است
تذکر داد و مسلم اگر با شریعتمداری صحبت
می کردیم می گفت باید تلگراف کنیم پس ما
نمی توانیم با او مشورت کنیم و از قول مهدی گفت ما مثل پرنده شده ایم از اینجا برمیدارند بآنجا
می نشینم و هرکس از ما را از محلهای خود بردارند ما آنرا بمحل بهتری میفرستیم مثلاً سید
ابوطالب1 را از آباده برداشتند چونکه از طرف ما بوده و ما هم فورا او را فرستادیم تهران و اکنون
در مسجدی در تهران است که وضعش از آباده بهتر است.
گلپایگانی این اقدامات را از طرف شریعتمداری می بیند و معتقد است نماینده های او را
شریعتمداری معرفی میکند و گلپایگانی و عوامل وی به فلسفی چنین فهمانده اند که اینکارها از
طرف شریعتمداری صورت میگیرد.
و بایستی فلسفی را متوجه ساخت که به مطالب ظاهری
اشخاص توجه نکند و بایستی خود مسائل را بشکافد.
گلپایگانی باینوسیله قصد خراب کردن
شریعتمداری را دارد و با او باطنا روابط حسنه ای ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحت دارد.
شراره
نظریه امنیت داخلی : صحیح است ملاقات رضوانی پیشنماز فریدونکنار باین ساواک و به
گلپایگانی معلول اشتباه ساواک مربوطه بوده و
نبایستی به وی می گفتند برو از ساواک قم نامه
بیاور امیدی فرد ناراحتی است و بایستی از
حوزه طرد شود ابوطالب گمان میرود
محمودی است واعظ مسجد منیریه روبروی
باغ اجلال الدوله باشد که بایستی وضع وی
بررسی شود من حیث المجموع گلپایگانی به
مرور تضعیف شده و از انتقال ایادی خود از
شهرستانها خیلی وحشت کرده است.
شرربار
آقای اوانی خلاصه ای تهیه تا بعرض برسد ضمنا تاجر و واعظ مورد
بحث شناسائی شوند 2 /8
توضیحات سند:
1ـ مقصود، مرحوم آقای سیدابوطالب محمودی است.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 672