تاریخ سند: 8 مرداد 1357
آیتالله نوری ضمن مذاکره با سید جواد شیرازی اظهار نمود دیروز اجتماعی با شرکت 8 هزار نفر
متن سند:
از: 9/ ﻫ 1 تاریخ: 8 /5 /2537[1357]
به: 312 شماره: 7126 /9 ﻫ 1
گزارش خبر
آیتالله نوری ضمن مذاکره با سید جواد شیرازی اظهار نمود دیروز اجتماعی با شرکت 8 هزار نفر در محلی که صبحهای جمعه تشکیل میشود برگزار گردید و نسبت به آقای شیرازی ادای وظیفه شد. وقوع حادثه اخیر بخصوص حادثه دوم بحث شد (حادثه دوم مربوط به شرکت آقای ولیان با فرمانده لشگر در مراسم ختم منزل شیرازی بوده است) سید جواد میگوید راجع به آمدن آن مؤمن تأیید میگردد و اضافه شده است در این مورد بحث زیادی شده و مقامات سطح بالای امنیتی ضمن تماس تلفنی به نحو غیرمستقیم مطالبی ایراد، پاسخ داده شد مملکت دارای جغرافیای دینی و سیاسی و خاک است، همانطوری که مرزداران شما از یک سانتیمتر خاک وطن دفاع میکنند، مسئله خاکی نسبت به عقیده هیچ است، هیچ مانعی ندارد اگر جان مرزبانان دینی را بگیرید و به آقای شیرازی توصیه نمود خدمتشان بگوئید جز ادای وظیفه الهی کاری نکند، اگر بخواهند نیمسانتی تجاوز کنند نمیتوانند و چیزی عایدشان نمیشود. جواد شیرازی میگوید از تغییر جز بتپرستی چیزی عایدشان نمیشود. آقای نوری میگوید کارهای آنها عبارتست از تغییر تاریخ.1 جشن هنر.2 گوشت وارد کردنشان . رفع حجاب در دانشگاهها . سربازی زن و مردها. نوری اضافه نمود یک عده بیشرفها، مقامات را اشغال کردهاند ده هزار نفر دینی بودند.3 سیدجواد میگوید با یک کلام، میتوانیم (منظورش برپا نمودن شورش است). نوری میگوید مگر شماها بهر جنگ ویتنام میروید که توپ و تانک میآورید، شما خودتان شیشههای بانک صادرات را میشکنید. مردم میدانند، مگر مردم متعلق به دوره نوح هستند که چنین صحبت میکنید. استقلال میخواهند. داخل میروند. خارج میروند. از جوجه تا پرتقال از خارج وارد میشود. پسر شیرازی سئوال کرد نوار تهیه شده. جواب داده میشود بلی و درخواست ارسال یک عدد نوار نموده است و راجع به آمدن ولیان به خانه شیرازی پسرش اصرار داشت پدرم اظهار انزجار و بیاطلاعی نمود و شبههای پیش نیاید. نوری میگوید ما متوجه هستیم، همه میآیند، بهائی میآید، آن هم بیاید و غیره.
نظریه شنبه . نظری ندارد.
نظریه یکشنبه . خبر فوق صحت دارد. سید جواد شیرازی فرزند آیتالله شیرازی میباشد.
محترماً به استحضار میرساند. 11 /5 /37
3 نسخه فتوکپی بهرهبرداری شد.
توضیحات سند:
1. مجلس فرمایشى شوراى ملى در آبان 1304 ش احمدشاه قاجار را از سلطنت برکنار کرده و رضاخان را به عنوان نیابت موقت سلطنت برمىگزیند. در همین زمان مجلس مؤسسان براى تغییر مواد قانون اساسى و تفویض سلطنت به رضاخان تشکیل شده و بالاخره در آذر همان سال رضاخان پهلوى را به عنوان پادشاه ایران معرفى مىکند و او در تاریخ 4 /2 /1305ش تاجگذارى مىکند و دوره حکومت دیکتاتورى و دینستیزى او و بعد از او فرزندش محمدرضا پهلوى شروع مىشود. محمدرضا پهلوى در ادامه روند مبارزه با مظاهر دینى و ملى و سنتها و آیینهاى برگرفته از هویت اسلامى و تاریخى مردم ایران در اواخر سال 1354 اقدام به تغییر تاریخ رسمى کشور از هجرى شمسى به تاریخ شاهنشاهى نمود و چون در سال 1355 پنجاهمین سال شروع سلطنت پهلوى و سى پنجمین سال پهلوى دوم آغاز مىشد با افزودن 2500 سال حکومت شاهنشاهى تاریخ باستان ایران به آن، تاریخ رسمى کشور را به 2535 شاهنشاهى تغییر داد. از آن پس کلیه مکاتبات انجام شده در سازمانها و وزارتخانهها براساس تاریخ جدید محاسبه و درج مىگردید. دکتر مدنى در کتاب خود در این باره مىگوید: «آخرین نقطه فرعونیت و اوج طاغوت را در سال 1354 ملاحظه مىنماییم، وقتى که رژیم درصدد برآمد تا با پیامبر بزرگ اسلام رسما به معارضه برخیزد و به محو مؤثرترین تجلى فرهنگ اسلامى مبادرت کند. شاه در نطق افتتاحیه مجلس دوره 24 شوراى ملى از نمایندگان مىخواهد تا فرهنگ ایرانى را از عوامل بیگانهاى که در این فرهنگ راه یافته نجات دهند و آن را از میان تمام آثار و مظاهر ناپسند دورانهاى انحطاط اجتماعى و اخلاقى گذشته پاک نمایند! به دنبال این اظهارات مجلسین شوراى ملى و سنا در تاریخ 24اسفند 1354 جلسه مشترکى تشکیل داده و به جاى تاریخ هجرت پیامبر گرامى اسلام (صلىالله علیه وآله) آغاز سلطنت کورش بنیانگذار شاهنشاهى ایران را به عنوان سرآغاز تقویم و مبدأ تاریخ ملى ایران قرار دادند... با اوجگیرى نهضت اسلامى مردم ایران به رهبرى حضرت امام خمینى (ره)، دولت شریفامامى که در آن جلسه مشترک فوقالذکر رئیس جلسه بود و این اقدام شاهانه را ستایش و تملق بسیار نمود، براى آرام کردن مردم و حفظ و تثبیت موقعیت دولت خود طى بخشنامهاى در شهریور 1357 اعلام نمود مبدأ تاریخ سال هجرت خاتمالنبیین محمدبن عبدالله(ص) از مکه معظمه به مدینه طیبه مىباشد و آغاز سال روز اول بهار و سال کماکان شمسى حقیقى است و بدین ترتیب بعد از دو سال و نیم تاریخ شاهنشاهى حذف شده و مجدداً تاریخ هجرى شمسى مورد استعمال قرار گرفت. (ر.ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسى اسناد تاریخى، صفحات 58 مقدمه و 420 و تاریخ سیاسى معاصر ایران، دکتر مدنى، جلد دوم، صفحه 232 و 233 و نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، دکتر عاقلى، صفحه 1138)
2. روز 27 مرداد 1356 مصادف با دوم رمضان سال 1397 جشن هنر شیراز که نوعی فستیوال بینالمللی هنری بود، از چند سال قبل از آن تاریخ، در شیراز برگزار میشد و با وجود مخارج سنگینی که در برداشت هرگز مورد توجه و استقبال مردم قرار نمیگرفت، بلکه اعتراض و انتقاد قاطبه مردم را دامن میزد، زیرا نمایشهایی که از طرف هنرمندان کشورهای مختلف عرضه میشد، با روحیات اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، مطابقت نداشت و نمایش بعضی از صحنههای آن در تلویزیون، موجب تمسخر و استهزای مردم میشد. آنتونی پارسونز سفیر پیشن انگلیس در ایران در کتاب غرور و سقوط خود جشن هنر سال 1356 را به عنوان یکی از جرقههای انقلاب توصیف کرد و نوشت: «جشن هنر سال 1356 شیراز از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود.
به عنوان مثال یک شاهد عینی صحنههایی از نمایشی را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً میخواستند برنامه خود را کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنۀ نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده رو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیاده رو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه بطور نمایشی و وانمود سازی) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار درست بخاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی بطور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمیبردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت».
دستاندرکاران جشن و به ویژه فرح پهلوی که رئیس هیئت امنأ بود، هدف از برگزاری را بالا بردن سطح هنر در ایران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجی به ملت ایران ذکر نمودهاند در حالی که به وضعیت فرهنگی و فرهنگ عمومی جامعه ایران و محل برگزاری آن (شیراز) توجهی ننموده و در واقع با یک بعدینگری تنها به دنبال فکر خامی بودند که در سر میپروراندند و از واقعیت موضوع که آیا اساساً زمینه پذیرش و کنش مساعد به سمت فرهنگ وارداتی در سطح جامعه وجود دارد یا خیر کاملاً به دور بودند. یکی از کارمندان تلویزیون سابق که اهل شیراز بود و در حاشیه مسائل جشن هنر قرار داشت، میگوید: «مردم چندان مشتاق برنامههای جشن نبودند، معمولاً از تهران جمعیتی به طور مرسوم همه ساله به دنبال گروه برگزار کننده بودند و حضور مردم شیراز در جشن بسیار کمرنگ بود و این هم بدین علت بود که هیچگونه تناسخ فرهنگی میان مردم شیراز و برنامههای اجرا شده و به ویژه برنامههای خارجی وجود نداشت و تنها برنامههای موسیقی سنتی در یک نمایش به نام شهر قصه که کار آقای بیژن مفیدی بود کمی با اقبال عمومی مواجه گردید.»
بودجه مصوب جشن هنر شیراز صرف کارهای پذیرایی و تشریفات و هزینه حضور میهمانهای خارجی میشد و علاوه بر آن، طبق دستور فرح پهلوی وزارتخانههای دستاندرکار مجبور بودند هر کدام در پرداخت هزینههای متعدد و بیحدوحساب جشن سهمی داشته باشند. بدیهی است صرف بودجه اختصاصی وزارتخانه به این جشنها خارج از ردیف بودجه به طور طبیعی از سهم بودجههای مصوب طرحهای عمرانی و ... کسر میگردید و در حقیقت برای برآورد اوامر فرح از سهم خدمات عمومی جامعه کاسته میشد. تاراج سرمایهها و امکانات ملت ایران برای اهدأ به مدعوین این جشن بیحد و حساب بود و مراسم در نهایت گشادهدستی و اسراف انجام میگرفت و هزینه آن بیش از 200 میلیون دلار برآورد شده است.
تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، غلامرضا نجاتی، نشر رسا، ص 349.
3. نامفهوم بودن عبارات، مربوط به اصل سند است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 13 صفحه 240