تاریخ سند: 9 آبان 1351
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
متن سند:
به: 312 شماره: 15687 /20ه 12
از: 20 ه 12
نامبرده بالا از ساعت 1345 الی 1445 روز 4 /8 /51 در مسجد ارک به منبر رفت ابتدا به سئوال مذهبی چند نفر از حضار پاسخ داد.
سپس درباره خلافت حضرت علی و ظلم و ستم معاویه1 و یارانش نسبت به دوستداران علی به تفصیل سخنرانی کرد و در اواخر صحبتهایش گفت من یک نفر جوان انگلیسی را که مسلمان شده است در مشهد دیدم او گفت در کشور ما عاطفه فامیلی وجود ندارد ولی شما ایرانیها خیلی با هم مهربان هستید اما یک حرفی زد که خیلی ناراحت شدم و آن این بود که گفت من از روی کتابهای شما مسلمان شدم ولی اگر میدانستم که شما اینقدر دروغ میگویید این کار را نمیکردم.
مکارم در پایان مردم را به انجام عمل نیک و پرهیز از دروغگویی تشویق نمود و به وعظ خود خاتمه داد.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: نظری ندارد.
آمال
نظریه سهشنبه: نظری ندارد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
دانشور
اداره کل سوم
9 /7 /51
9189 – 7 /8 /51
توضیحات سند:
1ـ جنایات معاویهبن ابی سفیان علیه مسلمین و دین مبارک اسلام و بالاخص شیعیان علیبن ابی طالب (ع) فراوان و بیشمار است و در کتابهای تاریخی گوشههایی از آن بیان شده است که نمونههایی از آن را ذیلاً میآوریم.
حسن بصری گوید: «در معاویه چهار خصلت وجود داشت که اگر یکی از آنها در شخصی وجود داشته باشد او را به هلاکت میرساند:
1ـ معاویه با شمشیر به ملت اسلام حمله کرد و با حیله و نیرنگ خلافت را در دست گرفت و با اصحاب مشورت نکرد و به اهل فضل توجهی ننمود.
2ـ معاویه شرابخواری میکرد و لباسهای حریر میپوشید و با ساز و نواز و رقص و آواز دمساز بود.
3ـ معاویه برخلاف فرمایش حضرت رسول (ص) زیادبنابیه را به ابوسفیان نسبت داد.
4ـ یکی از جنایات مهلکه معاویه، کشتن حجر و اصحاب او است که در این مورد مرتکب اعمال زشتی شد، وای بر معاویه از این عمل زشتی که انجام داد.
»
خزیمهبن ثابت ذوالشهادتین از شرکت در جنگ صفین خودداری کرد و تا آنگاه که عمار به شهادت رسید، پس از این شمشیر خود را برداشت و با معاویه به جنگ پرداخت و علتش هم حدیث عمار بود که پیامبر (ص) فرمود: عمار را گروه ستمکار خواهند کشت و در حالیکه عمار آنان را به طرف بهشت دعوت خواهد کرد ولیکن گروه ستمکار او را به سوی جهنم دعوت میکند.
خزیمه همواره با معاویه جنگ کرد تا به شهادت رسید.
معاویه پس از حکیمت، بُسربن ارطاۀ را با گروهی از لشگریان به اطراف و اکناف فرستاد و امر کرد در هر جا شیعیان علی را دیدند بکشند و بر زن و مرد و کودک رحم نکنند.
بسربن ارطاۀ به طرف مدینه حرکت کرد و در آنجا گروهی از اصحاب علی (ع) را کشت و خانههای جماعتی را خراب کرد، و از مدینه به طرف مکه رفت و در آنجا چند نفر از آل مهلب را از بین برد.
این مُفسدِ جانی در مکه و نجران نیز تعدادی را کشت و سپس به یمن رفت.
عبیداللهبن عباس عامل علی علیهالسلام در آنجا نبود، بُسربن ارطاۀ دو کودک عبیدالله را با دست خود سر برید و بعد از این جنایات و خونریزیها به طرف معاویه برگشت.
معاویه برای جلوگیری از فضائل علی (ع) بخشنامهای برای عُمّال و حُکام خود صادر کرد و گفت: از ذمّه من بری است کسی که درباره ابوتراب فضیلتی نقل کند و یا از اهل بیت او تجلیل نماید، پس از این دستور در شهرها و قُراء و قصبات، خطباء در منابر خود علی و اهل بیت او را سب کردند و از آنان برائت حاصل نمودند.
از همه جا بیشتر اهل کوفه را تحت فشار قرار دادند زیرا شیعیان علی در این شهر زیاد بودند.
در تعقیب این بخشنامه،بخشنامه دیگری فرستاد و گفت: هر کس متهم به دوستی این خانواده است خانهاش را خراب کنید و آنان را مورد عقوبت و خواری قرار دهید و ذلیل و ناتوان سازید، حُکام به ظلم و جنایتشان افزودند و به افرادی که در مظان تشیع و دوستی اهل بیت قرار داشتند بسیار سخت میگرفتند مخصوصاً در کوفه بسیار جنایت کردند.
شیعیان امیرالمؤمنین (ع) در بلای شدیدی گرفتار شدند و زندگی بر آنان بسیار سخت شد.
کار به جایی رسید که حتی شیعیان نسبت به خدمتکاران خود ظنین بودند و هرگاه اراده میکردند مطلبی با آنان بگویید عهد و پیمانهایی شدید از آنها میگرفتند و سپس مقصود خود را در میان میگذاشتند.
بدعتهای معاویه:
بدعتهایی را که معاویه تأسیس کرد و افعال شنیعهای را که او مرتکب شد همه دلیل بر کفر و نفاق اوست، همانطور که حضرت رسول خدا خبر داده است، معاویه بدترین مردم را بر مسلمین حاکم کرد و آنان را واداشت تا در منا بر خود علی (ع) را سب کنند، حتی کار را به جایی رساندند که در مدینه طیبه کنار قبر حضرت رسول (ص) و در روی منبر آن حضرت بدون اینکه از خدا بترسند و حق پیغمبر را مراعات کنند این مفاسد را مرتکب شدند.
معاویه این سنت را تأسیس کرد و جانشین فاسد او هم که از سلاطین جور و ظلم بود در همان طریق گام برداشت و به پیروی از او، سبّ علی را علنی اعلام کرد و مدت شصت سال به این عمل شنیع مشغول شدند.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 479