تاریخ سند: 22 بهمن 1341
منظور و هدف: به وجود آوردن محیط سالم در حوزه علمیه مشهد و دور نگهداشتن آنان از دخالت در سیاست بهمنظور جلوگیری از تحریک مردم نسبت به اجرای برنامههای اصلاحی.
متن سند:
تاریخ تنظیم طرح:22 /11 /1341
نام طرح: بتشکن
منظور و هدف: به وجود آوردن محیط سالم در حوزه علمیه مشهد و دور نگهداشتن آنان از دخالت در سیاست بهمنظور جلوگیری از تحریک مردم نسبت به اجرای برنامههای اصلاحی.
سوابق امر: برابر سوابق موجود آیتالله حاج سید هادی میلانی تنها سنگر و تکیهگاه جبهه ملی در خراسان بوده و در مدت 8 سال که از عراق به این شهرستان وارد شده پیوسته به دستیاری پسرش سیدمحمدعلی میلانی1 که کاندیدای نمایندگی مجلس شورای ملی از ناحیه جبهه در خراسان بوده و با اینکه عضویت کمیته خراسان را قبول نکرده ولی عملاً پدر خود را تحت تأثیر قرار داده و جبهه ملی و جمعیتهای مذهبی وابسته به جبهه ملی دنبالهرو آیتالله میلانی است و نفوذ جبهه در مراجع مذهبی برای حفظ آسایش و امنیت و اجرای برنامههای اصلاحی به این کیفیتی که پیشروی مینماید خالی از خطر نمیباشد. مضافاً به اینکه گفته میشود این شخص در عراق قبل از سال 1332 با جبهه ملی مربوط و در آن موقع درصدد بودند بهجای مرحوم آیتالله کاشانی از وجود او استفاده نمایند.
2. آیتالله حاجآقا حسن قمی که پدرش در سال 1314 در موقع اجرای قانون کشف حجاب و تغییر شکل، حادثه مسجد گوهرشاد2 را به وجود آورده، از علمائی است که به علت تبعید پدرش از یکسو و تعصب خشکی که در مسائل مذهبی دارد از طرف دیگر، پیوسته نسبت به اعلیحضرت همایون شاهنشاه بدبین بوده و تاکنون حاضر نشده در تشریففرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاه به مشهد تشرف حاصل نماید. چون سادهلوح و کجفکر نیز میباشد، عملاً تحت تأثیر آیتالله میلانی قرارگرفته و در واقع عامل اجرای نیات ایشان بوده و درنتیجه بدون توجه، بهوسیله عامل مخرب رهبری میشود.
هدفهای عملیاتی: با به وجود آوردن صحنههای خاص راندن 2 نفر از مشهد.
در صورت امکان این طرح با اجرای یکرشته تظاهر بهوسیله دهاقین، آنها را وادار به ترک محل خواهد نمود و پسازانجام این عمل چنانچه توفیق حاصل نشود به آنها تکلیف خواهد شد محل را ترک و در شهرستان قم و یا تهران و یا هر نقطه دیگر مسکن گزینند و در غیر این صورت هرگونه اسائه ادب و بیحرمتی به آنان بشود سازمانهای دولتی نمیتوانند برخلاف افکار عمومی که خواستار اجرای لوایح ششگانه میباشند جلوگیری کند.
کارهایی که باید انجام شود:
1. ارتباط افراد متنفذ که اطراف نامبردگان میباشند بهمرور با تدبیر لازم قطع خواهد شد که در اجرای طرح عکسالعملی پیش نیاید.
2. 2 نفر روحانیون شاهدوست آیتالله کفایی و سبزواری مرتباً تقویت خواهند شد و سکوت خواهند نمود.
3. اکثر وعاظِ در اختیار دستگاه ساواک و 2 نفر آقایان نامبرده از اقدامات سوء، آنان را برکنار نگاه خواهند داشت.
4. اقدام شد برای پسر آیتالله میلانی پروانه خروج به کشور عراق بدهند. اگر از عزیمت استنکاف و یا بنا به جریانات روز کشور عراق حاضر نشود به آنجا یا به خارج مشهد مسافرت نماید، الزاماً دستگیر و به مرکز اعزام خواهد شد.
5. آقای کیهان یغمایی3 که از نوکران شاهنشاه و فوقالعاده مورد اعتماد است به علت نفوذ محلی و خنثی نمودن حوادث بعدی تنها فردی خواهد بود که در این جریان و در اجرای به وجود آوردن حادثه با ساواک همکاری خواهد نمود.
6. بهوسیله 2 نفر از وعاظ که خود را طرفدار آیتالله میلانی و قمی معرفی خواهند نمود در دهات موقوفه نزدیک شهر، دهاقین تحریک خواهند شد و به آنان تلقین خواهند نمود آیاتالله فوقالذکر فتوی دادهاند که چنانچه املاک آستان قدس و موقوفهها به اجاره رعایا داده شود، نماز و روزه در املاک مزبور حرام خواهد بود. رعایا که قبلاً بهوسیله ایادی کیهان یغمائی در جریان مخالفت علما قرار خواهند گرفت نسبت به وعاظ مزبور بیاحترامی نموده و دستهجمعی با تظاهر به شهر وارد و درب خانه 2 نفر آیاتالله رفته و به آنان تکلیف خواهند نمود یا به لوایح شاهنشاه فتوی صادر و منتشر و یا باید شهر را ترک بگویند.
7. رئیس شهربانی که افسر محتاط و تحت تأثیر استاندار است باید با وسایل مقتضی در جریان قرار بگیرد که از تظاهر دهاقین ممانعت ننماید.
8. همکاری فرماندهی ژاندارمری وسیله ساواک بهمنظور اجرای مقدمات امر در چند قریه حومه شهر جلب خواهد شد.
هزینه: عنداللزوم یکصد و پنجاههزار ریال قبل از اجرای طرح باید در اختیار ساواک قرار گیرد تا به وعاظ، جراید، و افراد عامل بهوسیله کیهان یغمایی پرداخت شود.
تاریخ اجرا: پس از تصویب و صدور اجازه، انجام خواهد گرفت.
توضیحات سند:
1. حاج سید محمدعلی حسینی میلانی فرزند آیتاللهالعظمی حاج سید محمدهادی حسینی میلانی و داماد آیتالله جزایری، متولد 1309ش. در نجف اشرف میباشد. وی یکی از انقلابیون فعال در سالهای ابتدایی نهضت امام خمینی (ره) بوده که نقش بسیار مؤثری در تحرکات و فعالیتهای انقلابی و ضد رژیم شاه در مشهد داشت. وی در سال 1389 درگذشت.
2. حادثه مسجد گوهرشاد: اشاره به واقعهای است که در سال 1314 پس از واقعه کشف حجاب به دستور رضاخان در مسجد گوهرشاد مشهد روی داد. این قیام زمانی شکل گرفت که رضاخان دینستیزی را به اوج خود رسانده و درصدد بود تا سنتهای مذهبی و قوانین اسلامی را محو و نابود کند و فرهنگ غربی را بهجای آن بنشاند. رضاخان در پیگیری این سیاست دستور داده بود تا حجاب از سر زنان مسلمان برگیرند، مردان کلاه غربی به سر کنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون کنند و ...
در واکنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطهای به مخالفت برخاستند ولی در این ماجرا مشهد پیشقدم شد و قیام شکوهمندی در دل تاریخ به ثبت رسید. علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حرکت رضاخان مقابله کنند و او را از این کار بازدارند. در یکی از این جلسات پیشنهاد شد آیتالله حاجآقا حسین قمی، از مراجع بزرگ زمان، به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاکره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیمهایش بازدارد. وقتی آیتالله قمی به تهران رفت، بلافاصله از سوی حکومت محاصره و ممنوعالملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس، به آگاه کردن مردم پرداختند. مسجد گوهرشاد ازجمله مکانهای تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هرروز بیشتر میشد و شهر حالت عادی خود را از دست میداد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین میپرداختند.
همزمان با بازداشت حاجآقا حسین قمی، در مشهد نیز به دستور حکومت، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. شیخ محمدتقی گنابادی معروف به شیخ بهلول واعظ یکی از سخنرانان این قیام مردمی بود که در آن روزها بر منبر سخن میراند و مردم را به ایستادگی در برابر حکومت فرامیخواند. موعظه شیخ بهلول دو سه روزی ادامه یافت؛ او در منبر سخنان تندی ایراد کرد که شنوندگان را کاملاً تحت تأثیر قرارداد. صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را کشته و زخمی کردند، ولی مردم مقاومت کرده و سربازان نیز بنا به دستوری که به آنها رسیده بود، مراجعت کردند. به دنبال این حادثه، مردم اطراف مشهد با بیل و داس و... بهسوی مسجد حرکت کردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را بهمنظور سرکوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به کشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد بهاندازهای بود که به نقل شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند. شمار کشتهشدگان این فاجعه حتی افزون بر دو هزار نفر هم برآورد شده است. یک روز پسازاین فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد کثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند. قیام مسجد گوهرشاد برای همیشه در دفتر اقدامات ننگین سلسله پهلوی ثبت شد. گفتنی است این قیام یک سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به ترکیه و در پی مشاهده بیبندوباری و بیحجابی زنان ترکیه توسط وی، به وقوع پیوست.
3. احمد کیهان یغمائی متولد 1293 در دامغان است. وی مدتی در مؤسسات و ادارات مختلف در سمنان مشغول به فعالیت بوده است. در پرونده وی در ساواک آمده است علی امینی، نخستوزیر دوران پهلوی، گفته است من کیهان یغمائی و برادرش را در سال 1317 در کارخانه قند فریمان بهصورت کارگر به روزی هفت ریال استخدام کردم و پس از آن در املاک آستان قدس وارد شدند. در یکی دیگر از گزارشهای ساواک در رابطه با وی چنین آمده است: «شخصی است که از هیچ به همهچیز رسیده» و درجایی دیگر آمده که وی «شخصی بدنام است و از هر موقعیتی به نفع خود استفاده میکند». یغمائی در دوره حکومت مصدق فعالیتهایی به نفع وی انجام داده و در جریان وقایع مرداد 1332 بیشتر شناخته شد. وی یکی از اعضای سازمان کوک به ریاست حاج علی کیا بود و با استفاده از همین موقعیت و زمینهسازیهای سرتیپ انصاری، فرمانده سازمان مقاومت ملی (سازمان کوک) در خراسان، در سال 1339 در انتخابات دوره بیستم مجلس از طرف حزب ملّیون در مشهد و تربتجام کاندید شد و بهعنوان نفر سوم، پیروز و به مجلس شورای ملی وارد شد. وی در سال 42 بهعنوان رئیس فراکسیون مستقل مجلس معرفی شده است. کیهان یغمائی که از ارادتمندان و دوستان نزدیک دکتر اقبال بوده، پس از نماینده شدن با استفاده از نفوذی که به دست آورده بود، توانست کارخانه بزرگ قند شیرین و مزرعه نمونه کشاورزی را که در حدود هزار هکتار بود، در مشهد تأسیس کند. در گزارش دیگری از ساواک در رابطه با یغمائی آمده «نامبرده با شرکت در انجمن شهر مشهد و انجمن بهداری و دخالت در کلیه امور ادارات و تظاهر به بستگی خود به بعض مقامات و عضویت در سازمان کوک، میخواهد همه را مرعوب نموده و بدینوسیله استفاده شخصی نماید». با وجود تخلفات و جرائم متعددی مانند «سوءاستفاده در امر لولهکشی و آسفالت خیابانهای مشهد و معامله با بانکهای محل»، «واردکردن تریاک با همکاری سرهنگ یغمائی فرمانده مرزی» و «اخاذی از شرکت شوسگر [شوسه گر] به مبلغ شش میلیون ریال» که در پرونده یغمائی، از وی ثبت است، اما بنا به گفته ساواک، به دلیل حمایتهایی که از طرف بعضی از مقامات دولتی و سازمان کوک از وی میشود، کسی نمیتواند جلوی اعمال وی را بگیرد. در یکی از گزارشهای ساواک در تاریخ 19 خرداد 1338 آمده است موضوع سوءاستفاده کیهان یغمایی از لولهکشی آب مشهد به عرض شاه رسیده و وی در ارجاع به ساواک، دستور تعقیب ماجرا را داده. ساواک مشهد در پاسخ چنین نوشته است که بازرسان اعزامی از نخستوزیری و وزارت کشور، از مشهد بازگشتهاند و طبق گزارشهای واصله، وی بازرسان اعزامی را تطمیع کرده بود. طبق اسناد ساواک، یغمائی که مبلغ چهار میلیون ریال از شرکت برنده مزایده لولهکشی آب رشوه گرفته، با حمایت سرلشکر کیا ـ رئیس سازمان کوک ـ استاندار را نیز مرعوب و وادار به مصالحه کرده بود. در نامهای از ساواک مشهد به تهران، با توجه به اینکه وی در انجمن شهر مشهد و نیز انجمن بهداری این شهر اعمال نفوذ کرده و روزبهروز قدرتش زیادتر میشود، درخواست شده تا به نخستوزیر عرض شود که این کار برخلاف سیاست عمومی و کلی دولت است و در جواب به آن ساواک چنین پاسخ داده شده است که «نخستوزیر فرمودهاند قبلاً ـ با قرار گرفتن انجمن بهداری در تحت کنترل یغمائی و دار و دستهاش ـ موافقت شده و نگران نباشید!» ـ ظاهراً در آن زمان اقبال، دوست صمیمی یغمائی، نخستوزیر بوده است. در گزارش دیگری از ساواک در سال 1339 که یغمائی نماینده دوره بیستم مجلس بود، درباره وی نوشته است: «یغمائی که از مشهد به نمایندگی انتخاب شده است، میگفت با اینکه مشهد دارای زمینه و آراء طبیعی بوده و از طرف حزب ملّیون هم تقویت میشده، معهذا مبلغ دویست هزار تومان به سپهبد علوی مقدم، وزیر سابق کشور، پرداخته و بسیاری از دوستان او نیز همین مبلغ و حتی بیشتر از آن را به ایشان پرداخت کردهاند و در حوزههایی که سروصدا بلند شده و انتخابات انجام نگردیده، علت این بوده که کاندیداها قبلاً نظر وزیر کشور را جلب نکرده بودند.»
یغمائی در سال 1348 که نماینده مجلس بود، در تماسی تلفنی با مشاور رئیس ساواک گفته است: «بنده نشان درجه یک 28 مرداد دارم؛ نشان عمران و آبادانی دارم؛ نشان همایونی دارم؛ خیلی تقدیرنامهها از وزارت دربار دارم؛ دو ماه قبل جناب آقای علم امریه اعلیحضرت را به بنده ابلاغ فرمودند که شما همیشه خادم بودهاید و از وجودتان هم استفاده میشود، ناراحت نباشید. بنده به آقای علم عرض کرده بودم که این خادمهای قدیمی را فراموش نفرمائید، در خانهشان را بزنید یا سرشان را بزنید به دیوار؛ اگر لازم شد خدمت افتخاری، چیزی، به بنده مراجعه کنید، ما نیامدیم مجلس که ماهی شش هزار تومان حقوق بگیریم، بنده خودم ماهی 25 هزار تومان خرجم است و دارم زحمت میکشم، چه در کار تولید، چه کار کشاورزی.»
ساواک یغمائی را مهرهای قابلاستفاده در انجام برخی از اقدامات خود میداند بهطوریکه در 5 /1 /42 هاشمی، رئیس وقت ساواک خراسان، در راستای اجرای «طرح بتشکن» نامهای به مرکز ارسال میکند و درخواست میکند به یغمائی ابلاغ شود فوراً خود را به ساواک مشهد معرفی کند تا بتواند از وی بهعنوان چهرهای شناختهشده، برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 02 صفحه 38