تاریخ سند: 1 اردیبهشت 1349
موضوع: اظهارات حسین تقیزاده سالاری دانشجوی سال اول رشته مکانیک انستیتو تکنولوژی مشهد درمورد تشکیل جبهه واحد توسط مبلغین اسلام
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:1 /2 /1349
به: 322 شماره: 6246 /9ﻫ
موضوع: اظهارات حسین تقیزاده سالاری دانشجوی سال اول رشته مکانیک انستیتو تکنولوژی مشهد درمورد تشکیل جبهه واحد توسط مبلغین اسلام
ساعت 11 روز 21 /1 در مذاکره دینی که بین حسین تقیزاده سالاری و عباس فرحبخش دانشآموز کلاس پنجم طبیعی دبیرستان بامداد در کوچه سراب کوچه ورزنده حمام ورزنده انجام شد. حسین تقیزاده اظهار میداشت که وی معتقد است باید تمام مبلغین اسلام یک جبهه واحد تشکیل داده تا بتوانند راندمان کارهای خود را هرچه بیشتر بالا ببرند و برای رهبری این عده به عقیده وی آیتالله حکیم یا آیتالله خمینی بهتر از هر کس میباشند. سپس عباس فرحبخش درمورد دانشمندان ایرانی اسلام اظهارنظر نمود «جای تأسف است که تمام دانشمندان ایرانی اسلام در حال حاضر یا در زندان هستند و یا تحت نظر میباشند.» وی اضافه نمود «اگر ما همیشه با هم باشیم میتوانیم همه کار بکنیم، مثل کودتا، همانطوری که حسن البکر تمام مسلمانان واقعی را تاکنون در عراق از بین برده وگرنه مسلمانان تابهحال حسن البکر را از بین برده بودند.» عباس فرحبخش دنباله گفتار خود ادامه داد که «در حال حاضر از طرف دولت سعی میشود تا حتیالامکان1سطح فکر مردم را پایین نگه دارند وگرنه [اگر] سطح فکر تمام مردم بالا رود بدون آنکه دمونستراسیون و یا پایکوبی در میان باشد، دیگر هیچکس نه روزنامه کیهان2 میخرد و نه به رادیو گوش میدهد و خواهناخواه تمام کسانی که در بالاتر قرار دارند سقوط میکنند. با وجود اینها خوشبختانه بازهم دین واقعی اسلام در میان طبقه محصل بهسرعت قابلتوجهی در حال رسوخ است.» سپس عباس فرحبخش در جواب سؤالی که درباره گاندی3 از وی بهعمل آمد که آیا روش گاندی برای ما چطور است؟ مشارالیه اظهارنظر کرد «روش گاندی فقط به درد ملت برهنه هندوستان میخورد و این روش در ایران قابلاجرا نیست.» در این بین تقیزاده بیان داشت که «گاندی روش خود را از زندگی امام حسین و فاجعه کربلا نتیجه گرفته بود.» سپس علی ورزنده دانشآموز کلاس پنجم دبیرستان که از دوستان نزدیک حسین تقیزاده سالاری میباشد، در مورد طلبه علوم دینی اظهار داشت که «اخیراً برای اینکه سطح فکر مردم روستا را دولت در اختیار گیرد، چهارصد نفر را که فکر میکند ارتشی بوده و همگی کاراتهباز هستند، تربیت نموده و چند وقت پیش آنها را به مشهد آوردند و اگر از آنها سؤال کنی شاه بهتر است یا خدا، آنها حتماً میگویند شاه.» مذاکرات نامبردگان تا ساعت 13 به طول انجامید.
نظریه منبع: عباس فرحبخش از افراد بدبین و منحرف اجتماع بوده و فکر میکند با اظهارنظر، عقدههای بزرگ روانی خود را میتواند استتار نماید و از طرفی معاشرت اینگونه افراد با جوانان اجتماع بهخصوص طبقه کارگر و محصل که قدری ازنظر فهم جملات از دیگران در سطح پایینتری قرار دارند، بسیار مضر و حتی خطرناک میباشد.
نظریه امنیت داخلی: حسین تقیزاده (رفعت) با وجود فعالیتهای پیگیر و مشکوکی که جهت تشکل عنوان دانشجویان در انجمن دانشجویان تکنولوژی داشته، تاکنون مطالبی تا این حد انقلابی با دوستانش در میان نگذاشته بود. چون عباس فرحبخش از دوستان و معاشرین مشارالیه میباشد و افکار ناراحتی دارد، لذا سعی خواهد شد ضمن کنترل اعمال و رفتار نفر اخیر ارتباط او را نیز با تقیزاده بررسی نموده و نتیجه به عرض میرسد.
فیش به نام حسین تقیزاده سالاری شغل دانشجو بررسی و ارائه شود ـ 5 /2 /49
آقای مخبری! پرونده نامبردگان تکمیل، نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی آنان روشن، و دقیقاً تحت مراقبت بوده و در جریان هرگونه فعالیتی از ناحیه این افراد قرار گیرند ـ 5 /2 /49
توضیحات سند:
1. در اصل: حدالامکان
2. روزنامه کیهان: در سال 1320 عبدالرحمن فرامرزی از دولت امتیاز روزنامهای به نام کیهان را گرفت و سردبیری این نشریه را به دکتر مصباحزاده سپرد. روزنامه کیهان گرچه یومیه بود ولی در نخستین روزهای تولد در هفته دو یا سه شماره انتشار مییافت. مندرجات روزنامه از سایر مطبوعات روز بهتر بود، مخصوصاً مقالات فرامرزی و تندرویهای او در انتقاد از هیئت حاکمه خیلی زود روزنامه کیهان را به جامعه معرفی کرد. در آذر ماه 1321 ش (دوره نخستوزیری قوامالسلطنه)، در تهران و شهرستانها به علت کمبود و قحطی نان و مواد غذایی و فقر عمومی و بیماریهای گوناگون بلوای بزرگی به راه افتاد و سازمانهای دولتی و مجلس شورای ملی و مغازهها غارت شدند؛ حتی مردم خانه قوامالسلطنه را به آتش کشیدند و دولت هم برای رفع بحران دست به اقداماتی زد، از جمله امتیاز تمام روزنامهها را لغو نمود مدیران و سردبیران را به زندان افکند و فقط یک نشریه به نام اخبار روز به مدیریت حسینقلی مستعان از طرف دولت انتشار مییافت. بعد از سقوط قوامالسلطنه مدیران جراید دست به اقدام زدند و دولت مجدداً امتیاز روزنامهها را به صاحبان آن برگرداند. این بار امتیاز و مسئولیت انتشار روزنامه کیهان به عهده دکتر مصطفی مصباحزاده قرار گرفت و مدیریت و سردبیری را عبدالرحمن فرامرزی عهدهدار شد. مصباحزاده با فعالیت زیاد سازمان وسیعی برای کیهان پیریزی کرد و آن را به صورت یومیه انتشار میداد و مقالات فرامرزی هم روز به روز بر رونق و نفوذ او میافزود کیهان در مقابل صدها روزنامه موسمی که میآمدند و میرفتند باقی ماند و به سرعت و خیلی زود خود را به پایه روزنامه اطلاعات رساند و بعد به سرعت زیاد از او جلو افتاد و روزنامه اول ایران شد. از لحاظ فنی و چاپ و وسایل لازم، آخرین پدیدههای دنیا در چاپخانه کیهان دیده میشد. به گفته فردوست این روزنامه در رقابت با اطلاعات و به دستور محمدرضا پهلوی تأسیس شد. این روزنامه تا پایان رژیم پهلوی همواره از مواضع رژیم دفاع کرده و در کنار اطلاعات از پوشش رویدادها و وقایع جاری کشور خصوصاً در بیان نارساییهای رژیم خودداری میکرد. مؤسسه کیهان به تدریج بر تعداد نشریات خود افزود که عبارتند از کیهان هوایی، کیهان فرهنگی، مجله زن روز، کیهان ورزشی، کیهان بچهها و ... . این مؤسسه هماکنون نیز درحال فعالیت و انتشار نشریات گوناگون میباشد.
(ر.ک: فهرست روزنامههای موجود در کتابخانه ملی ایران تهیه و تنظیمکننده: بیژن سرتیپزاده با همکاری کبری خداپرست، ص 170؛ فهرست روزنامههای موجود در کتابخانه سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، شماره اول آبان، 67، ص 113؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی، جلد سوم، نشر گفتار، سال 1380، صفحه 1451)
3. موهنداس کرمچند گاندی، پیشوا و بانی استقلال هند در سال 1869 میلادی تولد یافت. او وکیل دعاوی بود و از همان ابتدای جوانی چنان از فجایع استعمار انگلیس در وطنش متأثر شد که زندگی خویش را وقف مبارزه و ریشه کنی استعمار انگلیس از هند کرد. او که تجارب فراوانی از شکست مبارزات ضد استعماری مبارزان قبلی داشت، به جای قیام مسلحانه که در شرایط آن روز به شکست منتهی میشد، حربۀ برندهتری به نام «مقاومت منفی» را انتخاب کرد؛ یعنی هر چیزی و هر کاری را که اندک نفعی یا کمکی به دشمن میرساند، از او دریغ داریم و سیستم اداری و مملکتی استعمار را بدون توسل به زور مختل کنیم. در سال 1920 گاندی برای میلیونها هموطن خود که از استعمار انگلیس به جان آمده بودند، به صورت یک قهرمان و یک نیمه خدا در آمده بود و او را «مهاتما» (روح بزرگ) لقب دادند. انگلیسیها بارها او را به زندان افکندند، ولی هر بار که گاندی به زندان میرفت بر کثرت طرفدارانش افزوده میشد. او در زندان هم به حربۀ مقاومت منفی متوسل شده و دست به روزههای طولانی 40 ـ30 روزه که در تاریخ زندان بی سابقه بود، میزد و بدین ترتیب انگلیسها مجبور به آزاد کردن او میشدند. سرانجام پس از مبارزات طولانی در سال 1947 شبه قارۀ هند به استقلال رسید. از جمله خصوصیات برجستۀ «گاندی» این بود که در کشوری که دهها فرقۀ مختلف مذهبی و نژادی وجود داشت، پیوسته برای دوستی و برادری میان پیروان آنها تبلیغ و تلاش میکرد و میکوشید تا تعصب مذهبی و نژادی مایه تفرقه و جدایی ملت بزرگ هند نشود. در ژانویۀ سال 1948 یک متعصب مذهبی، رهبر بزرگ هند را ترور کرد. در استقلال کشورهایی چون اندونزی، منطقه هندوچین و سراسر قارۀ آفریقا کم و بیش از مبارزات استقلالطلبانۀ «گاندی» الهام گرفته است.
ر. ک: سیمای نامداران، حسام الدین امامی، صص 295 ـ 296.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 274