تاریخ سند: 4 بهمن 1350
[موضوع:] تشکیل جلسه مذهبی در مسجد هدایت
متن سند:
[شماره:] 140495 /20 ه 12
پس از اداء نماز جماعت توسط سید ابراهیم موسوی در ساعت 1820
نامبرده گفت آیت اله طالقانی فرموده اند که دعای حج را بخوانیم و پس از
خواندن دعای مزبور عبدالمجید معادیخواه مشغول سخنرانی گردید و ابتدا چند
آیه از سوره قصص قرائت و بعد به تفسیر پرداخت و موضوع شرک را مطرح و
گفت شرک دو قسم است
یکی شرک در نعمت خداوند
و دیگری در قهر خدا است و
بعدا اشاره کرد در دنیا اینها
سؤال و جواب دارد یکی به
خاطر مقام و دیگری به
خاطر ثروت و آنگاه راجع به
اتحاد مسلمانان اشاره کرد و
اظهار داشت چه تفرقه ها بین
مسلمانان می اندازند و چه
دشمنی با اسلام می کنند باید
هر کس به اندازه خودش از
خود گذشتگی نشان بدهد و
نگوید به من چه.
کوتاهی در
این باره گناه است در ساعت
1850 آیت اله زنجانی به
اتفاق دکتر شیبانی وارد مسجد شدند و سخنرانی معادیخواه در ساعت 1900
پایان پذیرفت و دکتر سحابی ـ معادیخواه ـ حکیمی و زنجانی جلوی محراب
بودند و بهفروزی را هم صدا کردند و چند دقیقه با هم صحبت نمودند ضمنا در
مورد این که کنفدراسیون دانشجویان را به خمینی بسته اند بحث شد و یکی از
دبیران فرهنگ گفت فلسفی در مسجد جامع بازار راجع به خمینی صحبت کرده و
گفته است چرا به ایشان جسارت کرده اید و بعد افزود فلسفی1 در قم هم
سخنرانی نموده ولی محلش معلوم نشده افراد شناخته شده عبارت بودند
از امینی.
توحیدی دبیر فرهنگ.
اندوهی.
عاشری.
حاج چایچی.
مهندس
بازرگان.
دکتر سحابی.
دکتر شیبانی.
عظیم زاده.
امامی آموزگار.
مهندس
بهفروزی.
حکیمی.
رجائی.
یزدان پناه.
علی آقا حاج بگی [بیگی].
اسماعیل آقا
کارمند برق تهران.
علی آقا دبیر فرهنگ.
نظریه سه شنبه.
یادشدگان علی عباس توحیدی.
محمدمهدی اندوهی.
اله پناه
مروج عاشری.
مهندس مهدی بازرگان.
دکتر یداله سحابی.
دکتر عباس شیبانی.
مهندس محمد بهفروزی.
ابوالفضل حکیمی.
محمدعلی رجائی.
محمدعلی
یزدان پناه بوده اند که دارای سابقه می باشند.
آذری
نظریه چهارشنبه.
نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
پاد
توضیحات سند:
1ـ حجه الاسلام شیخ محمدتقی
فلسفی فرزند حاج شیخ
محمدرضا تنکابنی در سال
1286 شمسی (1326 هجری
قمری) در تهران تولد یافت.
تحصیلات خود را از سن 6
سالگی آغاز کرد و از محضر
اساتیدی چون مرحوم والدش،
آقاشیخ محمدعلی کاشانی،
میرزا مهدی آشتیانی، میرزا
طاهر تنکابنی و میرزا یونس
قزوینی بهره مند گردید.
وی
نخستین بار در سن 16 ـ 15
سالگی در مسجد محل
(فیلسوف الدوله) با شعری در
وصف حضرت امیرالمؤمنین
علی (علیه السّلام) به منبر رفت
و چنان مورد استقبال مردم واقع
گردید که در سن 19 سالگی از
جمله مدعوین سخنرانی در
مجلس شورای ملی آن زمان شد
و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان
رضاخان آغاز نمود و در سال
1316 شمسی پس از حادثه
خونین مسجد گوهرشاد، بر
بالای منبر این حادثه را محکوم
کرد و در نتیجه مدتی
ممنوع المنبر و از پوشیدن لباس
روحانیت محروم گردید.
حجه الاسلام فلسفی با حزب
توده و تشکیل دولت غاصب
اسرائیل مبارزه می کرد و به جمع
آوری اعانه جهت کمک به مردم
مظلوم فلسطین می پرداخت.
از
خصوصیات بارز وی اطاعت
محض و بی چون و چرا از
مرجعیت عالی شیعه حضرت
آیه اللّه العظمی بروجردی بود که
ضمن ملاقات با شاه و رساندن
نقطه نظرات آقای بروجردی،
موجب عدم تخریب مسجد مادر
شاه و ساخت مسجد ارک فعلی،
الزامی شدن درس تعلیمات
دینی در مدارس و عدم حرکت
دادن مشعل از امجدیه تا دربار
که نمودی از آتش پرستی بود،
گردید.
در پی غائله انجمن های
ایالتی و ولایتی و لوایح
ششگانه مخالفت خود و علما و
مراجع وقت به ویژه حضرت
امام خمینی (سلام اللّه علیه) را
طی یک سخنرانی پرشور ابراز
داشت و به همین دلیل تحت
تعقیب قرار گرفت و تا بعد از
انجام رفراندوم تحمیلی شاه از
رفتن به منبر محروم شد.
آقای
فلسفی نخستین بار در تاریخ 18
اسفند سال 1341 در مجلس
سالگرد رحلت حضرت آیه اللّه
بروجردی توسط نیروهای
شهربانی بازداشت و 2 روز در
زندان قزل قلعه محبوس گردید
و سپس به مدت 48 روز
ممنوع المنبر شد.
در حادثه
مدرسه فیضیه منبرهای متعدد
رفت و سخنانی پرشور ایراد
کرد.
در شب عاشورای سال
1342 طی نطقی کوبنده به
استیضاح دولت اسداللّه علم
پرداخت که در همان روز،
سخنرانی وی تحت عنوان
«اولین استیضاح ملی در سال
1342» چاپ و در تیراژ وسیع
در اختیار مردم قرار گرفت.
به
همین دلیل برای بار دوم از سوی
نیروهای شهربانی بازداشت و به
زندان شهربانی منتقل گردید.
او
که در حادثه خونین 15 خرداد
در زندان به سر می برد، تدریس
فن خطابه را برای علاقه مندان
در زندان آغاز کرد.
این دوره
زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان در روز
جمعه 28تیرماه 1342،
بلافاصله به ساواک احضار و به
مدت 100 روز ممنوع المنبر
گردید، اما ممنوعیت به مدت
250 روز طول کشید تا
سرانجام در 26 اردیبهشت
1343 برابر با دوم محرم
ممنوعیت رفع شد.
وی در
سفرهای تبلیغی خود به شهرهای
مختلف، محور سخنرانی های
خود را پیام های حضرت امام
قرار می داد و به تبیین و تشریح
خط کلی نهضت می پرداخت.
پس از تبعید امام به ترکیه، از
سوی ساواک مورد سوء قصد
قرار گرفت.
در سال 1350 در
مورد حادثه اخراج ایرانیان از
عراق به ایراد یک سخنرانی و
تشریح مواضع امام علیه بعثیون
عراق پرداخت، اما به دنبال
توهین دو تن از سناتورهای
انتصابی رژیم شاه نسبت به
حضرت امام، چنان به رژیم شاه
حمله کرد که حکم ممنوعیت
دائمی او از رفتن به منبر صادر
شد.
پس از گذشت 2 سال از
ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی،
رژیم به طور مستقیم به وی
اعلام کرد که تنها با نوشتن یک
دستخط یک سطری به شاه،
ممنوعیت وی لغو خواهد شد،
ولی او زیر بار این ذلت نرفت و
همچنان استقامت ورزید.
آقای
فلسفی سالهای 56 و 57
خصوصا هنگام شهادت آقا
مصطفی خمینی و درج مقاله ای
با نام جعلی احمد رشیدی مطلق
در روزنامه اطلاعات و اهانت
به ساحت مقدس حضرت امام به
موضع گیری های بسیار سخت
پرداخت.
در ایام محرم 1357
مردم را به برگزاری با شکوه
مراسم عزاداری فراخواند و
آنان را از گرفتن اجازه عزاداری
از شهربانی منع نمود.
سرانجام
پس از هفت سال ممنوعیت منبر
و در روز سوّم ورود حضرت
امام خمینی (سلام اللّه علیه)
به وطن، در مدرسه علوی
(اقامتگاه موقت امام) و با
حضور هزاران نفر از علما و
روحانیون تهران و سایر ولایات
ایران، اولین سخنرانی خود را
در محضر حضرت امام و به
خواست ایشان ایراد نمود و
موجبات انبساط خاطر امام و
سایر حاضرین را فراهم آورد.
در پایان امام فرمودند: «اعلام
کنید که منبر آقای فلسفی فتح
شده است.
» حجه الاسلام فلسفی
صاحب سخنرانی های
روشنگرانه و تألیفات ارزشمند
ماندگار از جمله کتاب کودک در
دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و
آیه الکرسی می باشد.
ایشان
علیرغم کهولت سن تا پایان عمر
با برکت خود به فعالیت های
مختلف و منبرهای تبلیغی
خویش ادامه داد و بالاخره در
روز جمعه 27 /9 /77 و در سن
93 سالگی به رحمت ایزدی
پیوست.
وی در حرم مطهر
حضرت عبدالعظیم حسنی
(علیه السلام) در شهر ری به
خاک سپرده شد.
(ر.ک : یاران امام به روایت
اسناد ساواک، زبان گویای
اسلام، حجت الاسلام والمسلمین
محمدتقی فلسفی صفحات یازده
تا بیست و شش.)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 335