نسریت [نسرین] شایقی
متن سند:
از: ۳۱۵ تاریخ:۱۶/۱۱/۴۸
به: عرض میرسد شماره: ۳۲۴۰/۳۱۵
نسریت [نسرین] شایقی
نامبرده بالا که از اهالی مشهد میباشد در چند سال قبل در مونیخ اشتغال به تحصیل داشته و در حال حاضر مقیم تهران است. مشارالیها وابسته به گروه انقلابی حزب منحله توده بوده و روابط نزدیکی با مهدی خانبابا تهرانی داشته است. همایون قهرمان از دوران دبیرستان با وی سروسری داشته و پس از دیدن مجدد وی در مونیخ علاقهاش نسبت به او شدیدتر شده و او را به گراتس دعوت میکند ولی در گراتس نسرین شایقی دل به کورس محجوب میبندد و نامبرده اخیرالذکر وی را از چنگ همایون قهرمان خارج ساخته و براساس همینامر اختلافاتی بین کورس محجوب و همایون قهرمان بروز میکند. نسرین شایقی از آنجا که دختر سبکسر و گرفتار عقدههای جنسی بوده باب مراوده و عشقبازی را با چند نفر دیگر نیز از جمله سیروس آرین پور، فرهاد ابتین باز میکند. زمانی که نامبرده بالا عازم ایران میگردد افراد گروه انقلابی حزب منحله توده، کیفی پر از کتابهای صادق هدایت۱ را به وی میسپرند که در تهران به پارچه فروشی تسلیم کند. نظریه منبع. به احتمال قوی این کیف حاوی پیامهائی به افراد گروه انقلابی در تهران بوده است.
توضیح منبع. اقداماتی جهت شناسائی پارچه فروش مذکور در جریانست که متعاقباً به عرض خواهد رسید. در پرونده مهدی خانبابا تهرانی به کلاسه ۲۹۹۴۵ بایگانی فرمائید.
توضیحات سند:
۱-صادق هدایت (1330-1280) در تهران، در خانواده اشرافی و صاحب منصب به دنیا آمد. در سال 1305 جزو محصلین اعزامی به فرانسه بود و رشته مهندسی خواند اما به دلیل روحی و عدم علاقه رها نمود و به داستان نویسی روی آورد. در پاریس ماجرای عاشقانهی نافرجامی را از سر گذراند که تأثیری عمیق بر زندگی و آثار وی نهاد. به تدریج دورنگرا و مأیوس گردید. وسواس مرگ، انزوا از جامعه، بدبینی نسبت به دیگران بیش از پیش وجودش را فرا گرفت و در ستایش از مرگ به عنوان رهایی بخش انسان از رنج هستی در مجله ایران شهر به مدیریت کاظمزاده ایرانشهر، در سال 1305 نوشت. بعدها یکی از مهم ترین درونمایههای داستانهایش را تشکیل داد. در سال 1307 یکبار اقدام به خودکشی نمود و شرح واقعه آن را در «زنده به گور» نوشت و آن را «یادداشتهای یک دیوانه» نام نهاد!
در سال 1309 به ایران بازگشت و همراه بزرگ علوی، مسعود فرزاد، مجتبی مینوی گروه نوگرای ربعه را در ضدیت با محمدعلی فروغی – سیدنصرالله تقوی – سعید نفیسی تشکیل داد.
به استخدام بانک ملی درآمد. اما به دلیل بی نظمی چندین بار شغل خود را عوض کرد. داستانها، ترجمهها، نوشتهای هدایت در زمینه نقد ادلی یکی پس از دیگری به چاپ رسید. در سال 1315 سفری به هندوستان کرد و بوف کور را در آنجا منتشر کرد. زبان پهلوی را آموخت و در سال 1316 شروع به ترجمه متون زرتشتی کرد. در سال ۱۳۲۰ به عنوان مترجم در دانشکده هنرهای زیبا به کار پرداخت. پس از شکست استبداد رضاخانی تا حدی بر اثر تأثیر محیط فعال شد و روحامید در وجودش دمیده شد. و در کنگره نویسندگان ایران در سال ۱۳۲۵ انتخاب شد. با مجلات سخن. پیام نو. مردم همکاری کرد. اما باز نگاهی به درون حزب توده یأس وی را فرا گرفت. در سال ۱۳۲۸ راهی پاریس شد و در بیستم فروردین ۱۳۳۰ در فرانسه خودکشی کرد. از آثار وی: - فوائد گیاهخواری - نوروزنامه - اصفهان نصف جهان
منبع:
کتاب
چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 318