تاریخ سند: 1 بهمن 1347
موضوع: شیخ عبدالنبی احمدی فرزند حجتاله
متن سند:
از: 2/ ﻫ تاریخ:1 /11 /1347
به: 316 شماره: 17842/ ﻫ
موضوع: شیخ عبدالنبی احمدی فرزند حجتاله
نامبرده بالا که یکی از روحانیون مخالف منطقه استحفاظی گرگان میباشد و در سال 1340 و 1341 در قم زیر نظر آقای خمینی تحصیل مینموده و در سال 1343 به اتهام سیاسی و طرفداری از آقای خمینی بازداشت و مدت 6 ماه در زندان قزلقلعه1 بهسر میبرد و درحالحاضر در قریه جنگلده از توابع علیآباد کتول زندگی مینماید و از مدتی پیش باشگاهی تأسیس نموده بودهاست که این باشگاه درحدود 20 نفر عضو داشته و با اعضاء باشگاه مزبور تمرین کشتی جودو و پرتاب چاقو میداده که براثر شکایت اهالی باشگاه مزبور به وسیله بخشدار منطقه تعطیل گردیدهاست.
نظریه منبع ـ
نظریه رهبرعملیات ـ باتوجه به سوابق نامبرده بالا و اینکه از روحانیون مخالف میباشد احتمال دارد وی از تأسیس باشگاه و دادن تمرین جودو و پرتاب چاقو قصد و منظوری داشتهاست مراتب تحت مراقبت و رسیدگی است و نتیجه متعاقباً به استحضار خواهدرسید. قابوس
درساعت 12:30 روز 5 /11 /47 به بخش 316 واصل گردید.
توضیحات سند:
1. زندان قزلقلعه یا «قزل قلاع» به معنای قلعه سرخ، از جمله یادمانهای دوران قاجار و پهلوی اول و دوم است. محل این زندان که دارای دیوارهای کاه گلی بلند بود، در دوران قاجاریه به عنوان محل اطراقِ کاروانهایی که از زنجان و گیلان و همدان و گلپایگان و... عازم پایتخت بودند، مورد استفاده قرار میگرفت و پیشتر از آن، محلِ نگهداریِ مهمّات قشون بود و در زمان رضاشاه نیز به عنوان انبار مهمّات و وسایل اسقاطی مورد استفاده قرار میگرفت.
قزلقلعه، بعد از کودتای ۲۸ مرداد 1332ش، تبدیل به زندان شد و در آن جنایات بسیاری رخ داد. پس از ساخته شدنِ زندان اوین، در سال 1350ش، زندان قزل قلعه نیز کارآئی خود را از دست داد.
در درون این دیوارها ساختمانی قدیمی بود شامل حیاط و در وسط زندان عمومی موقت و دو دهلیز باریک که در دو طرف این حیاط بود. زندان قزل قلعه مربع شکل بود که در دو ضلع آن سلولهای انفرادی و در میان آن حیاط و چند اتاق که اصطلاحاً عمومی گفته میشد قرار داشت. زندانی بسیار قدیمی و کوچک بود که معمولاً برای دوران موقت بازجویی مورد استفاده قرار میگرفت. البته پس از افتتاح زندان اوین در سال 1349 معمولاً زندانیانی را که اهمیت بیشتری برای ساواک داشتند، به آنجا میبردند و پس از اتمام بازجویی تا فاصله بازپرسی و دادگاه به زندان قزل قلعه منتقل میکردند. بعضی مواقع که زندان اوین ظرفیت نداشت، زندانی بازداشتی را به سلول قزل قلعه انتقال میدادند.
سرگرد جانب، سروان آشتیانی نسب، سرگرد خلج هدایتی و سرهنگ سیفالدین عصار از جمله رؤسای زندان قزل قلعه بودند که از بین آنان، سرگرد سیف الدین عصار، مأمور خدمت از ارتش به ساواک بود و در سالهای حضور خود در قزل قلعه، در بسیاری از دستگیری ها مشارکت داشت. استوار ایوب ساقی، یکی از سرشناسترین چهرههای نظامی زندان قزل قلعه شخصیتی متضاد است. او متولد شهر اهر بود و رگهای از لوطی گری داشت. تا پنجم ابتدایی درس خوانده بود و پیشتر انباردار قزلقلعه بود و بعدها همه کاره قزلقلعه شد. زندانیان مقاوم مورد احترام او بودند و در مقابل، با زندانیانی که از خود ضعف نشان میدادند، رفتاری خشن داشت و آنها را تحقیر میکرد. زمانی که قزلقلعه منحل شد، استوار ساقی نیز به اوین آمد و وارد کادر اداری شد و علیرغم آنکه در سال 1353 ش بازنشسته شد، ولی تا زمان پیروزی انقلاب در دستگاه ساواک باقی ماند. این زندان در ابتدای اتوبان کردستان فعلی قرار داشت که پس از انقلاب اسلامی تخریب و اکنون میدان عرضه میوه و تره بار در جای آن قرار دارد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب1 صفحه 68