موضوع: فعالیت ضد بهائی۱
متن سند:
[گزارش خبر]
به: ۱۹ه شماره: ۱۷۴۴/۱۹/ ه ب
از: ۱۹ه ب تاریخ: ۲۷/۴/۵۲
موضوع: فعالیت ضد بهائی۱
در تاریخ فوق آقای حاج آقا امامی که مدتی بود به منظور تشکیل جلسات ضدبهایی از اصفهان به بروجن نیامده بود در ساعت ۷ بعدازظهر روز فوق به منزل آقای ناصر یگانه وارد شده و پس از بحث و مذاکرات قرار شد روزهای ۱۵ و ۱۶ شعبان در مسجد حاج کرامت جشن گرفته شود و آقای طباطبایی و افراد دیگری برای سخنرانی به بروجن بیایند و همچنین مرتباً جلسات تشکیل و شرکت نمایند و همیشه یک نفر از اصفهان در جلسات بروجن شرکت نماید. ضمناً حاج آقا امامی روز شنبه آینده به بویراحمد خواهد رفت.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه در مرخصی است. نظریه ۱۹ه ب : مدتها بود این هیئت فعالیتی نداشت ولی اینک فعالیت را شروع کردهاند.
نظریه چهارشنبه: جهت استحضار
توضیحات سند:
۱- انجمن مبارزه با بهاییت (انجمن خیریه حجتیه مهدویه) به سال ۱۳۳۲ با تلاش حاج شیخ محمود حلبی (متولد ۱۲۸۰ و متوفی به سال ۱۳۷۶)، فعالیت خود را آغاز کرد. وی تا سال ۳۲ در مشهد به عنوان یک روحانی سیاسی فعال شناخته میشد اما به دلیل سرخوردگی از مسایل سیاسی مشهد، این شهر را رها کرده به تهران آمد و به مدت یازده سال، حتی برای زیارت به مشهد برنگشت. در مشهد برخی از فعالیتهای وی مبارزه با بهاییت بود و زمانی که به تهران آمد، این جریان را به عنوان استراتژی اصلی خود انتخاب کرده، از سیاست دور شد. وی با همکاری جمع زیادی از متدینین - که تحت عنوان هیئت مدیره، امور انجمن را اداره میکردند - تا آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، به فعالیت فرهنگی بر ضد این فرقه اشتغال داشت و از هر جهت تلاش میکرد تا افزون بر جمعآوری اطلاعات، به تربیت نیرو برای مقابله با بهاییان و تبلیغات آنان بپردازد. انجمن طی بیست و پنج سال، ضمن مبارزه با بهاییت، توانست جمع زیادی از نیروی جوان را به خود جذب کرده و آنان را با مسائل اعتقادی آشنا کند.
این آشنایی و تربیت فکری در جهت ایستادگی در برابر اندیشههای الحادی از جمله مارکسیسم نیز کارکرد داشته است. معالوصف نکته مورد توجه مبارزین، این بود که اولا ریشهی نشر بهائیت خود رژیم پهلوی است و ثانیا این که مبارزه با بهائیت، نوعی انحراف از مسیر مبارزه بر ضد رژیم پهلوی است و انرژی فعال جوانان و تحصیل کردگانی که میتوانست بخشی از بار مبارزه را بر دوش بکشند، صرف نقاط ضعف آیین پوچ بهائیت و شیوههای تبلیغی علیه این مسلک میشد. پس از انقلاب، اعتراضاتی بر ضد انجمن آغاز شد و در محافل مختلف فعالیت علیه فعالان آن بالا گرفت. پس از اشاره غیرمستقیم رهبر انقلاب به انجمن، که بدون تصریح به اسم صورت گرفته و از آنان خواسته شده بود که اعوجاجات خود را کنار بگذارند، انجمن در سال ۱۳۶۲ رسمۀ تعطیلی خود را اعلام کرد ولی پس از چندی شماری از وابستگان به انجمن به طور پنهانی فعالیت خویش را استمرار بخشیدند. این در حالی بود که در جریان انقلاب، بسیاری از مرتبطین با انجمن از آن جداً شده و با نهضت همگامی و همراهی چشمگیری داشتند. و رهبران انجمن هیچگاه این حقیقت را ندیدند و یا نپذیرفتند که حرکت آنها مبارزه با معلول و در واقع انحراف از مسیر مبارزه بود، چراکه بهائیت در عصر حاضر ابزاری کاملاً سیاسی در اختیار رژیم شاه و معلول سیاستهای آمریکا و اسرائیل بوده است، نه یک حرکت عقیدتی و فکری. خطر بهائیت از آنجا ناشی میشد که عناصر این جریان به عنوان عواملی در زنجیره یک طرح جهانی از سوی اسرائیل هماهنگ میشدند و به عنوان جاسوسان و حامیان منافع اسرائیل و آمریکا از سوی شاه در مصادر امور حساس کشور قرار میگرفتند و مبارزه واقعی با آنها، مبارزه سیاسی با علتها بود، مطلبی که در هیچ یک از برنامههای انجمن حجتیه جایی نداشت. بیدلیل نیست که تشکیلات انجمن حجتیه از بدو تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی از تعرض ساواک مصون ماند. در ماده ۹ اساسنامه انجمن حجتیه آمده است: «انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت.» بر همین اساس یکی از شرایط عضویت، دادن تعهد کتبی مبنی بر عدم دخالت در سیاست بود. ر.ک: کوثر، ج یک، مؤسسه نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) و همچنین جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، رسول جعفریان
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک/ استان چهارمحال و بختیاری صفحه 91